همگام با نبی رحمت در سه سفر سرنوشت ساز

فهرست کتاب

مدینه چگونه از آن حضرت جاستقبال نمود؟

مدینه چگونه از آن حضرت جاستقبال نمود؟

انصار، همگی به استقبال پیامبر جشتافتند. رسول اکرم جهمراه ابوبکر صدیقسزیر سایهی درخت خرمایی نشستند. ابوبکر صدیق تقریباً همسن رسول اکرم جبود. اغلب مردم آن حضرت جرا قبلاً ندیده بودند، لذا نتوانستند رسول اکرم جرا از ابوبکرستشخیص دهند. وقتی حضرت ابوبکرسمتوجه این امر شد، با چادر خود بر بالای رسول اکرم جسایه افکند تا مردم، آنحضرت جرا بشناسند.

حدود ۵۰۰ نفر از انصار در مراسم استقبال رسول اکرم جشرکت داشتند. انصار بعد از استقبال آنحضرت ج، عرض کردند:

«یا رسول الله ج! تشریف بیاورید، شما از هر نظر مأمون و مصئون میباشید. ما همگی آماده خدمت هستیم«.

رسول اکرم جو یار غارش، حضرت ابوبکر صدّیق، پیشاپیش جمعیت انبوه مردم حرکت میکردند. از آن سو تمام مردم مدینه برای استقبال و خیرمقدم گفتن بیرون آمده بودند و زنان از پشت بامها نگاه میکردند و هر یکی از دیگری میپرسید:

«أیُّهم هو، أیُّهم هو؟». او کدامیک است، او کدامیک است؟.

حضرت انسسمیگوید:

«ما دوباره هیچ منظرهای مثل آن منظره را ندیدیم. وقتی حضرت رسول اکرم جو ابوبکر صدیقسوارد مدینه شدند، همگی مردم اعم از کوچک و بزرگ در حالی که از خانههایشان بیرون میآمدند، چنین میگفتند:

الله اکبر، رسول الله تشریف آوردند. الله اکبر، محمد تشریف آوردند.

الله اکبر، محمد تشریف آوردند. الله اکبر رسول الله آمدند». [۴۹]

براء بن عازبسکه آن وقت خردسال بود میگوید:

«وقتی رسولالله به مدینه تشریف آوردند، مردم به قدری از آمدن ایشان خوشحال و شادمان شدند که هیچگاه این اندازه خوشحال نشده بودند، حتی کنیزکها میگفتند: «قدم رسول الله» (رسولالله تشریف آوردند).

مسلمانان از قدوم رسول الله با شادمانی تکبیر گفتند. آنها در طول زندگی خویش به چنین شادی دست نیافته بودند.

مدینه از شادمانی یکپارچه شور و سرور بود و در حلّههای مسرّت و افتخار مینازید و میبالید. دختران انصار در حالی که غرق در سرور و نشاط بودند این اشعار را میسرودند:

طلع البدر علینا
من ثنیّات الوداع
وجب الشكر علینا
ما دعا لله داع
أیها المبعوث فینا
جئت بالأمر المطاع

ماه تابان و کامل از جانب گردنههای «وداع» بر ما پدیدار گشت.

و شکر و سپاس پروردگار تا ابد و تا وقتی که بندهای به درگاهش دعا میکند، بر ما واجب شد.

ای کسی که در میان ما برانگیخته و به نبوت رسیدهای! دستور و اوامری از سوی پروردگار آوردهای که لازم الاطاعت است و ما همگی در برابر آن فرمانبرداریم.

حضرت انس بن مالک انصاریس(که در آن وقت کودک بود) میگوید:

«روزی که رسول الله جوارد «مدینه» شدند من آنجا بودم. من هیچ روزی از آن روز، زیباتر و نورانیتر ندیدهام که رسولالله جنزد ما به «مدینه» تشریف آوردند». [۵۰]

[۴۹] متّفق علیه، بخاری و مسلم. [۵۰] نبی رحمت، ص ۱۸۶.