همگام با نبی رحمت در سه سفر سرنوشت ساز

فهرست کتاب

گذشتن از حلقه‌ی محاصره به اذن پروردگار

گذشتن از حلقه‌ی محاصره به اذن پروردگار

پیامبر جپس از غروب، حضرت علیسرا به خانه برد، تا برای مأموریت آماده شود. یازده تن از مشرکان و سنگدلان قبایل مختلف بر اساس مصوبهی دارالنّدوة منزل پیامبر جرا محاصره کردند و منتظر بیرون آمدن پیامبر جبودند.

«آن حضرت جعادت داشت که در اوایل شب بعد از نماز عشاء میخوابید و نیمه شب برای ادای نماز شب و مناجات به کنار کعبه میرفت».

دشمنان در کمین نشستند تا هنگامی که بر میخیزد و برای نماز شب از خانه خارج میشود بر او یورش برده و تصمیم خویش را عملی سازند.

آنان، آنچنان به موفقیت این توطئهی رذیلانه یقین داشتند که ابوجهل با حالتی از تکبّر و خود بزرگبینی رو به افرادش میکرد و با ریشخند و استهزاء میگفت:

محمّد مدّعی است که اگر از امرش پیروی کنید، پادشاه عرب و عجم میشوید و پس از مرگ زنده شده، بوستانهایی بسان بوستانهای «اردن» خواهید داشت! و اگر چنین نکنید، کشته شده و پس از مرگ زنده و در آتش در میآیید که در آن سوزانده میشوید!» [۳۱].

زمان اجرای نقشهی شوم نزدیک بود. آن جاهلان و مشرکان لحظهشماری میکردند و به زعم خودشان میرفتند تا این لکهی ننگ را (نعوذبالله) از مکه پاک کنند و برای همیشه از آن رهایی یابند.

آنان در کمال بیداری بودند و با چشمانی باز راه خروج پیامبر جرا نظارهگر بودند. شمشیرها تیز و آماده! پیامبر ج، علیسرا دستور داد با همان پارچهی سبز رنگ که حضرتش هنگام خواب استفاده میکرد، خود را بپوشاند و کاملاً آرام و بدون ترس بخوابد که پروررگار وی را محافظت میکند. سپس خودش نیز با آرامش بیرون آمده، مشتی خاک را برداشته و آیهی ﴿ وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَيۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا يُبۡصِرُونَ ٩ [یس: ۹] [۳۲]را بر آن خوانده و بر سر و صورت دشمنان پاشید.

به اذن خداوند، چشمانشان از دیدن رسول الله جنابینا گشت و رسول اکرم جبا خیال راحت خود را به همسفر مخلصش یعنی ابوبکر صدیقسرساند و هر دو از شهر خارج شده و در مسیر «یمن» حرکت کردند.

[۳۱] سیرت النبی ج، ص ۲۳۸. [۳۲] در پیش روى آنان سدّى قرار دادیم، و در پشت سرشان سدّى و چشمانشان را پوشانده‏ایم، لذا نمى‏بینند!