تاریخ حدیث و ضبط و ثبت احادیث

فهرست کتاب

تألیف کتب جدید

تألیف کتب جدید

بخش یکم از نوع اول تألیف کتاب‌های جدید است و عبارتند از: الف- مسند ابوعوانه [۴۴۱]، که به شیوۀ صحیح مسلم به اضافۀ زیاداتی، تنظیم گردیده و به صحیح نیز معروف است این کتاب تألیف یعقوب بن اسحاق معروف به ابوعوانه اسفرائینی (م ـ ۳۱۳) و ابوعوانه نخستین شخصیتی است که پس از اخذ و استماع کتب و مذهب امام شافعی از ربیع و مزنی آن‌ها را [۴۴۲]به اسفرایین آورد، در سال ۳۱۶ در اسفرایین متوفی و به خاک سپرده شد.

ب- مُسند صحیح محمد ابن حبان بُستی (م ـ ۳۵۴) [۴۴۳]در این کتاب احادیث به ترتیب جدیدی مغایر با ترتیب همۀ مسندها و سنن‌ها تنظیم گردیده به این صورت که احادیث در پنج موضوع کلی یعنی «اوامر، نواهی، اخبار، اباحات و افعال پیامبر جطبقه‌بندی شده‌اند، و در ذیل هر یک از این موضوعات طبقه‌بندی کوچکتری نیز صورت گرفته است، از این رو این کتاب به «الانواع و التقاسیم» شهرت یافته و چون استفاده از این کتاب برای مراجعه‌کنندگان دشوار بود، علاءالدین بن علی‌بن بلبلان فارسی (م ـ ٧۳٩) آن را بر پایۀ ابواب فقهی تدوین نمود و «الاحسان في تقریب صحیح ابن حبان» [۴۴۴]نامید و در نه جلد آن را تنظیم نمود.

ج- معجم‌های طبرانی [۴۴۵]( م ـ ۳۶۰) معجم در اصطلاح محدثین به کتابی گویند که در آن روایت‌ها به ترتیب اسامی صحابه و یا مشایخ حدیثی و یا شهر و دیار محدثین طبقه‌بندی شده و مبنای این طبقه‌بندی نیز ترتیب الفبایی باشد، و طبرانی دارای سه معجم حدیثی می‌باشد، معجم کبیر و معجم صغیر و معجم متوسط، و طبرانی در معجم کبیر تمام مسندهای اصحاب را ـ جز مسند ابوهریره که گویا او را تنها تدوین کرده است ـ به ترتیب حروف [۴۴۶]الفبا جمع‌آوری کرده است، و در معجم متوسط روایات را به ترتیب اسامی اساتید خود مرتب نموده، و از هر استادی در حدود پنجاه حدیث روایت کرده و این معجم دارای سی هزار حدیث بوده و در شش جلد قطور جمع‌ گردیده، و طبرانی به علت زحمات بسیاری که در راه جمع‌آوری احادیث این معجم متحمل شده می‌گفت «هذا روحی» این کتاب جان من است، و این کتاب نظیر کتاب افراد دارقطنی است؛ و در معجم صغیر که بر حسب نام استادانش آن را تنظیم نموده، و بعد از ذکر هر استادی یک حدیث از آن روایت کرده است و این کتاب در یک جلد تنظیم شده و دارای یک هزار و پانصد حدیث است.

د- سُنن [۴۴٧]دارقطنی (م ـ ۳۸۵) که قبلاً در مبحث سنن‌ها از آن بحث کردیم و کتاب‌های دیگر دارقطنی در زمینۀ حدیث عبارتست از «العلل» و «الافراد».

ه‍- کتاب‌های «العلل و الامالی و فواید الشیوخ [۴۴۸]و امالی العشیات» تألیف محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری (م ـ ۴۰۵) معروف به ابن البیع [۴۴٩]حاکم نیشابوری کتاب‌های مهم دیگری را در زمینۀ حدیث تألیف نمود مانند: «معرفه علم الحدیث و المستدرک علی الصحیحین» که در بحث کتاب‌های متعلق و ملحق به کتب اصلی و در مبحث علم الحدیث از آن‌ها بحث می‌کنیم.

و- سُنن بیهقی [۴۵۰](م ـ ۴۵۸) قبلاً دربارۀ بیهقی بحث کرده‌ایم و اما سنن بیهقی این محدث و مؤلف نامور نخست «السنن الکبری» را تألیف نمود که روایت ٧۴ کتاب [۴۵۱]حدیث در آن جمع شده است بعد همین کتاب را تلخیص نمود و آن را «السنن الصغری» نامید، و غیر از مؤلف عدۀ دیگری نیز کتاب «السنن الکبری» را اختصار نموده‌اند که از جمله می‌توان از ابن عبدالحق دمشقی (م ـ ٧۴۴) و حافظ شمس‌الدین ذهبی (م ـ ٧۴۸) و شیخ عبدالوهاب شعرانی [۴۵۲](م ـ ٩٧۴) نام برد.

از اواخر قرن پنجم به بعد کتاب مستقلی در متون احادیث و مشتمل بر احادیثی که قبلاً روایت نشده بودند تألیف نگردید و هر کتابی که از آن به بعد در زمینۀ حدیث نوشته شده است جزو متعلقات و ملحقات به کتب اصلی و قدیمی بود که بعداً از آن‌ها بحث می‌کنیم، و به قول یکی از کارشناسان احادیث، قرن پنجم هجری انتهای مرحلۀ طلایی تدوین کتب مستقل حدیث بوده و تا اواخر این قرن جمع کردن تمام مصادری که مشخصه آن‌ها سندهای متصل از مؤلف تا رسول‌الله جاست تکمیل گردید، دیگر [۴۵۳]پیشوایان و کارشناسان حدیث از قبول حدیث که نزد محدثان سابق نبود خودداری می‌کردند. از جمله بزرگترین کارشناس احادیث ابن الصلاح شهرزوری (م ـ ۶۲۴) در عبارتی گفت: «اگر امروز کسی [۴۵۴]حدیثی بیاورد که نزد محدثان سابق نباشد، از او پذیرفته نمی‌شود» (علم فهرست الحدیث، ص ۱٧).

[۴۴۱] تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج ۳، ص ٧٧٩ و ٧۸۰ و کشف الظنون، ج ۲، حاجی خلیفه، ص ۱۶٧٩. [۴۴۲] همان. [۴۴۳] اسماء المؤلفین، کشف الظنون، ج ۶، ص ۴۴ و ۴۵. [۴۴۴] ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، اسماعیل باشا، ص ۳۲. [۴۴۵] کشف الظنون، ج ۲، کاتب چلبی ضمن شرح معجم‌ها نوشته: «امیر علاءالدین علی بن بلبلان (م ـ ٧۳۱) معجم کبیر را به شیوه زیبایی مرتب کرده است. [۴۴۶] همان. [۴۴٧] کشف الظنون، ج ۲، ص ۱۰۰٧. [۴۴۸] هدیة العارفین، اسماعیل باشا، ج ۶، ص ۵٩. [۴۴٩] همان. [۴۵۰] هدیة العارفین، ج ۵، ص ۶۸. [۴۵۱] علم الحدیث، ص ۶۱. [۴۵۲] همان. [۴۵۳] علم فهرست الحدیث، ص ۱٧. [۴۵۴] علم فهرست الحدیث، ص ۱٧.