۵ ـ جمع نمودن میان دین و دنیا و ایجاد وحدت در میان صفوف متحارب
ادیان قدیم، به ویژه مسیحیت، زندگی انسانی را بر دو نوع تقسیم کرده بودند: دینی و دنیوی؛ و به طور کلی کرهی خاکی به دو جبهه، یکی جبههی «رجال دین» و دیگری جبههی «رجال دنیا» مجزا شده بود. این دو جبهه نه تنها از یکدیگر جدا بودند، بلکه میان آنها شکافی عمیق و پردهای ضخیم قرار داشت. به همین دلیل پیوسته با هم در حال اختلاف و جنگ به سر میبردند؛ هر فردی معتقد بود که میان دین و دنیا، خصومت و عداوت همیشگی است و امکان آشتی و صلح وجود ندارد. بنابراین اگر کسی با یکی تماس برقرار کند، قهراً باید از دیگری قطع تعلّق نموده، حتی اعلام جنگ کند، میگفتند: امکان ندارد که انسان در آن واحد سوار دو کشتی بشود، پس هرگاه کسی بخواهد به رشد اقتصادی و آسایش زندگی برسد، چارهای بجز این نیست که از دار آخرت غافل شده و از آفریدگار آسمانها و زمین اعراض نماید.
معتقد بودند که بقای حکومت، سلطه و قدرت تنها در صورتی امکانپذیر است که انسان نسبت به تعالیم دینی و ارزشهای اخلاقی و ترس از خدا، بیتفاوت و بیپروا باشد، زیرا تقوا و دینداری بدون رهبانیت و قطع ارتباط از دنیا و مافیها امکانپذیر نیست.
اینجا ذکر این نکته ضروری است، که انسان فطرتاً دوستدار لذّتها و رفاه است. روی این اصل هر مکتب فکری و دینی که به رفاه و آسایش مباح، قیام برای احقاق حق، عزّت و تحصیل نیرو و حکومت اجازه ندهد، اغلب برای نوع بشری سازگار نخواهد بود؛ زیرا این طرز تفکر در واقع مرادف جنگ با فطرت سلیم و سرکوب کردن غرایز فطری و طبیعی در وجود انسان است.
در نتیجهی همین درگیری بود که تعداد زیادی از انسانهای خردمند و زیرک و صاحبان صلاحیت و علم و دانش، دنیا را بر دین ارجح شمردند و به عنوان یک نیاز اجتماعی و واقعیت زنده، آن را اختیار نموده، به آن مطمئن شدند و کلیهی تلاشهای خود را در جهت بالا بردن سطح زندگی و تحصیل لذتها مبذول نموده، از هر نوع ترقی دین و پیشرفت معنوی سلب امید کردند.
عموماً اکثر کسانی که دین را ترک گفتند، بنابر همین فکری بود که آن را یک واقعیت مسلم گمان کردند، و در نتیجهی همین تناقضاندیشی بود که زمامداران حکومت دنیوی علیه «کلیسا» که خود را نمایندهی دین تصور میکرد، شورش نمودند و از تمام قیود و پایبندیهای آن آزاد شدند و پس از آن، حکومتها (به حکم منطق) همچون فیل مست و هیجانزدهای که از زنجیر و بندها آزاد شده باشد، یا مانند شتری که مست و مهارش گسسته شده است، و به طرف دین و دینداران حملهور شدند.
همین تفرقه و جدایی میان دین و دنیا و عداوت منحوس میان «رجال دین» و «رجال دنیا» بود که دروازه را کاملاً با هر دو لنگهاش بر روی الحاد و بیدینی باز کرد، که نخست خود غرب شکار آن گردید و بعد ملتهایی که در فکر و علم و فرهنگ مقلِّد غرب بودند، یا زیر پرچم آن میزیستند، دستخوش آن شدند.
سپس داعیان تندرو و افراطی مسیحیت، مشکل را دو چندان کردند، خصوصاً آنهایی که فطرت بشری را بزرگترین عایق و مانع تزکیه روح و تماس با عالم بالا، تصوّر نمودند و در جهت تذلیل و شکنجه دادن نفس به وسیلهی احکام سخت و تعالیم جائرانه از هیچ کوششی دریغ نورزیدند و بالاخره چنان شکل وحشیانه و تاریک و خوفناکی از دین، ترسیم و تقدیم کردند که از شنیدن و دیدن آن بدن انسان به لرزه میآمد.
سرانجام کار به جایی کشید که مردم از سایه دین گریختند و بندگی نفس و هوی و هوس (در وسیعترین معنای آن) به اوج خود رسید و جهان در میان دو نقیض به حالت نوسان درآمد و بالاخره بنا بر ضعف یا فقدان حس دینی، در پرتگاه ژرف بیدینی و هرج و مرج اخلاقی سقوط نمود [۱۳۳].
بزرگترین هدیه بعثت محمدی و منّت جاویدان و عظیم آن بر بشریت، این ندای عمومی بود که اساس اعمال و اخلاق همان هدفی است که انسان آن را دنبال مینماید، که در شریعت اسلام به «نیت» تعبیر شده است. این لفظ اگر چه مختصر است، ولی از نظر معنی بسیار وسیع و عمیق میباشد.
