باب در بیان نصاب زکات
نیم دینار زر به بیست بده
همه از بهر نفس خویش منه
باز از نقره هم دویست درم
پنج درهم بده نه بیش و نه کم
ور نباتت رسد به هشت صد من
ده یکی از آن بده به وجه حسن
ور ز چاه قناعت آب خورَد
مستحق غیر بیست یک نَبَرد
گوسفندی بده ز پنج شتر
تا شوی از عذاب دوزخ حُر
ور شود بیست و پنج در هر سال
یک شتر میده ای نکو احوال
گاو چون سی رسد یکی میده
واجب است این زکات برکه و مه
وز چهل گوسفند یکی بیشک
چون رسد چارصد ز هر صد یک
ور متاعِ تجارتی بنهی
به حساب زرش زکات دهی