اقامت در غار
پیامبر جو ابوبکرسسه شب در آن غار مخفی شدند. شب جمعه، شب شنبه، و شب یکشنبه. عبدالله پسر ابوبکربنیز با آنان درون غار به سر میبرد.
حضرت عایشهلگوید:
«وی جوانی با معرفت و خوش برخورد بود، از نزد آنان سحرگاه به بیرون میخزید و به هنگام صبح همراه دیگر قریشیان در مکه از خواب بیدار میشد، چنانکه گویی شب را در مکه به صبح رسانیده است، و هر چه خبر و اثری از نقشهها و نیرنگهای قریش پیدا میکرد به ذهن میسپرد و شب هنگام وقتی تاریکی همه جا را فرا میگرفت، برای رسول خدا جو ابوبکرسخبر میآورد».
عامر بن فُهیره (بردهی آزاد شدهی ابوبکرس) نیز گلهی گوسفندی را که داشت در اطراف غار میچرانید، و چون ساعتی از وقت عشاء میگذشت، آن گوسفندان را به طرف غار میبُرد، از شیر آن گوسفندان که در واقع از آن خودشان بود مینوشیدند و شب را به آرامش سپری میکردند؛ تا وقتی که سحرگاه میشد و عامر بن فُهیره گوسفندانش را صدا میزد. وی این کار را در این سه شب انجام میداد. وقتی که سحرگاهان عبدالله بن ابیبکربراهی مکه میشد، عامر نیز گوسفندانش را به دنبال عبدالله روی ردّ پاهای او میچرانید تا کسی متوجه ردّ پای وی نشود [۴۰].
[۴۰] خورشید نبوت، ص ۳۳۱.