پیامبر اسلام جفرمود:
«إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى» [۱۳۴].
«اساس و مدار اعمال به نیت بستگی دارد. هر کسی هر چیزی را نیت کند همان چیز به وی میرسد».
از این ندای عام ثابت میشود که هر انسان هر عملی را به قصد خشنودی الله و به انگیزه اخلاص و امتثال امر الهی انجام بدهد، آن عمل، وسیلهی تقرب الی الله و موجب وصول به درجهی اعلای یقین و ایمان میشود و بدون هیچ شائبهای دین خالص، قرار میگیرد. حال فرقی نمیکند که چنین عملی جهاد و قتال باشد یا حکومت و سلطنت، یا بهرهگیری از نعمتهای روی زمین و برآوردن خواستههای نفس و تلاش رزق و شغل، یا اشتغال به سرگرمیهای جایز و مباح و زندگی خانوادگی و غیره.
و برعکس آن، هر عملی که از انگیزه اخلاص و خشنودی الله و اطاعت او خالی باشد و یا غفلت و فراموشی از آخرت انجام بگیرد، جزء دنیا به حساب میآید گرچه آن عمل، نماز یا هجرت و جهاد، یا ذکر، تسبیح یا قتال فی سبیل الله؛ و انجام دهندهی آن اگر چه عالم و مجاهد و داعی باشد، پاداش و ثواب نمییابد، بلکه این نوع اعمال و خدمات بیاخلاص، سبب وبال و مصیبت شده و میان بنده و پروردگارش حجاب و پرده خواهد شد [۱۳۵].
پنجمین ارمغان ارزندهی حضرت محمّد جاین بود که شکاف گسترده میان «دین و دنیا» را پُر کرد و جدایی و منافرت آن دو را خاتمه داد، در صورتی که قبلاً در خصومت دائمی و عداوت آشکارا و کینهتوزی همیشگی به سر میبردند، اما در نتیجهی تعالیم ارزنده پیامبر وحدت ج، همدیگر را در کمال مودّت و الفت در آغوش گرفته، صلح و آشتی نمودند.
به راستی که حضرتش رسول وحدت و در آن واحد هم «بشیر» بود و هم «نذیر» و نوع بشری را از دو جبهه مخالف «دین و دنیا» به جبهه واحد ایمان و اخلاص و ترحم بر بشریت و تحصیل رضای پروردگار، دعوت نمود و این دعای جامع و پرمحتوا را به ما تعلیم داد:
﴿ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١ ﴾[البقرة: ۲۰۱].
«پروردگارا! بده ما را در دنیا نعمت نیکو و در آخرت نعمت نیکو و محفوظ دار ما را از عذاب دوزخ».
آن حضرت جبا آیه:
﴿ قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢﴾[الأنعام: ۱۶۲].
«همانا نماز من و حج و قربانی من و زندگانی من و موت من برای الله. پروردگار عالمیان است».
اعلام نمود که زندگانی مؤمن مجموعه چیزهای ضد و نقیض نیست، بلکه زندگانی مؤمن دارای وحدتی است که بر آن روح عبادت و اخلاص حاکم است، و ایمان و اسلام، این زندگی را به اطاعت و فرمانبرداری از اوامر الله سوق میدهد.
بر اساس این جهانبینی معنی عبادت و اطاعت در تمام شعبههای زندگی و تمامی اعمال بشری تحقق مییابد مشروط بر اینکه کارها با اخلاص نیت و طبق روش انبیاء †انجام بگیرد.
بنابراین، رسول اکرم جبه تمام معنی رسول وحدت و آشتی و پیامبر اتحاد و انسجام در آن واحد «بشیر و نذیر» است. آن حضرت جنظریهی جدایی میان دین و دنیا را از بین برد. سراسر زندگی را بندگی و روی زمین را محراب عبادت اعلام نمود، و دست انسان را گرفته او را از جبهههای ضد و نقیض و در حال نبرد، به جبهه واحد و گستردهی عمل صالح، خدمت به بشریت و رضایتجویی خداوند راهنمایی کرد. از این روست که پادشاهان را در لباس فقرا و زاهدان را در کسوت پادشاهان و امرا میبینید و مردانی را مشاهده میکنید که از طرفی کوه حلم و منابع علماند و از طرفی دیگر عبادتگزاران شب و شهسواران روز اند، بدون اینکه در طرز عمل خود تناقض و صعوبت یا خلل و تکلّف حس نمایند.
[۱۳۳] جهت تفصیل مراجعه شود به کتاب «نبرد میان دین و دانش» از «درابر» Draper و باب چهارم «حدود خسارات جهان و انحطاط مسلمین»، «عصر اروپا». [۱۳۴] متفق علیه (بخاری و مسلم). [۱۳۵] کتب حدیث در این خصوص آکنده از آثار و روایات هستند، بنگرید به ابواب اخلاص و نیت.