بی – دیویس [۳۵]
(انگلستان)
من در سال ۱۹۳۱ متولد شدم و در شش سالگی به دبستان شبانهروزی رفتم و هفت سال به تحصیل مشغول بودم تا اینکه آنجا را برای ورود به مدرسۀ محلی ترک گفتم. من در یک خانوادۀ مسیحی متدین بزرگ شدم و سپس به کلیسای انگلیکان و بالاخره وارد کلیسای انگلو کاتولیک شدم. در طول زندگی مذهبی متوجه بودم که مذهب از زندگی روزمره جدا شده است و مانند بهترین لباس فقط در روزهای یکشنبه به معرض نمایش گذارده میشود. متوجه شدم که مسیحیت به خصوص در نسلهای جوان جاذبۀ خود را به تدریج از دست میدهد. به نظرم میرسید که مسیحیت با مصائب امروزه قادر به مواجهه نیست و با انواع وسائل از قبیل عطر و رایحه و چراغانی و جبه و لباسهای رسمی و پرزرق و برق و سرودهای دست جمعی و نیایش به فرشتگان و سایر تلههای معمول، کلیسای رم مردم را به خود جلب میکند و هیچگاه سعی ندارد با آنچه که در بیرون از کلیسا میگذرد خود را مرتبط نماید.
به این جهت من به دواکسیر امروزی یعنی کمونیزم و فاشیزم روی آوردم. به عنوان یک کمونیست به لذائذ یک جامعۀ بیطبقه فکر میکردم، اما داستانهای مکرر آنهائی که فرار میکردند مرا وادار کرد تا به فهمم که کمونیزم فقط یک وسیله برای روسهائی است که میخواهند بر جهان حکومت کنند. و لذا بعدها به آن سوی طیف یعنی فاشیزم گرائیدم. این مکتب به همه قول همه چیز را میداد و در این مکتب سعی کردم که خود را وادار کنم تا از مردم به خاطر نژاد و رنگ متنفر شوم. پس از چند ماه به عنوان یکی از طرفداران «موزلی» راجع به جنگ اخیر و شکنجههائی که توسط نازیها به کار میرفت فکر کردم و لذا این انزجار و تنفر را از خود دور کردم. من هرگز از فاشیسم راضی نبودم، اما به نظر من تنها راه حلی بود که به نظرم میرسید.
من در این تفکرات بودم که یک نسخه از مجلۀ (مسلم ریویو) در یک کتاب فروشی به نظرم رسید. نمیدانم چه وادارم کرد که شش پنس برای مجلهای بدهم که مکاتبی که من در آنها وقتی صرف کرده بودم از قبیل مسیحیت، کمونیزم و فاشیزم همه آن را مذهبی متعلق به قاتلین و دزدان میدانستند که پشیزی ارزش نداشت. من به هرحال آن مجله را خریدم و بارها خواندم.
من در اسلام تمام چیزهای خوبی که در مسیحیت و کمونیزم و فاشیزم بود پیدا کردم و به علاوه خیلی چیزهای والاتر هم در آن یافتم که در سایر مکاتب نبود.
من بلافاصله یک سال آب و نان خریدم و چند ماه بعد مسلمان شدم. و از آن تاریخ با آئین جدید خود بسیاری راضی و خوشحالم.
من امیدوارم که پس از ورود به دانشگاه، عربی را بیاموزم ولی در حال حاضر به مطالعه لاتین، فرانسه و اسپانیائی مشغولم.
[۳۵] B Davis ﴿قُلۡ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَإِنَّنِي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ١٩﴾[الأنعام: ۱۹].
«بگو محققاً جز خدای یکتا هیچ خدائی نیست و من از آنچه شما شریک خدا قرار میدهید بیزارم».