قوانین فیزیک و شیمی
انسان مؤمن با مطالعه علوم و دانشهای مختلف، خالق هستی را میجوید و درصدد کشف حکمتهای عالی قوانین خداست.
همه ما با برخی از خواص فلزات از جمله با خاصیت ذوب شدن آنها آشنا هستیم که مواد جامد در اثر آن به حالت مایع و روان درمیآیند. حال این سؤال مطرح است که اگر این خاصیت مواد نبود، آیا امکان استخراج فلزات از معادن آن وجود داشت؟ و نیز اگر خصوصیت انجماد آنها نبود، آیا تشکیل دوباره آنها به صورت فلزی خالص، امکانپذیر بود. پس خاصیت ذوب شدن و انجماد فلزات به ما امکان استخراج فلزات از معادن و تبدیل آنها به فلزات موردنیاز را میدهد. و این قانونی است که خداوند در عرصه طبیعت به اجرا گذاشته است.
از جمله قوانین دیگر: خاصیت تبخیر و تراکم آب است، که اگر این دو قانون وجود نداشت، آیا امکان نزول باران بود؟ میدانیم که آب دریاها شور و نامطلوب است که توسط نور خورشید تبخیر شده (و به آب گوارا تبدیل میشود) چه کسی این قانون را وضع نموده که مواد رسوبی داخل مایعات تبخیر نشوند و پس از تبخیر آب، در همان محل باقی بمانند؟ و چه کسی قانون تراکم را وضع نموده که طی آن، آب بخار شده در اثر سرما دوباره به آب تبدیل شود، بدون اینکه مواد رسوبی داخل مایع در این چرخه شرکت داشته باشد، که اگر این قانونها نبود، باران نمیبارید و آب گوارایی که سبب رفع تشنگی ما باشد وجود نمیداشت.
و باز قانونی دیگر، یعنی قانون رسوب مواد، انسان از قطره آبی بیارزش خلق شده است و از همین قطره دارای استخوانهایی چنان مستحکم، در قسمت ران خود شده است که قادر است وزنی برابر دویست و پنجاه کیلوگرم را در هر ران خود تحمل کند و این انسان سزاوار تکریم و نیرومند میتواند که پانصد کیلوگرم را تحمل کند حال اگر حالت رسوبگذاری مایعات و رسوبپذیری مواد زاید داخل آنها نبود، آیا استخوانی چنین محکم و سخت تشکیل میشود.
پزشکان میگویند: پس از الماس، بیشترین درجه سختی متعلق به مینای دندان است، که خود وابسته به همان خاصیت رسوبگذاری مایعات است. و اگر این پدیده نبود، ما دارای چنان دندانهای محکمی نبودیم.
اما قابلیت انحلال مواد در آب که خود از دیگر پدیدههای مؤثر در هستی است و در صورت عدم آن، گیاهان توانایی جذب املاح موردنیاز خود را از رطوبت خاک از دست میدادند. زیرا املاح تمام معادن (موردنیاز گیاه) در آب قابل حل هستند و توسط ریشهها و ساقه گیاه به برگها منتقل شده و مواد موردنیاز خود را از آن میگیرند. اگر خاصیت حلپذیری مواد نبود، غذاها به صورت مایع درنمیآمد و ممکن نبود که وارد خون شده و به جسم انسان و سلولهای تشکیلدهنده آن نیرو و انرژی برسد.
پس با تأمل و تفکر در مورد قوانین ذوب و انجماد و انحلال و رسوبگذاری و تبخیر و تراکم، به قدرت و حکمت پروردگار پی میبریم. انسان مؤمن اگر درصدد شناخت خدا برآید، همه هستی وی را در این راستا راهنمایی و هدایت میکند و مطالعه تمام قوانین مندرج در کتآبهایی که فقط جنبه علمی دارند، وی را بهسوی عظمت خداوند سوق میدهند. اگر تبدیل فلزات به املاح و انحلال آنها در آب، ممکن نبود، ما هم وجود نمیداشتیم و نمیتوانستیم بر روی دو پای خود راه برویم؟ اسکلت استخوانی بدن ما که حامی و پشتوانه حرکت و شکلگیری عضلات ماست، در نتیجه پدیده رسوب مواد به وجود آمده است. اگر خاصیت حلپذیری مواد نبود، امکان دریافت غذا و ترکیبات فلزی که بدون احساس انسان صورت میگیرد، ممکن نبود، واضح است که ترکیبات فلزی موردنیاز بدن به صورت املاح در خون حل شدهاند که در نتیجه خاصیت حلپذیری آنهاست که امکان بهرهمندی از این مواد حاصل شده است.
در این قوانین و خواص ششگانه مواد دقت کنید، که اگر وجود نمیداشتند زندگی بشر شکل نمیگرفت، خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلِ ٱنظُرُواْ مَاذَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَا تُغۡنِي ٱلۡأٓيَٰتُ وَٱلنُّذُرُ عَن قَوۡمٖ لَّا يُؤۡمِنُونَ١٠١﴾[یونس: ۱۰۱].
«بگو: بنگرید (و چشم برون و درون را باز کنید و ببینید) در آسمانها و زمین چه چیزهائی است؟! آیات خواندنی کتآبهای آسمانی، از جمله قرآن، و دیدنی جهان هستی) و بیمدهندگان (پیغمبر نام، و اندرزها و انذارها هیچکدام) به حال کسانی سودمند نمیافتد که نمیخواهند ایمان بیاورند».
طبری در تفسیر این آیه میفرماید: «خداوند بلند مرتبه میفرماید: ای محمد به مشرکین قومت که برای صحت ادعای تو، دلیل میخواهند و برای یکتاپرستی و بطلان خدایان دیگر حجت میطلبند، بگو: ای قوم من در آسمانها که پر از نشانههای خدا و دلایل صحت دعوت من به توحید میباشد بنگرید؛ به خورشید و ماه، تفاوت شب و روز و نزول باران از ابرها که روزی بندگان را به همراه دارد، و به زمین بنگرید که شامل کوهها و شکافها برای رشد گیاهان و روزی بندگان و سایر عجایب میباشد و باز بر صداقت و درستی دعوت توحیدی دلالت میکند، در اینها نیز تفکر کنید، که اگر با تعقل و تدبر بیاندیشید، پند و عبرت شما خواهد شد و نشانهای بزرگ خواهد بود بر اینکه پدید آمدن هستی، کار ذات بیشریکی است که در تدبیر امور آن و حفظ و پروردن آن به معاون و همکار نیاز ندارد، تدبر در این آیات شما را از نشانههای دیگر (موردنظر شما و بیفایده) بینیاز میسازد [۵۶].
[۵۶] تفسیر طبری، ج ۱۱، ص ۱۷۵.