جی، دبلیو لاوگرو [۳۷]
(انگلیس)
من این چند سطر را با تواضع در جواب کسانی از گروههای مختلف مینویسم که علت تشرف من به دین اسلام را سئوال میکنند. البته من برای ایمانم نباید دفاعیهای تنظیم کنم. اسلام یک چیز بینظیر است. یک مذهب تاریخ است و تعلیمدهندهاش شخصیت تاریخ است... ما دربارۀ مذاهب دیگر و تعلیمات اصلی آنها خیلی کم میدانیم. مطالب پراکندهای که بعضی از آنها مربوط به احکام اخلاقی است به ما آموخته شده است که اصالت آنها مسلماً قابل بحث است. زندگی تمام معلمین دیگر هم تقریباً در اسرار و داستانها پوشیده است و در به دستآوردن تعلیمات اصلی آنها کمکی به ما نمیکنند... اما در مورد قرآن هرگز کسی اصالت آن را مورد تردید قرار نداده است.
کتاب آسمانی اسلام، قرآن، عیناً همان قرآنی است که بر پیامبر اکرم جنازل شده و هیچ تحریفی در آن نشده است. اعمال و گفتار او که احکام قرآنکریم را ترجمه میکند در همان قالب اصلی به ما رسیده است و در آن تحریفی نبوده است. من در آنها تسلیای مییابم که برای به دستآوردن آن بینتیجه در جاهای دیگری جستجو کرده بودم. من مذهبی ساده و عملی میخواستم که از هر نوع امر و نهی و عقاید غیر قابل قبول و غیر مدلل بری باشد و احکامش در برابر دلیل و تجربه آزموده شوند. بدون تردید، روشنگری وظایف در قبال خداوند، و در برابر همسایه، باید یکی از مقاصد هر سیستم مذهبی باشد. و اسلام در این قبیل موارد نمونۀ کامل یک طرح عملی است. ما احکام و نمونههائی میخواهیم که احتمالات و ضروریات را منظور نموده و ما را در انجام وظایف رهنمون باشد، و من آنها را در اسلام یافتهام.
[۳۷] J. W. Lovegrove ﴿وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوۡ نَصَٰرَىٰ تَهۡتَدُواْۗ قُلۡ بَلۡ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِۧمَ حَنِيفٗاۖ وَمَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ١٣٥﴾[البقرة: ۱۳۵].
«و میگویند: یهودی یا نصرانی شوید تا هدایت یابید. بگو: از آیین حنیف ابراهیم پیروی میکنم، و او هرگز از مشرکان نبود».