شگفتیهای خداوند در جهان آفرینش

فهرست کتاب

هستی

هستی

در صحیح ابن حبان روایتی از عطاء که از عایشه سروایت کرده، آمده است: پیامبر ج در نوبت من، نزدم آمد و فرمود: «ای عایشه، بگذار امشب را به عبادت پروردگارم بپردازم»، سپس به طرف مشک آب رفته، وضو گرفت. آنگاه به نماز ایستاد و آنقدر گریست که محاسن ایشان خیس شد، سپس سجده کرد و آنقدر گریست، که زمین را خیس کرد، آنگاه به پهلو دراز کشید، تا اینکه بلال آمد که از وقت نماز صبح خبر دهد، (با دیدن چشمان اشک‌بار پیامبر ج پرسید: ای رسول خدا، چه چیز موجب گریستن شما شده، در حالیکه تمام لغزش‌های پسین و پیشین شما، بخشیده شده است؟ پیامبر ج فرمود: تو چه می‌گویی، ای بلال! چگونه نگریم، در حالیکه امشب این آیه بر من نازل شده است:

﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠[آل عمران: ۱۹۰].

«وای بر کسی که آن را بخواند، اما در آن تدبر نکند» [۱۴].

از پیامبر ج روایت شده که فرمود: «پروردگارم به من امر کرده که سکوت من با تفکر، گفتار من با ذکر خدا و نگاه من با عبرت، همراه باشد» [۱۵].

حسن بصری /می‌فرماید: «اگر در گفتار کسی، حکمت نباشد، دچار لغو و اگر سکوت او با تفکر همراه نباشد، دچار سهو و اگر نگاه او عبرت‌آمیز نباشد دچار لهو شده است».

خداوندی که آسمان‌ها و زمین را به حق آفریده است می‌فرماید:

﴿سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ[فصلت: ۵۳].

«ما به آنان (که منکر اسلام و قرآنند) هرچه زودتر دلائل و نشانه‌های خود را در اقطار و نواحی آسمان‌ها و زمین، که جهان کبیر است) و در داخل و درون خودشان (که جهان صغیر است) به آنان (که منکر اسلام و قرآنند) نشان خواهیم داد تا برایشان روشن و آشکار گردد که اسلام و قرآن حق است».

فقط حقیقت، ماندگار و ثابت است و برتری و بلندمرتبگی، خاص اوست، در مقابل آن، باطل است که عین زوال و نابودی و پستی و بیهودگی است، خداوند فرموده که نشانه‌های خویش را در آفاق، به آنان می‌نمایانیم، اما کجاست نشانه‌های خدا در آفاق؟

در روایتی آمده است که تعداد ستارگان در آسمان به اندازه تعداد دانه‌های ماسه و سنگ است، در گذشته دانشمندان کیهان‌ شناس تعداد ستارگان را در حدود هزارها ستاره برآورد می‌کردند، پس از ترقی و پیشرفت ابزار رصد، از میلیون‌ها ستاره سخن راندند و پس از مدتی به میلیاردها، یعنی هزاران میلیون رسیدند و امروزه تعداد ستارگان را در کهکشان راه شیری و با استفاده از تلسکوپ‌های عظیم، در حدود ۳۰ میلیارد ستاره برآورد کرده‌اند و می‌دانیم که این کهکشان از لحاظ حجم، متوسط است و خود جزو صدها هزار میلیون کهکشان است که تعداد واقعی آن را، فقط خداوند عظیم می‌داند، و چه نیکو فرموده است:

﴿أَفَلَمۡ يَنظُرُوٓاْ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَوۡقَهُمۡ كَيۡفَ بَنَيۡنَٰهَا وَزَيَّنَّٰهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٖ٦[ق: ۶].

«آیا آنان (تاکنون سر بلند نکرده‌اند) و به آسمان ننگریسته‌اند که ما چگونه آن را بنا کرده‌ایم و آراسته‌ایم و هیچگونه خلل و شکافی در آن نیست؟».

تعداد ستارگان این بود، تا چه رسد به حجم آنها؟!

