کتابت حدیث در زمان پیامبر ج
پیامبر جدر سالهای اوایل وحی به علت احتیاط و جلوگیری از آمیختن قرآن و حدیث، و پیدا شدن کتابی در برابر «کتاب الله» ـ به طور کلی نوشتن احادیث را ـ چه به طور صحیفه و جزوۀ شخصی و چه به صورت کتاب و برای عموم ـ ممنوع اعلام کرد و فرمود: «لاتکتبو عنّی ومن کتب عنّی غیر القرآن فلیمحه، وحدّثوا عنّی ولاحرج» [۴]یعنی: از زبان من چیزی ننویسید، و هر کس غیر از قرآن چیز دیگری را از زبان من نوشته آن را پاک کند و از زبان من حدیث را روایت کنید که هیچ مانعی ندارد.
و ابوسعید خدری صحابی نیز میگوید: «استأذنت النّبیّ ان اکتب احدیث فابی یأذن لي» [۵]یعنی: از پیامبرجاجازه خواستم که حدیث را بنویسم و پیامبر جاین اجازه را به من نداد. و همچنین ابوهریرۀ صحابی میگوید: «خرج الینا رسول الله ج ونحن نکتب الاحادیث فقال ما هذا الّذی تکتبون؟ قلنا احادیث سمعناها منك. قال أکتاباً غیر کتاب الله تریدون؟ ما اضلّ الامم من قبلکم الاّ ما اکتتبوا من الکتب مع کتاب الله» [۶]. یعنی: پیامبر جفرمود این چیست که مینویسید؟ عرض کردیم حدیثهایی هستند که از تو شنیدهایم. فرمود: مگر کتابی غیر از کتاب خدا را میخواهید؟ هیچ چیزی ملتهای قبل از شما را گمراه نکرد جز اینکه، کتابهایی را با کتاب خدا نوشتهاند.
از این حدیث ـ که راوی آن ابوهریره است ـ به خوبی استنباط میگردد، که کتاب احادیث در آن زمان تنها به صورت کتاب و برای استفادۀ عموم ممنوع گشته است، زیرا تنها در این صورت است که کتابی غیر از کتاب خدا در دسترس مردم خواهد بود، اما نوشتن آنها به صورت جزوه و صحیفه برای استفادۀ شخصی و کمک به حافظههای ضعیف نه تنها پیامبر جآن را ممنوع نکرده بلکه طبق احادیث زیر آن را جایز اعلان فرموده است:
[۴] صحیح مسلم، ۸/۲۲٩ و علوم الحدیث ابن الصلاح شهرزوری، ص ۱٧۰ و تقیید العلم، خطیب بغدادی، ص ۲٩ تا ۳۲ به نقل علوم القرآن، صبحی صالح، ص ۸. [۵] تدوین السنة الشریفة، ص ۲٩٧، به نقل از تقیید العلم، خطیب بغدادی، به نقل از تاریخ حدیث، ص ۵۲. [۶] همان.