شگفتیهای خداوند در جهان آفرینش

فهرست کتاب

نکته‌ای راجع به معنی لغوی کسوف و خسوف

نکته‌ای راجع به معنی لغوی کسوف و خسوف

بسیار اتفاق می‌افتد که مردم هر کدام از این کلمات را برای معنی خاص خود به کار می‌برند، یعنی خسوف را برای ماه و کسوف را برای خورشید، استعمال می‌کنند، لذا قصد کردم که به بیان معنی لغوی این دو کلمه بپردازم، شاید نفعی در آن باشد.

در لسان‌العرب آمده است که: «كسَفَ القَمَرُ، يكسف كسوفا وكذلك الشمسُ كسَفَتْ تَكسِفُ كسُوفاً»: یعنی ماه و خورشید، نور خود را از دست داده و سیاه گردیدند، برخی می‌گوید: «اِنكسَفَ»، اما اشتباه است، استعمال «كسَفَها اللهُ واَكسَفها» نیز درست است. این افعال برای ماه نیز همانند خورشید است، «وكسَفَ القَمَرُ» به معنی از دست دادن نور و سیاه شدن آن است ... کَسَفَ و خَسَفَ هر دو به یک معنی هستند، در حدیث نیز، هر دو لفظ هم برای خورشید و هم برای ماه استعمال شده و برخی از راویان آن را با «ک» و در مورد ماه از «خ» استفاده کرده‌اند. اما همه روایت کرده‌اند که خورشید و ماه، جزو نشانه‌های خدا هستند و برای مرگ و حیات هیچ شخصی، دچار کسوف نمی‌شوند. و آنچه که بیشترین کاربرد را در لغت عرب دارد و مورد تأیید نظر فرّاء نیز هست، اینست که کسوف برای خورشید و خسوف برای ماه استعمال شده است و گفته می‌شود که: «كسف الشمس» و «كسفها الله» و «انكسفت» و «خسف القمر» و «خسفه الله» و «انخسفت» ابو زید نیز می‌گوید: «كسفت الشمس» یعنی خورشید، در روز دچار تیرگی شود و «كسفت الشمس النجومَ» زمانی است که نور آن بر نور ستارگان غالب شده و اثری از آنها باقی نماند، در این صورت خورشید را پوشاننده ستارگان می‌نامند» [۴۴].

ثعلب می‌گوید: «کسفت الشمس وخسف القمر، یعنی استعمال کسوف برای خورشید و استعمال خسوف برای ماه، بهتر است» [۴۵].

ابن اثیر می‌گوید: «در احادیث نیز استعمال خسوف برای خورشید، بیشتر است و همین صورت در لغت نیز مشهور است، اما آنچه که در این حدیث بیان شده و کسوف برای هر دو به کار رفته، از جهت تغلیب مذکر (که لفظ ماه است) بر مؤنث (که لفظ خورشید است) می‌باشد. این اشتراک برای معاوضه نیز به کار می‌رود، همانند آنچه که در روایت دیگری آمده است که: خورشید و ماه دچار کسوف نمی‌شوند. اما کاربرد کلمه خسوف برای خورشید، به طور جداگانه نیز درست است، زیرا خسوف نیز مانند کسوف، یک معنی دارد و آن، از دست دادن نور و تاریک شدن خورشید و ماه را در ضمن خود دارد» [۴۶].

[۴۴] لسان‌العرب، ماده کسف، با اندکی تصرف. [۴۵] لسان‌العرب، ماده خسف. [۴۶] النهایه فی غریب الحدیث، ج ۲، ص ۳۱.