همگام با نبی رحمت در سه سفر سرنوشت ساز

فهرست کتاب

سران قریش و افشای خروج پیامبر ج

سران قریش و افشای خروج پیامبر ج

قریشیان، وقتی بامداد فردای آن شب اجرای توطئه، یقین پیدا کردند که رسول خدا جاز مکه بیرون رفتهاند، به یکباره دیوانه شدند. نخستین کاری که در این ارتباط انجام دادند آن بود که علیسرا کتک زدند و او را به سوی کعبه کشانیدند، و ساعتی بازداشت کردند، شاید از طریق وی خبری از آن دو نفر پیدا کنند.

از طریق حضرت علیسبه نتیجهای نرسیدند. به سوی خانهی ابوبکرسرفتند و دق الباب کردند. اسماء بنت ابیبکربدر را باز کرد. به او گفتند: پدرت کجاست؟ گفت: به خدا نمیدانم پدرم کجاست؟

ابوجهل که مرد بدخوی و پلیدی بود، دست بلند کرد آن چنان به صورت «اسماءل» سیلی زد که گوشواره از گوش وی افتاد.

رؤسای طواف قریش در یک جلسهی فوقالعاده فوری تصویب کردند که تمامی وسایل ممکن را برای دستگیری آن دو مرد به کار گیرند. همهی راههای اطراف مکه را به شدّت تحت مراقبت مسلّحانه قرار دادند، و جایزهی سنگینی به میزان یکصد ناقه در ازای تحویل هر یک از آن دو نفر به قبیلهی قریش، زنده یا مرده قرار دادند؛ آورنده هر که خواهد باشد.

سوارکاران و بیابانگردان پیاده و ردّ پا شناسان به طور جدّی در پی یافتن آن دو نفر از هر سوی به راه افتادند، و در کوهها و درّهها و پستیهاو بلندیهای اطراف مکه به جستجو پرداختند، ولی هیچ نتیجهای عایدشان نشد، حتی تعقیبکنندگان تا در غار نیز رفتند! امّا خدا کاردان کار خویش است! [۳۵]

[۳۵] خورشید نبوت، ص ۳۳۲.