حدیث در عصر صهرین دو داماد پیامبرجعثمانسو علیس
الف- حدیث در عصر عثمان ذیالنورینس: در عصر عثمان ذیالنورین نیز تدوین کتب احادیث مجاز نگردید، و قواعد و اصول جدیدی هم اضافه بر قواعد و اصول و شرایط و اثبات و قبول صحت احادیث وضع نگردید، و بلکه بر رعایت همان اصول و قواعد تأکید به عمل آمد، و جریان نقل و روایت احادیث کاملاً عادی و طبق قواعد بود، اما در سالهای آخر خلافت عثمانسکه از یک طرف جهان اسلام از عصر فاروق گستردهتر و کثیرالملّه، شده بود، و از طرف دیگر عثمان آن نفوذ و قدرت و صلابت و مدیریت و توان کنترل فاروق را نداشت تدریجاً برخی انحرافات از قبیل دیوانسالاری و بروکراسی و فئودالیزم و تجملگرایی ظاهر گردیدند، و در کنار آنها هجوم روایتهای نادرست و بروز فرهنگهای وارداتی بر خلاف میل عثمان به صحنه ریختند و این تغییر و تحول ناخواسته از دو جهت معلوم گردید یکی از فریاد عاجزانه عثمان بر بالای منبر (مدینه دارالسنه) که بر حسب روایت ابن عساکر و ابن سعد از محمودبن لبید، روزی عثمان بر بالای منبر فریاد برآورد که: «لایحلّ لاحدٍ ان یروی حدیثا عن [٧٩]رسولالله جلم أسمع به في عهد ابیبکرٍ وعمر» یعنی: هیچ کسی مجاز نیست حدیثی را از رسولالله جروایت کند که من آن حدیث را در عصر ابوبکر و عمر نشنیده باشم، و از این فریاد دو مطلب به خوبی استنباط میگردد یکی اینکه احادیث عصر ابوبکر و عمر باید مجموعهی مشخصی بوده باشند و مسلمانان عموماً از آنها آگاهی داشتهاند و الاّ کسی از ندای عثمان چیزی نمیفهمید و نمیدانست چه چیزی را مجاز و چه چیزی را ممنوع اعلان نموده است و دیگر اینکه عثمان و هم عصران او هم احادیث زمان ابوبکر و عمر را با همان شروط اثبات صحت آنها، کاملاً قبول داشتهاند.
جهت دیگر که چنین تحولی را در روایت احادیث نشان داد این بود که روایت کردن احادیث صحیح و واجد شرایط و خودداری از سرگرم کردن مردم به روایتها در عصر عثمان و مخصوصاً در سالهای آخر خلافتش تنها در حد یک توصیه یا صدور حکمی بدون مجازات [۸۰]تخلف از آن بود، به همین جهت سرگرم کردن مردم به روایتها چون بدون ترس از تازیانه خوردن صورت میگرفت برخی از روی علاقهای که به این کار داشتند آن را پیشهی خود میکردند، همانگونه که ابومسلمه به ابوهریره گفت: آیا در زمان عمر نیز مانند امروز در سرگرم کردن مردم به روایت احادیث آزاد بودی؟ ابوهریره [۸۱]در جواب گفت: اگر در زمان عمر مردم را به روایت احادیث سرگرم میکردم حتماً تازیانه میخوردم.
ب- حدیث در عصر خلافت علی مرتضیس: در عصر خلافت علی مرتضیسنیز تدوین کتب احادیث مجاز نگردید، و در رابطه با روایتها اقدامهای بسیار مفید به عمل آمد.
۱- برخی شایع کرده بودند که علی مرتضیسکتاب مخصوصی از احادیث را در نزد خود نگهداری میکند که فقط او و خانوادۀ او به این کتاب دسترسی دارند و علی مرتضی در پاسخ ابن جحیفه [۸۲]که در این باره با او بحث کرد، این شایعه را به شدت رد کرد [۸۳]و گفت: «غیر از این صحیفه (یک برگ نوشته شده) چیزی در دسترس ندارم» [۸۴]. و ما در بحث صحایف در همین کتاب به تفصیل این مطلب را از صحیح بخاری نقل نمودهایم.
۲- علی مرتضی با فرهنگ وارداتی از طریق روایتهای اهل کتاب به شدت مبارزه کرد و تازیانهای که در عصر عثمان به زمین گذاشته شده بود بار دیگر در دست علی مرتضی به کار افتاد و قصّاصان و قصهگویانی که روایتهای نادرست و بیسند را بازگو میکردند به ضربت تازیانهها تهدید نمود، همانگونه که سعید بن مسیب نقل کرده که علی [۸۵]مرتضی فرمود هر کس به استناد روایتهای اهل کتاب قصه نادرست داود و اوریا را نقل کند او را یکصد و شصت تازیانه میزنم، و در فروع کافی [۸۶]نقل شده که امیرالمؤمنین علی مرتضیسقصهگویی را تازیانه زد و از مسجد بیرونش کرد.
[٧٩] مسند امام احمد، ج ۱، ص ۳۶۳، السنة قبل التدوین، ص ٩٧ و قبول الاخبار، ص ۲٩ و طبقات ابن سعد، ج ۲، ص ۱۰۰. [۸۰] تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج ۱، ص ٧. [۸۱] همان. [۸۲] ارشاد الساری، شرح صحیح بخاری، ج ۱، ص ۲۰۳ و ۲۰۴. [۸۳] بنا به منابع شیعه حضرت علیس دارای صحیفه بوده است. [۸۴] همان. [۸۵] تفسیر کبیر، امام رازی، ج ۲۶، ص ۱٩۲. [۸۶] فروع کافی، ج ٧، ص ۲۶۳ به نقل تاریخ عمومی حدیث، ص ۱۰۶.