سیر تکاملی نگارش کتابهای حدیث
همانگونه که بیان گردید، در اواخر قرن اول هجری به فرمان عمربن عبدالعزیز نگارش کتب احادیث آغاز گردید، و با پیمودن مراحل ششگانۀ ذیل ضبط و ثبت احادیث سیر تکاملی خود را طی نموده است و این مراحل از سال (٩٩) تا عصر حاضر امتداد یافته است. مرحلۀ اول (از ٩٩ تا ۱۴۸)، که محدثان به ثبت محفوظات خویش بدون رعایت ترتیب (موضوعی یا راوی و غیره) اقدام کرده، و در کنار احادیث مطالب دیگری را نیز (از قبیل نکات فقهی و لغوی و ادبی) یادداشت میکردد. ولی از آثار این مرحله چیزی در دست نیست. مرحلۀ دوم (از ۱۴۸ تا ۲۰۴) محدثان نوشتههای خود را به طور موضوعی مرتب کرده، و در کنار احادیث پیامبرجاقوال اصحاب و فتاوای تابعین را هم یادداشت نمودهاند، که بعد از وضع مصطلحات حدیث در دوران بعدی اقوال اصحاب و تابعین را به ترتیب «موقوف و مقطوع» نامیدهاند، اما در این مرحله مانند مرحلۀ اول، نکات ادبی و فقهی و لغوی یادداشت نشده است، و از آثار این مرحله نیز کتاب تبویب شدهای غیر از موطای امام مالک (م ـ ۱٧٩) چیزی باقی نمانده است.
مرحلۀ سوم (از ۲۰۴ تا ۲۴۰) محدثان اقوال اصحاب و تابعین را از احادیث پیامبر ججدا کرده، و همانگونه که احادیث خالص را در تألیفات جداگانهای تنظیم مینمودند اقوال اصحاب و تابعین را نیز در تألیفات جداگانهای مینوشتند، در این مرحله که دورۀ تألیف مسندها است مؤلفین روایات هر یک از اصحاب را جدا و برحسب موضوع در بابها تنظیم مینمودند و روایات هر یک بر حسب تقدم و تأخر نخستین حرف نام آنها و گاهی نام قبیلۀ آنها، در الفبا، طبقهبندی میگردید و تألیفاتی که به همین صورت تألیف میشدند «مُسنَد»، نامیده میشدند، که در آنها غیر از عبارت حدیث پیامبر جچیز دیگری نوشته نمیشد، اما در کنار احادیث صحیح احادیث ضعیفی نیز دیده میشدند که مؤلفین مساند نه صحت احادیث صحیح را و نه ضعف احادیث ضعیف را (هر چند که برای آنان و برای دیگران هم معلوم بود)، در آن کتابها بیان نمیکردند، مانند مسند امام احمد (م ـ ۲۴۱) که در دسترس میباشد.
مرحلۀ چهارم از (۲۴۰ تا ۳۰۰) محدثین علاوه بر اینکه فقط احادیث را در تألیفات خویش مینوشتند، از نوشتن احادیث ضعیف نیز در کنار احادیث صحیح خودداری میکردند و این مرحله به مرحلۀ تألیف «صحاح» معروف است و آثار بسیاری مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم و غیره از آن مرحله باقی مانده است.
مرحله پنجم که دنباله مرحله چهارم و از سال (۲۶۰) آغاز گردید و تا اواخر سدۀ پنجم ادامه یافته است، مرحله تألیف کتب (سنن که سنن دارمی و سنن نسائی و ابن ماجه و ابوداود و ترمذی) و این چهار سنن مکمل «صحاح سته» هستند و سنن دارقطنی و بیهقی آثار آن مرحله هستند.
مرحله ششم که از سال (۳۰۰) آغاز و تا عصر حاضر ادامه یافته محدثین اولاً با استفاده از کتب اصلی (موطا و مسندها و صحاح و سننها) و جمع کردن احادیث آنها کتابهایی را تألیف نمودهاند که برخی تنها به جمع کردن احادیث مسلم و بخاری (صحیحین) اکتفا کردهاند مانند جوزقی نیشابوری (م ـ ۳۸۸) و فرّاء بغوی (م ـ ۵۱۶) و صاغاتی (م ـ ۶۵۰) و برخی از تمام صحاح سته و گاهی از موطا هم استفاده کردهاند، مانند مصابیح السنه فرّاء بغوی مذکور و مانند جامع الاصول تألیف ابن اثیر جزری (م ـ ۶۰۶) و جامع کبیر سیوطی (م ـ ٩۱۱) و مانند کتاب التاج الجامع الأصول فی أحادیث الرسول تألیف شیخ منصور علی ناصف از علمای ازهر. ثانیاً تألیف کتب مستخرج که مؤلف روایات یکی از کتابهای حدیث را نه به اسناد صاحب کتاب بلکه با سندی که خود از شیوخ و اساتید خود در دست دارد نقل کرده است مانند مستخرج ابوبکر اسماعیل جرجانی (م ـ ۳٧۱) نسبت به صحیح بخاری و همچنین تألیف اجزا به معنی مجموعهای از احادیث که تنها از یک تن نقل شده باشد چه آن کس از طبقه صحابه باشد مانند «جزء حدیث امالمؤمنین عایشهل» یا غیر صحابه مانند « جزء حدیث مالک» و به معنی کتابی که در آن احادیث متعلق به موضوع واحدی جمعآوری شده باشد مانند فضایل القرآن امام شافعی (م ـ ۲۰۴) و همچنین تألیف کتب «اطراف» که در آن تألیف برجستهترین بخش از متن یکایک احادیث یک کتاب را به صورت فهرست تمام احادیث آن کتاب جمعآوری کردهاند مانند کتاب «اطراف صحیحین» محمدبن عبید دمشقی (م ـ ۴۰۰) و «اطراف المساند العشره» احمد بوصیری ( م ـ ۸۴۰) و همچنین تألیف کتب (معاجم) که در آنها احادیث به ترتیب صحابه یا اسانید یا شهرها آورده شده، معجمها غالباً به ترتیب حروف الفبا نوشته شدهاند مانند معجمهای صغیر و متوسط و کبیر طبرانی (م ـ ۳۶۰) و مانند تألیف کتب «تخریج» که در آنها سند و منبع برای احادیثی بیان میگردد که آن احادیث در کتابهای بدون ذکر سند و منبع ذکر شدهاند و صحت و ضعف آنها مجهول مانده است مانند کتاب «تخریج ما في الاحیاء» تألیف زینالدین عراقی و همچنین تألیف کتب «موضوعات» که در آنها انگیزهها و علل جعل احادیث و راویان کذاب بیان گردیده و احادیث جعلی و موضوع هم یکی یکی مشخص شدهاند مانند: «الموضوعات» تألیف ابوسعید حنبلی (م ـ ۴۱۴) که نخستین اثری است که در این باب نگاشته شده است و مانند کتاب «اللألی المصنوعة في الاحادیث الموضوعة» تألیف جلالالدین سیوطی (م ـ ٩۱۱) و غیره.
