اسلام آیین برگزیده ما

فهرست کتاب

چرا اسلام را برگزیدم

چرا اسلام را برگزیدم

من بیشتر زندگیم را در نیروی دریائی سلطنتی گذرانده‌ام که شامل خدمت دریائی در جنگ‌های ۱۹۱۴ و ۱۹۳۹ بوده است و در هردو جنگ شرکت داشته‌ام. هیچکس در دریا حتی با تکنولوژی و ماشین آلات مدرن امروز هم از دست قدرت و نیروی طبیعت نمی‌تواند فرار کند، مثال ساده این ادعا مه و تند باد است. در موقع جنگ البته خطرات بیشتری هم هست. کتابی در زندگی دریائی هست که دائماً مورد استفاده قرار می‌گیرد و نام آن (مقررات ملکه و دستورالعمل‌های فرماندهی دریائی) است. این کتاب وظایف هر افسر و یا هرد فرد را تعریف می‌کند و جوایز رفتار خوب و مقررات حقوق و مستمری را مشخص می‌نماید. همچنین تنبیهات حد اکثر را برای تخلف از فرماندهی و مقررات دریائی و تمام موارد خدمتی روشن می‌کند. با رعایت این مقررات و دستورالعمل‌ها عدۀ زیادی توانسته‌اند با یکدیگر همبستگی کامل ایجاد نموده و یک دوران خدمتی منظم و رضایت‌مندی را ادامه دهند. اگر بتوانم دور از تشبیه چنان مثلی بزنم و اگر بی‌حرمتی به قرآن نباشد، قرآنکریم هم یک چنین کتابی است که در سطح عظیم و مقیاس متعالی‌تری عمل می‌کند. این کتاب دستورات خداوند است که برای هر زن و مرد و کودک در جهان نازل شده است.

اکنون یازده سال است که خود را به پرورش گل‌ها مشغول کرده‌ام. این شغل هم راه دیگری است که در آن وابستگی انسان به خداوند را به خوبی می‌توان مشاهده نمود. در این شغل اگر کسی برحسب مقررات خداوند عمل کند، خداوند او را در پرورش گل‌هایش مساعدت می‌کند و اگر مقررات او را رعایت نکند، گل‌ها از بین می‌روند و این است سزای آن که مقررات او را منظور نمی‌کند. ملاحظه نموده اید که اشخاص تحصیلکرده‌ای برای پیش‌بینی وضع هوا تربیت می‌شوند، اما در موارد بسیاری پیش‌گوئی آن‌ها غلط از آب درمی‌آید.

لزوم اسلام – من معتقدم که قرآنکریم کلام خداوند است و معتقدم که او محمد، رسول الله جرا برای توضیح کلام خود به جهانیان فرستاده است. اسلام زندگی بشر در روی زمین را همآهنگ می‌سازد. قرآن ساده و روشن است و از هرگونه سخن مشکلی که قابل باور نباشد مستثنی است. شکل نیایش در اسلام انعکاسی از صمیمیت و صداقت است. ولی در مسیحیت با وجود این‌که ممکن است فردی در خانواده مسیحی زائیده شده و با آن آئین پرورش یافته باشد بازهم باید مدت‌ها وقت صرف کند تا بتواند مواردی را که عمل می‌کند بفهمد. باید بگویم که در مورد خودم این اعتقاد از درون خودم زائیده شده با وجود این‌که در مورد اسلام هر سئوالی داشتم پاسخ داده شده ولی هرگز کسی به من نگفت که مسلمان شوم.

اصول ابتدائی مسیحیت و اسلام هردو یکسانند و لذا آزمایشات دیگری لازم است. زیرا مارتین لوتر با اعتقاد بر این‌که مسیحیت باورهای شرک‌آمیز بسیاری را هنوز در خود حفظ کرده است انقلابی را آغاز کرد که به تشکیل کلیسای پروتستان منجر شد. سپس ملکه الیزابت اول هنگامی که کشور خود را در برابر اسپانیائی‌های کاتولیک رومی در تهدید دید، و از طرفی چون اروپای مرکزی هم مورد تهدید امپراطوری عثمانی قرار گرفته بود، لذا علل وجود و ظهور اسلام را با علل ظهور پروتستانیزم یکسان تصور نمود. زیرا که این هردو آئین برعلیه بت‌پرستی قیام کرده بودند.

اما در عین حال، چنین به نظر می‌رسد که مارتین لوتر در آن موقع مطلع نبوده است که حدود نه قرن پیش از او محمد را اصلاح و تکمیل نمود. معذلک اصلاح‌طلبی‌های مارتین لوتر در نظام کلیسائی کاتولیک تمام عوامل شرک‌آمیز و تشریفات مربوطه را از بین نبرد. کاری که در واقع مارتین لوتر انجام داد دامن‌زدن به یک دورۀ خشونت و ناآرامی بود که تا حدودی اکنون هم ادامه دارد. جالب است که بدانیم هنگامی که تفتیش عقاید اسپانیا در اوج خود بود اسلام روح صلح و آرامش را به مردم نشان داد و ترک‌های مسلمان در اسپانیا به یهودیان پناهندگی دادند.

