تاریخ حدیث و ضبط و ثبت احادیث

فهرست کتاب

اجازة نوشتن جزوۀ احادیث

اجازة نوشتن جزوۀ احادیث

ترمذی محدّث از ابوهریره نقل کرده که مردی از انصار در محضر پیامبر جحاضر می‌گردید و بیانات او را استماع می‌کرد، اما به علت ضعف حافظه نمی‌توانست بیانات پیامبر را به خاطر بسپارد، روزی در محضر پیامبرجاز ضعف حافظۀ خود شکوه کرد و چاره‌جویی نمود. پیامبر جفرمود: «استعن بیمینك» [٧]یعنی: از دست راستت کمک بگیر (احادیث را بنویس و چند مرتبه آن‌ها را بخوان تا در حافظه‌ات ضبط شود).

همچنین ترمذی محدث در سنن خود از ابوهریره نقل کرده که بعد از فتح مکه رسول‌الله جخطبه‌ای را ایراد فرمود و در پایان آن یکی از مسلمانان به نام (ابوشاه یمنی) به پیامبر جگفت: اگر ممکن است دستور بفرمایید این خطبه را برای من بنویسند. پیامبرجفرمود: «اکتبوا لابی شاة» [۸]یعنی این خطبه را برای ابوشاه بنویسید.

همچنین در روایتی آمده است که عبدالله بن عمروعاص از پیامبر جپرسید: «اکتب کلّ ما اسمع» آیا هرچه از تو می‌شنوم اجازه دارم آن را عبدالله گفت: چه در حال رضایت و چه در حال عصبانیت هرچه از تو می‌شنوم اجازه هست آن را بنویسم؟ «قال نعم، فانی لا اقول فی ذلك الاّ حقّاً» [٩]. پیامبر جفرمود: بلی چه در رضایت و چه در عصبانیت هرچه از من شنیدی بنویس زیرا در همه این حالات من جز حق چیزی را نمی‌گویم.

همچنین از عبدالله بن عمر روایت شده که پیامبر جفرمود: «قیّدوا العلم» [۱۰]یعنی: دانش را به بند بکشید عبدالله می‌گوید: پرسیدم‌ای رسول‌اللهجبه بند کشیدن علم به چه صورتی است؟ فرمود: با نوشتن آن حاصل می‌شود.

[٧] تقیید العلم، خطیب بغدادی، ص ۶٧ و سنن ترمذی، ج ۲، ص ۱۱۱، و معالم السنن، خطابی، ج ۴، ص ۱۸۴ به نقل از علوم الحدیث، صبحی، ص ۱۰. [۸] سنن ترمذی، ج ۵، ص ۳۸ و تدریب الراوی، جلال‌الدین سیوطی، ج ۲، ص ۶۲ و اضواء علی السنة المحمدیه، ابوریه، ص ۴۸ به نقل از مجله المنار. [٩] جامع بیان العلم، ابن عبدالبر، ج ۱، ص ٧۱، مسند امام احمد، ج ۲، ص ۲۰٧، تأویل مختلف الحدی ابن قتیبه، ص ۳۶۵ و مستدرک حاکم، ج ۱، ص ۱۰۵ و الماع، قاضی عیاض، ص ۲۶ و المحدث الفاضل، ج ۴، ص ۲، به نقل علم الحدیث، صبحی صالح، ص ۱٧ و جامع بیان العلم و فضله، ج ۱، ص ٧۳ و علوم الحدیث، ص ٩ و تاریخ عمومی حدیث، ص ۴٩. [۱۰] همان.