مرحلۀ سوم دورۀ مُسندنویسی
۳- مرحلۀ سوم (از ۲۰۴ تا ۲۴۰) دوران مُسندنویسی است که جمع آن (مساند) است و امام نووی در معرفی تصیلی مساند نوشته است: «یکی از روشهای [۲۱۸]تصنیف حدیث گرد آوردن آن به شیوۀ (مساند) است که در این روش محدثان در پی نام هر صحابی روایتهای او را اعم از صحیح و ضعیف میآورند، و مساند صحابه را گاه بر اساس الفبای نام آنان و گاه بر حسب نام قبیلۀ ایشان ترتیب میدهند، و در حالت اخیر از بنیهاشم شروع ک رده، و سپس از قبایل دیگر به ترتیب نزدیک بودن از رسولالله جاز حیث نسب، یاد میکنند، گاه سوابق مسلمانی صحابه را در نظر گرفته، و در نتیجه از روایات عشرۀ مبشره آغاز کرده و سپس احادیث اهل بدر، و حدیبیه را میآورند، پس از این عده، احادیث اصحابی که در فاصلۀ صلح حدیبیه و فتح مکه هجرت کردهاند، و در آخرین مرحله، مسند اصحابی را که کمسن و سال بودهاند، ذکر میکنند، سپس نوبت به مسندهای زنان صحابه میرسد که از مسندهای همسران پیامبر جآغاز [۲۱٩]میگردد».
مسندنویسی قریب به صد سال ادامه داشته، و بیش از یکصد نفر از محدثین به مسندنویسی اقدام نمودهاند، و معمولاً مسندها را با نام نویسندگان آنها ذکر میکردند، مانند مسند طیالسی و مسند امام احمد و غیره، به اعتقاد برخی از محققان اولین مسندنویس [۲۲۰]ابوداود طیالسی (م ـ ۲۰۴) بوده است، و برخی نخستین مسندنویس را بر حسب مکانها تعیین کردهاند و گفتهاند: «نخستین مسندنویس در کوفه یحیی (حماتی) و در بصره مسدد، و در مصر اسدبن موسی بوده است و دارقطنی نخستین مسندنویس را نعیم بن حماد اعلام کرده است و جمعی از مسندنویسان قرن سوم هجری عبارت بودهاند از: سلیمانبن جارود طیالسی (م ـ ۲۰۴) و عبیدالله بن موسی (م ـ ۲۱۳) و حمیدی (م ـ ۲۱٩) و مسدد بن سرهد (م ـ ۲۲۸) و اسحاق راهویه (م ـ ۲۳٧) و عثمانبن ابیشیبه (م ـ ۲۳٩) و احمدبن حنبل (م ـ ۲۴۱) و عبدبن حمید (م ـ ۲۴٩) و یعقوببن شیبه (م ـ ۲٧۶) و همین مسندنویس اخیر یعنی [۲۲۱]ابن مخلد در مسند خود ابتدا روایات را بر حسب نام صحابه طبقهبندی کرد و سپس احادیث هر یک از صحابه را بر حسب ابواب فقهی مرتب ساخت [۲۲۲]و این شیوه استقبالی بود از روش محدثانی که در نیمۀ قرن سوم زندگی کرده و به طبقهبندی موضوعی روایات اهتمام ورزیدهاند.
[۲۱۸] تدریب الراوی، سیوطی، ج ۲، ص ۱۴۰ و ۱۴۱، به نقل از تاریخ حدیث، ص ۱۲٧، و صبحی صالح، ص ۳۰۵. [۲۱٩] همان. [۲۲۰] تدریب الراوی، سیوطی، ص ۱۴۰، صبحی صالح، ص ۳۰۵. [۲۲۱] نفخ الطیب، ج ۱، ص ۵۸۱، ج ۲، ص ۳۱ (به نقل از صبحی صالح، ص ۳۰۵). [۲۲۲] الحدیث و المحدثون، ص ۳۶۵، به نقل از تاریخ حدیث، ص ۱۲٩.