اعتقادات مسیحی – حضرت مسیح گفت که ما باید ده فرمانی را که خداوند به موسی در کوه سینا نازل نمود رعایت کنیم. فرمان اول آن بود که (من خدا هستم، خدای شما، شما خدائی جز من ندارید) این دستور بعدها با عقیدۀ کفاره مخلوط شده است. به طوری که وفاداربودن به حضرت مسیح از وفادار بودن به خداوند پر ارزش‌تر می‌نمایاند، زیرا حضرت مسیح از وفادار بودن به خداوند پر ارزش‌تر می‌نمایاند، زیرا حضرت مسیح در روز رستاخیز برای ما شفاعت خواهد کرد. با وجود این مسیحی‌ها باورشان اینست که حضرت مسیح خود خداوند است که به صورت انسان درآمده است و در قالب انسان ظهور کرده است. اما تفکر من از خداوند همیشه آن بوده است که او همواره بندگان خویش را هدایت می‌کند و بخشاینده و مهربان و عادل است. بنابراین، بشر می‌تواند کاملا مطمئن باشد که با عدالت تمام مورد قضاوت قرار خواهد گرفت و تمام موارد تخفیف در جرم و گناه بندگان منظور خواهد شد.

در این زندگی هرکس باید باور داشته باشد که مسئول اعمال خویش خواهد بود. فرض کنید حسابدار هستید، اگر حساب‌سازی کنید به زندان می‌روید. و اگر مثلا در رانندگی در یک جاده پرپیچ و خم سرعت مناسب را رعایت نکنید دچار حادثه خواهید شد. و اگر در این موارد شخص دیگری را ملامت نموده و کسی را جز خود مسئول بدانید احمقانه است. همچنین من اعتقاد ندارم که ما بندگان خدا از مادر، گناهکار و دردمند زائیده می‌شویم. عقیده دارم که هر بندۀ خدائی مایل است که هم نوعان خود را خشنود و راضی کند، مگر این‌که طرف مقابل در مواردی از این اصل مسلم عدول کند. بچه‌ها عقاید پدر و مادر و معلم را ارزش می‌نهند و افراد بالغ، نظرات آن‌ها را که در مسند اختیارات و بالاتر از آن‌ها هستند ارج می‌گذارند و همۀ مردم از خدمت به همسایگان لذت برده و مشعوف می‌شوند. البته در مواردی بنا به عللی و بر حسب یک انگیزۀ طغیانی، خسارتی بر کسی یا چیزی وارد می‌کنیم که تعداد دفعات و یا حدود این نوع عکس العمل‌ها متفاوتند. ما وقتی به چنین اعمالی دست می‌زنیم گناه کرده‌ایم. بازی‌های متداول هم نمونۀ دیگری است. مثلاً اگر در یک بازی یکی از بازی‌کنندگان مقررات بازی را رعایت نکند داور او را تنبیه خواهد کرد. و با در نظرگرفتن آنچه که به عنوان مثال آوردم عقیدۀ کفاره به طوری که در مسیحیت مورد باور است سر در گم و غیر قابل ادراک می‌نمایاند. فرمان و یا دستور دوم چنین شروع می‌شود: برای خود هیچ نوع شبیهی مانند پیکره و عکس از وجود خداوندی نتراشید و چنین مصنوعاتی را ستایش نکنید. در صورتی که بعضی از کلیساها پر از انواع تصاویر و یا پیکره‌هائی هستند که در آن‌ها معمولا افراد و اعضای کلیسا به آن‌ها تعظیم و تکریم می‌کنند.

من غالباً از این‌که زندگی، مرگ، و دوباره زنده‌شدن حضرت مسیح بلافاصله در افکار مردم فلسطین اثری نگذاشت در شگفتم. آن‌ها چه یهودی، چه رمی و یا هر قوم دیگری باید از این معنی عبرتی می‌یافتند. تا آنجا که مربوط به تاریخ مدون است چنین به نظر می‌آید که زندگی حضرت عیسی زیاد مورد توجه تاریخ‌نویسان قرار نگرفته. من در مدرسه فقط با آنچه که تورات و انجیل آموخته است آشنا شدم. همچنین باید دانست که با مخالفت‌های زیادی که برعلیه مسیحیت و دین عیسی می‌شد چندین قرن طول کشید تا مسیحیت توسعه یافت و به عنوان یک آئین در آن زمان شناخته شد. من همچنین با تاریخ زندگی محمد جو با سرعتی که اسلام منتشر شد (در مدرسه) آشنا شدم، اما در تمام دوران مدرسه هیچگاه به روحیات و جنبه‌های معنویت اسلام اشاره‌ای و یا تأکیدی نشد.

راه مستقیم – بین ۱۹۱۹ و ۱۹۲۳ که در یک کشتی که در آب‌های ترکیه مأموریت داشت خدمت می‌کردم، به اسلام علاقمند شدم، زیرا عقیدