همگام با نبی رحمت در سه سفر سرنوشت ساز

فهرست کتاب

دو یار غار و صحنه‌ی بی‌نظیر تاریخ از شگفتی مهر و محبّت

دو یار غار و صحنه‌ی بی‌نظیر تاریخ از شگفتی مهر و محبّت

شب جمعه این دو یار جانی به بالای کوه و درگاه غار رسیدند. عجیب صحنهای اینجا در حال شکل گرفتن است. باز هم عاشق راستین، خود را در معرض خطر قرار میدهد تا معشوق آسیبی نبیند؛ ابوبکرساجازه نمیدهد رسولالله جوارد غار شود، تا ابتدا آن را تفتیش کرده و از عدم وجود حیوانات و حشرات موذی مطمئن شود. خود داخل غار رفته و با دستانش سنگهای درشت و ناهمواریها را مرتب میکند، نگاهش به سوراخ داخل غار میافتد، لباسش را پاره میکند و در سوراخهای موجود میگذارد؛ سپس سوراخ باقیمانده را با پاشنهی پای خویش میبندد، تا مانع خروج حشره و جانور باشد، به خویشتن نمیاندیشد که آسیبی به او نرسد، مهم رسولالله جمیباشد که سالم و راحت باشد.

سپس میفرماید: یا رسولالله ج! بفرمایید داخل! پیامبر جخسته و غبار آلود و پاهای مبارکش خونین شدهاند، وقتی ابوبکرسمیفهمد که پیامبر جنیاز به استراحت دارد میفرماید: یا رسول الله ج! شما استراحت کنید. سپس پیامبر جسرش را بر روی ران و پای ابوبکر میگذارد و آرام و مطمئن به خواب میرود. اندکی بعد ماری از همان سوراخ، پای ابوبکرسرا میگزد؛ تمام تلاش ابوبکرساین است که خود را کنترل کرده و درد گزیدگی را تحمّل نماید تا رسول الله جبیدار نشود، اما وقتی قطرات اشکش سرازیر میشوند، چند قطرهای به گونههای زیبای پیامبر جبرخورد کرده و رسول نازنین بیدار میشود.

چه شده ای ابوبکر؟! ابوبکر که از درد زهرمار صورتش متغیر شده بود، گفت: فکر کنم چیزی مرا گزیده باشد. پیامبر جاز آب دهان مبارکش بر جای زخم زدند و درد آن آرام گرفت و از ته دل برای ابوبکرسدعا کرد.