دانشمند، مؤلف و روزنامهنگار
من از طفولیت همیشه احساس میکردم که در وجودم عشق و علاقۀ عمیقی به آموختن هرچه بیشتر اسلام موج میزد، و در همان سنین نوجوانی یک ترجمه قدیمی قرآن را که مربوط به سال ۱۷۵۰ بود در کتابخانه شهر موطن خود پیدا کرده و به دقت مطالعه نمودم. این ترجمه همان چاپی بود که «گوته» هم اطلاعات و دانش خود را در مورد اسلام از آن به دست آورده بود. در آن زمان من عمیقاً در حیطۀ تاثیرات منطقی و ترکیب نافذ تعلیمات اسلامی قرار گرفتم. من همچنین به میزان بسیار زیاد تحت تاثیر انقلابهای معنوی و روحی عظیمی که در کشورهای اسلامی به وجود آمدند واقع شدم. سپس در برلین، فرصتی داشتم تا با مسلمانان همکاری کنم و به تفاسیر قرآنکریم که مؤسس اولین دارالتبلیغ اسلامی آلمان در برلن و کسی که مسجد برلن را ساخت ارائه مینمود گوش فرا دهم. من پس از سالها همکاری با این شخصیت متشخص و فعال با تبلیغات روحانگیز او اسلام آوردم. آئین اسلام عقاید شخصی مرا با والاترین اندیشههای انسانی خود تکمیل نمود. اعتقاد به خداوند در آئین اسلام بسیار مقدس است. اما در این راه به هیچ وجه اصولی را که با علم امروزه مغایر باشد ادعا نمیکند. و لذا هیچ اختلاف و مغایرتی بین علم و عقیده بوجود نمیآید. این مطلب برای کسی که در حد توانائی در تحقیقات علمی بوده است طبیعتاً وجه تمایزی با ارزش به شمار میرود. نکته دوم و وجه تمایز دیگر این است که آئین اسلام یک تعلیمات نظری و ذهنی نیست که کورکورانه در راه زندگی قرار گرفته باشد بلکه سیستمی است که عملاً زندگی انسان را تحت الشعاع این تعلیمات قرار میدهد... مقررات اسلام چنان اجباری نیستند که آزادی شخصی را به نحوی مختل نمایند، بلکه به صورت دستورالعملهائی هستند که یک آزادی تنظیم شده را برای انسان فراهم میسازند.
طی سالیان متوالی بارها در کمال خوشوقتی ملاحظه کردهام که اسلام آئینی است که در بینابین سوسیالیزم و ایندیویجوالیزم قرار دارد. (یعنی سیستمی از جامعه را تائید میکند که در آن حقوق در برابر حقوق جامعه و متقابلا حقوق جامعه در برابر فرد محفوظ است) نه مانند جوامع دموکراسی امروز که گاهی حقوق افراد در برابر جامعه بیش از حدی که سزاوار است، و گاهی حقوق جامعه در مقابل حقوق فرد از حد خود – بستۀ به شرایط مکان و زمان – تجاوز میکند. و نه مانند جوامع سوسیالیزم است که در آن افراد به طور کلی و قاطعاً در جائی در برابر جامعه قرار گیرند که از حقوق خود ساقط میشوند.
اسلام آئینی است که بین سوسیالیزم و ایندیویجوالیزم یک حلقۀ اتصال بوجود میآورد. و چون آئینی است که آزادگی داشته و عاری از تعصبات و تمایلات است، لذا هرجا که چیز خوبی بیابد قدر آن را میداند.
* دکتر حمید مارکوس سردبیر مجله (موسلمیچ رمویو) در برلن بوده است.