وقتی که می‌دانیم حجم زمین برابر یک میلیون میلیون کیلومتر مکعب می‌باشد و خورشید ۰۰۰/۳۰۰/۱ برابر زمین است و فاصله میان آنها ۰۰۰/۰۰۰/۱۵۰ کیلومتر است و یکی از ستارگان برج عقرب به قدری بزرگ است که وسعتی برابر فاصله زمین تا خورشید را در خود جای می‌دهد و ستاره‌ای دیگر به اسم منکب الجوزاء، صد میلیون مرتبه از خورشید بزرگ‌تر است، با دانستن چنین مسایلی به عظمت فرموده خداوند پی می‌بریم که می‌فرماید:

﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَيۡنَٰهَا بِأَيۡيْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ٤٧[الذاریات: ۴۷].

«ما آسمان را با قدرت بنا ساخته‌ایم و همواره آن را وسعت می‌بخشیم».

تاکنون از تعداد و حجم ستارگان سخن گفتیم، اما فواصل آنها؟

می‌دانیم که فاصله میان ستارگان با سال نوری اندازه‌گیری می‌شود، و نور در هر ثانیه ۰۰۰/۳۰۰ کیلومتر را طی می‌کند، یعنی در هر سال ده هزار میلیارد کیلومتر را طی می‌کند. جالب است بدانیم که ماه فقط به اندازه یک ثانیه نوری و خورشید هم به اندازه هشت دقیقه نوری با ما فاصله دارد و قطر منظومه شمسی بیشتر از ۱۳ ساعت نوری نیست و نزدیک‌ترین سیاره نورانی با زمین چهار سال نوری فاصله دارد! برای درک مسافت چهار سال نوری، باید بگوییم که: اگر با یک سواری به سرعت ماه به‌سوی این ستاره حرکت کنیم، این سفر صد هزار سال طول می‌کشد و اگر سرعت این سواری با سرعت ماشین‌های زمینی برابر باشد، سفر ما تقریباً پنجاه میلیون سال طول می‌کشد!! یعنی برابر چهار سال نوری!!

حال در مورد سحابی مارپیچی M۳۳ که دو میلیون سال نوری از ما دور است، چه بگوییم؟ یا در مورد کهکشانی که جدیداً کشف شده و بیست هزار میلیون سال نوری از ماه فاصله دارد چه بگوییم؟ حقیقتاً چه نیکو فرموده است:

﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُومِ٧٥ وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِيمٌ٧٦[الواقعة: ۷۵-۷۶].

«سوگند به‌جایگاه‌های ستاره‌ها، و محل طلوع و غروب آنها * و این قطعاً سوگند بسیار بزرگی است، اگر (دربارۀ مفهوم آن بیندیشید، و از علم نجوم و ستاره‌ شناسی، چیزی) بدانید».

آنچه بیان شد، گوشه‌ای از عجایب هستی بود و ما از نحوه حرکت ستارگان سرعت‌های بالای آنها، مدارهای بزرگ، استحکام، قدرت نورپردازی، نیروی جاذبه میان آنها و تعادل آنها در حرکت، بحثی نکرده‌ایم، و همین که ناتوانی خویش را از درک هستی پی برده‌ایم، نشانه فهم است، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٦٧[الزمر: ۶۷].

«آنان آنگونه که شایسته است خدا را نشناخته‌اند (این است که تو را به شرک می‌خوانند. خدا آن کسی است که در روز قیامت سراسر کرۀ زمین یکباره در مشت او قرار دارد و آسمان‌ها با دست راست او در هم پیچیده می‌شود. خدا پاک و منزه از شرک آنان (و دورِ دور از انبازهای ایشان و فراتر از اندیشۀ انسان) است».

[۱۴] صحیح ابن حبان، حدیث شماره ۶۲۰. [۱۵] به روایت قضاعی در مسند الشهاب، شماره ۱۱۵۹ و ذهبی در میزان الاعتدال، ج ۶، ص ۱۵۱ آن را حدیث معضل می‌داند.