و اینک توضیح لازم دربارۀ هر یک از آن مراحل ششگانه:
۱- همانگونه که گفتیم از مرحلۀ اول (واقع در اواخر حکومت بنیامیه و اوایل حکومت عباسیان) هیچ اثری باقی نمانده است، و تنها نام مؤلفان و بحث از ویژگیهای آنان در تاریخ حدیث دیده میشود، که از جمله نوشتهاند: «محمدبن مسلم بن شهاب زهری مدنی (م ـ ۱۲۴) به فرمان عمربن عبدالعزیز کتابی را در [۱۴۲]احادیث نوشت و عمربن عبدالعزیز نسخههایی از این کتاب را به همۀ [۱۴۳]مناطق فرستاد، و زهری همواره به این عمل مباهات میکرد و میگفت «لم یدون هذا العلم أحدٌ قبل تدوینی» [۱۴۴]و دربارۀ قدرت حافظه و نهایت دقت زهری در تألیف این کتاب حدیث آوردهاند که هشامبن عبدالملک [۱۴۵]در دورۀ خود از زهری خواست تا مجموعه احادیثی را به فرزندش ـ که تحت تعلیم و تربیت او بود ـ بیاموزد و او آنها را یادداشت کند، زهری چهارصد حدیث را از حفظ به وی گفت و او نیز یادداشت نمود [۱۴۶]، و پس از یک ماه که زهری را ملاقات کرد به وی گفت: «آن احادیثی را که یادداشت کرده بودم از بین رفتهاند». زهری این چهارصد [۱۴٧]حدیث را از روی کتابش برای او خواند و او یادداشت کرد و پس از مدتی اتفاقاً نوشته اولی پیدا شد و با کمال تعجب مشاهده گردید که آنچه در مرتبۀ اول از حفظ به او گفته است، با آنچه در این مرتبه از روی کتاب به او گفته است یک کلمه تفاوت [۱۴۸]ندارد.
۲- در مرحلۀ دوم از (۱۴۸ تا ۲۰۴) واقع در دوران منصور و مهدی و هادی و هارونالرشید و امین و مأمون خلفای عباسی که محدثان نوشتههای خود را به طور موضوعی مرتب میکردند، جمع کثیری از محدثان، در نقاط مختلف جهان اسلام به تدوین کتابهای حدیث پرداختهاند که تعینات زمانی آنها تدوینها دقیقاً به طور ماه و سال مشخص نگشته و معلوم نیست کدام یک از آنان قبل از همه یا بعد از همه به این عمل اقدام نمودهاند ولی تعینات مکانی آنان کاملاً معلوم است و به اتفاق مورخین امام مالک در مدینه [۱۴٩]و ابن جریج در مکه، و ربیعبن صبیح در بصره و سفیان ثوری در کوفه، و اوزاعی در شام، و هیثم در واسط و معمر در یمن و جریرین عبدالحمید در ری و ابن مبارک [۱۵۰]در خراسان نخستین بار به تدوین کتاب حدیث به طور موضوعی و مرتب [۱۵۱]پرداختهاند اما از آثار آن مرحله (مرحلۀ دوم) هیچ کتاب و نوشتهای باقی نمانده جز کتاب «موطاء» تدوین امام مالک که تا حال باقی مانده است و به طور وفور در کتابخانهها موجود و در دسترس مطالعهکنندگان قرار میگیرد، و اینک عصارهای از شرح حال امام مالک و کتاب موطا که تنها یادگار باقی ماندۀ آن مرحل است:
[۱۴۲] الرسالة المستطرفة، کتانی، ص ۴، و جامع بیان العلم، ابن عبدالبر، ج ۱، ص ٧۶ به نقل صبحی صالح، ص ۳۸. [۱۴۳] همان. [۱۴۴] همان. [۱۴۵] الاضواء علی السنة المحمدیه، ص ۲۶ و المنادی العامه، ص ۱۲۵ و ۱۲۶. [۱۴۶] همان. [۱۴٧] همان. [۱۴۸] همان. [۱۴٩] مقدمه موطا امام مالک، محمد فؤاد عبدالباقی، ص ۴. [۱۵۰] همان. [۱۵۱] همان.