فداکردن جان و مال در راه خداأ
حضرت ابوبکرسدر اینجا به ما درس ایثار و گذشت از جان و مال را تعلیم میدهد، که نه تنها از به خطر افتادن جان و مالش نمیهراسد بلکه از شادی و شوق همرای پیامبر ج، اشک شوق میریزد. پس مؤمن واقعی از فدا کردن جان، مال، رفاه و آسایش در راه اسلام شاد و خوشحال میشود نه ترسان و لرزان به خاطر از دست دادن مال.
پس برنامهی رفتن و چگونگی خروج را با هم در میان گذاشتند و قرار ملاقات به شب افتاد. و پیامبر جبه منزل خویش بازگشت تا مأموریتی دیگر را به شاگرد مخلص و جان بر کف دیگرش یعنی حضرت علی مرتضیسبسپارد.
در آن هنگام اکثر صحابه هجرت کرده بودند و در میان این آتش کینه و بغض کفار قریش سه تن از بزرگمردان تاریخ بشریت حضور داشتند.
مسلماً این دو تن از نظر ایمان و یقین در سطح بسیار بالایی بودند که توانستند در کنار رسول الله جتا آخرین لحظات پرخطر بمانند. ابوبکر و علیب، دو همسنگر مخلص که هر دو جان خود را در کفهی اخلاص گذاشته و برای پاسداری از محبوب حجازی، در مکه مانده بودند. پیامبر جدو مسئولیت مهم را به حضرت علیسواگذار نمود؛
یکی؛ خوابیدن در بستر آن حضرت جتا ایشان بتوانند شهر را ترک کنند، که این کار به معنای قرار دادن جان خود در مسیر رسولالله جبود و کاملاً گام نهادن در دام دشمن و به آغوش مرگ رفتن بود، اما به خاطر پیامبر جهر سختی و تلخی شیرین میشود.
دوم؛ برگرداندن اموال و امانتهای قریشیها بود که نزد پیامبر جنگهداری میشدند. چون محمد جامین و صادق بود، آنها با وجود دشمنی، اموال و امانتهایشان را نزد ایشان که مطمئنترین فرد بود، به امانت میگذاشتند. پیامبر جنیز حضرت علیسرا مأموریت داد که همگی را صحیح و سالم به صاحبانشان بازگرداند.