اولین نماز جمعه و نخستین خطبه، خطبة التقوی
پیامبر جاولین نماز جمعه را در این روز برگزار نمودند و اولین خطبهی نماز جمعه نیز در همین مکان ایراد گردید که هر لفظ آن خطبه فصاحت و بلاغت و هر حرفش برای امراض نفسانی شفا و جهت مردهدلان، آب حیات است و هر کلمهاش برای صاحبان ذوق هنوز از رحیق مختوم شیرینتر و لذیذتر است. عبارات آن خطبه (طوری که ابن جریر نقل کرده) این است:
«الحمد لله، أحمده وأستعینه وأستغفره وأستهدیه وأؤمن به ولا أكفره، وأعادی من یكفره، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له وأن محمداً عبده ورسوله، أرسله بالهدى والنور والموعظة على فترة من الرسل وقلة من العلم وضلالة من الناس وانقطاع من الزمان ودنو من الساعة وقرب من الأجل، من یطع الله ورسوله فقد رشد، ومن یعصهما فقد غوى وفرط وضلَّ ضلالاً بعیداً، وأوصیكم بتقوى الله فإنه خیر ما أوصى به المسلمُ المسلمَ، ثم أن یحضه على الآخرة وأن یأمره بتقوى الله، فاحذروا الله من نفسه ولا أفضل من ذلك نصیحة ولا أفضل من ذلك ذكراً، وأن تقوى الله لمن عمل به على وجل ومخافة من ربه عون صدق على ما تبغون من أمر الآخرة، ومن یصلح الذی بینه وبین الله من أمره فی السر والعلانیة لا ینوی بذلك إلا وجه الله، یكن له ذكراً فی عاجل أمره وذخراً فیما بعد الموت حین یفتقر المرء إلى ما قدم، وما كان من سوى ذلك یود لو أن بینه وبینه ﴿ أَمَدَۢا بَعِيدٗاۗ وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠ ﴾[آل عمران: ۳۰] والذی صدق قوله وأنجز وعده، لا خلف لذلك، فإنه یقول عز وجل: ﴿ مَا يُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَيَّ وَمَآ أَنَا۠ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ ٢٩﴾[ق: ۲۹]، فاتقوا الله فی عاجل أمركم وآجله، فی السر والعلانیة، فإنه من یتق الله یكفر عنه سیئاته ویعظم له أجراً، ومن یتق الله فقد فاز فوزاً عظیماً، وإن تقوى الله یوقی مقته ویوقی سخطه، وإن تقوى الله یبیض الوجوه ویرضی الرب ویرفع الدرجة، خذوا بحظكم ولا تفرطوا فی جنب الله، قد علمكم الله كتابه ونهج لكم سبیله، لیعلم الذین صدقوا ویعلم الكاذبین، فأحسنوا كما أحسن الله إلیكم وعادوا أعداءه، وجاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتباكم وسماكم المسلمین لیهلك من هلك عن بینة ویحیا من حیّ عن بینة ولا قوة إلا بالله، فأكثروا ذكر الله واعملوا لما بعد الیوم فإنه من یصلح ما بینه وبین الله یكفه الله ما بینه وبین الناس ذلك بأن الله یقضی على الناس ولا یقضون علیه، ویملك من الناس ولا یملكون منه، الله أكبر ولا قوة إلا بالله العظیم» [۴۸].
(الحمد لله) به پاکی یاد میکنم خدا را، و از او کمک، مغفرت و هدایت طلب میکنم و به او ایمان آوردهام و نسبت به او کفر نمیورزم و با کافران و دشمنان وی عداوت و دشمنی دارم و گواهی میدهم که خدا یکی است و هیچگونه شریکی ندارد و همانا محمّد جعبد و رسول اوست که خداوند متعال او را به همراه هدایت و نور حکمت و موعظه همان وقتی مبعوث کرد که سلسله انبیاء و رسل منقطع بود و تنها در روی زمین اسمی از علم باقی بود و مردم در گردابهای ضلالت و گمراهی واقع بودند و قیامت قریب بود.
