۶) ایجاد وحدت اسلامی
مسلمانان مدینه و اطراف از قبایل و گروههای مختلفی بودند که بیشتر بر سر مسائل جزیی با هم نزاع و درگیرهای دیرینه بینشان ایجاد شده بود، و یا به طور سادهتر از اختلاف سلیقه برخودار بودند.
پیامر جبا دقتنظر و ریزبینی که داشتند پی بردند که این اختلاف سلیقه میتواند منجر به بروز شکاف و گسترش تفرقه بین آنان شود به همین علت در اقدامی بسیار جالب، پیماننامهی همبستگی را در چندین ماده منتشر ساخت و تمامی مسلمانان را با هر اندیشه و سلیقهای کنار هم قرار داده و بر مشترکات وحدت و انسجام ایجاد نمود.
این اقدام سبب شد تا آنها به یکدیگر اعتماد نمایند و در مقابل نیز دشمن احساس خطر بیشتری بکند؛ چراکه در مقابل صف واحد و دیوار محکمی قرار میگیرد.
اینگونه پیماننامهها، یک مرحلهی انتقالی است که ملّتها در آستانهی شکلگیری و سازندگی جامعه، پیش از آنکه قرار و استقرار پیدا کنند، از آن میگذرند و به خاطر آن تعبیه میشوند که به تدریج از واحدهای قبیلهای جدا از یکدیگر ـ که بیشتر اوقات با یکدیگر در ستیز و نبرد نیز هستند ـ به یک وحدت ملّی منسجم و استوار منتقل شوند، امّا زمانی که این سازندگی و تأسیس انجام شد و به کمال رسید، و امّت ساخته شد و شکل گرفت، و پایههای برادری دینی در میان افراد امّت استوار گردید؛ اخوّت اسلامی در میان آنان وحدتی برقرار میکند و حقوقی را ایجاب میکند که پس از آن دیگر جایی برای هیچگونه پراگندگی باقی نمیماند تا نیاز به همپیمانی میان مسلمانان پیش آید [۷۵].
همان طور که رسول خدا جمیان مسلمانان عقد أخوّت بستند، پیمان نامهای را هم پیشنهاد فرمودند تا درگیریهای مربوط به دوران جاهلیت، و کشمکشهای قبیلهای ستممدارانه از میان برود؛ و در پرتو این پیماننامه، آنحضرت جتوانستند یک وحدت اسلامی فراگیر پدید آورند.
متن پیمان نامهی پیشنهادی پیغمبر اکرم جچنین بود:
این پیمان نامهای است از محمّد بن عبدالله (صلى الله علیه وآله وسلم)، میان مؤمنان و مسلمانان از قریش و یثرب، و کسانی که تابع آنان شده و به آنان پیوسته، و همراه آنان جهاد کرده و میکنند:
۱- این مجموعه یک امّت واحده جدا از دیگر مردماناند.
۲- مهاجرین قریش به همان شیوهی پیشین تضامُن قبیلهای خودشان را دارند، و اسیرانشان را با فدیه آزاد میکنند، و به معروف و قسط در میان مؤمنان؛ و هر قبیله از انصار نیز به همان شیوهی پیشین تضامُن فیمابین خودشان را دارند. و هر طائفه از ایشان اسیرانش را با فدیه آزاد میکند، به معروف و قسط میان مؤمنان.
۳- مؤمنان فردی را که تحت فشار بدهی و عیالواری باشد رها نمیکنند، و به معروف در هر مورد از جمله پرداخت فدیه و ادای دیه او را یاری میکنند.
۴- مؤمنان متّقی علیه کسانی هستند که از میان آنها بخواهند ستم کنند یا از ستمگری پاداش بگیرند، یا به گناه یا عدوان یا فسادی در میان مؤمنان دست بزنند.
۵- مؤمنان همه دستهایشان در دست یکدیگر است بر علیه آن فرد ستمپیشه و خطاکار، هر چند وی پسر یکی از خود آنان باشد.
۶- هیچ فرد مؤمنی مؤمن دیگر را به قصاص کافری به قتل نمیرساند.
۷- و نیز هیچ کافری را بر علیه مؤمنی یاری نمیکند.
۸- ذمّه و امان خدا یکی بیش نیست، و پایینترین فرد مسلمانان از جانب همهی آنان میتواند به هر کس که بخواهد امان دهد.
۹- از یهودیان هر که تابع ما شود از یاری و مواسات ما برخودار خواهد شد، و نباید به آنان ستم شود یا کسانی علیه آنان همدست بشوند.
۱۰- صلح مؤمنان یکی بیش نیست؛ هیچ فرد مؤمنی بدون موافقت فرد مؤمن دیگری نمیتواند در صحنهی نبرد در راه خدا صلح و سازش کند، مگر به تساوی و عدالت میان مسلمانان.
۱۱- مؤمنان وابسته به یکدیگر و مدافع و حامی یکدیگرند، به موجب آنکه خونشان را در راه خدا میریزند.
۱۲- هیچ فرد مشرکی نمیتواند مال یا جان قریشیان را امان دهد، یا مانع از دسترسی فرد مؤمن به آن بشود.
۱۳- هر کسی مؤمنی را بیگناه بکشد و ثابت گردد، در برابر خون او قصاص خواهد شد، مگر آنکه ولیّ مقتول رضایت بدهد.
۱۴- مؤمنان همه علیه او هستند، و برای آنان روا نیست جز آنکه علیه او قیام کنند.
۱۵- برای هیچ فرد مؤمنی روا نیست که خطاکاری را یاری کند یا مأوا دهد؛ و هر که گناهکاری را یاری کند یا مأوا دهد، لعنت و خشم خدا بر او خواهد بود در روز قیامت، و از او عَوض و فدیهای دریافت نخواهد شد.
۱۶- شما هر گاه دربارهی چیزی اختلاف نظر پیدا کردید، مرجع حل آن اختلاف، خداوند عزّوجل و محمّد (ج) است» [۷۶].
[۷۵] منبع سابق، ص ۳۶۷. [۷۶] سیرة ابن هشام، ج۱، ص ۵۰۲ ـ ۵۰۳، به نقل از خورشید نبوت.