در نمودار احوال هرکس گوید
خلایق در قیامت سه گروهند
ز هیبت زیر بار همچو کوهند
پری و آدمی و دیو هر یک
وزان هر سه یکی دیگر ملائک
ملائک بیحساب اهل بهشتند
که ایشان از خدا عاصی نگشتند
شیاطین بیحساب اهل نارند
که ایشان جمله از اهل کفّارند
پری و آدمی اهل حسابند
به مقدار عمل پاداش یابند
گناه اندر قیامت از سه رویست
حساب آنجا به تاریکی چو مویست
گناهی هست کان البته عفو است
فراموش از دل و از نامه محو است
گناهی هست کان از روی اسرار
گنهگار اندر آن باشد گرفتار
گناهی هست کان فی مشیة الله
ولو شاء لعذب او عفا الله
گناه عفو از آنِ توبه کار است
که از کرده پشیمان روزگار است
چو شیر کو بیرون آید ز پستان
ز نامه محوشان در قلب نسیان
به شمشیر ار زند او را ستمکار
نگردد در گنه داخل دگر بار
کسی کاندر گنه مأخوذ گردد
که چون اندر گنه آلوده گردد
دل از جرم و معاصی بر نگیرد
کند عصیان و بیتوبه بمیرد
نبگشاید بدو معبود جبّار
جزای وی دهد در دوزخ نار
وگر کس را خطا افتد گناهی
برآرد از سرِ سوزِ دل آهی
به خواهش خواهد آمرزش ز دادار
به نسیان در گنه افتد دگر بار
اگر خواهد ببخشاید خدایش
وگرنه از سقر بدهد جزایش