کسی که اطاعت از خدا و رسولش کند همانا او بر راه هدایت است و کسی که نافرمانی خدا و رسولش را کند همانا راه را گم کرد و تجاوز نمود، و در گمراهی شدیدی مبتلا شد.
من شما را به تقوی و خداترسی وصیت میکنم. بهترین وصیت یک نفر مسلمان برای مسلمان دیگر این است که او را به آخرت ترغیب دهد و به خداترسی و پرهیزگاری امر کند. لذا از آنچه خداوند متعال شما را ترسانیده، باز آئید؛ هیچ نصیحت و موعظهای بالاتر از تقوی نیست. همانا تقوی و خدا ترسی جهت آخرت بهترین معین و مددگاری است.
هر کسی که ظاهر و باطن خویش را نسبت به خدا درست کند و هدفش فقط رضای خداوند متعال باشد و هیچگونه غرضی دنیایی مدّ نظرش نباشد آن وقت این اصلاح مخلصانه ظاهر و باطنش در دنیا سبب عزّت و شهرت، و بعد از مردن ذخیره آخرت میباشد هنگامی که انسان برای اعمال صالحه خیلی محتاج میشود عوض کارهایی که خلاف تقوی کرده این تمنا و آرزو را میکند که ای کاش بین من و اعمال بدم مسافت دور و درازی ایجاد میشد.
خداوند متعال شما را از عظمت و جلال خود میترساند و این ترسانیدن از این جهت است که خداوند متعال نسبت به بندگان خود بینهایت مهربان است. خداوند متعال در قول خود راست است و ایفا کننده وعده خویش است. در قول و وعده خود خلاف نمیکند.
خداوند متعال میفرماید: ﴿ مَا يُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَيَّ وَمَآ أَنَا۠ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ ٢٩ ﴾[ق: ۲۹]. لذا در دنیا و آخرت ظاهراً و باطناً از خداوند متعال بترسید، همانا کسی که از خدا بترسد، خداوند متعال بر گناههای او قلم عفو میکشد و به او اجر عظیم عنایت میفرماید و کسی که از خدا بترسد همانا به کامیابی بزرگ مایل گشت. همانا خدا ترسی آن گونه چیزی است که انسان را از غضب و عقوبت و ناراضی خداوند متعال نجات میدهد.
همانا تقوی روز قیامت چهرهها را روشن و منور میسازد و وسیله رضای خداوندی و رفع درجات میشود. هر اندازه طاقت دارید از تقوی بهرهبرداری نمایید و در این امر سستی نکنید و در اطاعت خداوندی هیچگونه کوتاهی ننمایید. خداوند متعال جهت تعلیم شما قرآن را نازل فرمود و راه هدایت را برایتان روشن ساخت تا راستگویان را از دروغگویان جدا سازد. پس همان طوری که خداوند متعال بر شما احسان فرموده شما هم به خوبی اطاعت او را به جای آرید و با دشمنان او عداوت داشته باشید و در راه او کماحقّه جهاد کنید.
پروردگار متعال شما را برای خود انتخاب نموده و شما را مسلمان نام نهاده (یعنی مطیع و فرمانبردار خود گردانید) هدف خداوند این است که هر کسی که هلاک شدنی است بعد از آمدن حجّت هلاک شود و هر کسی که باقی ماندنی است بعد از آمدن حجّت با بصیرت زنده باقی بماند. هیچ طاقت و قوّتی غیر از نصرت و یاری خداوند متعال نفع نخواهد داد، لذا خداوند متعال را به کثرت یاد کنید و برای آخرت عمل کنید.
هر کسی که اعمال خود را با خدا درست کند خداوند متعال او را از مردم کفایت میکند و هیچ فردی نمیتواند او را ضرر برساند؛ زیرا خدا مردم را دستور میدهد نه مردم خدا را، خداوند متعال مالک تمام مردم است و مردم در مورد هیچ چیز مالک خدا نیستند (لذا شما رابطهی خود را با خدایتان درست کنید، در فکر چارهجویی مردم نیفتید، خداوند همه را کافی است) الله أكبر ولا قوة إلا بالله العظیم.
[۴۸] تاریخ طبری و سیرت مصطفی، ج۲، ص ۱۴۹ ۱۵۰.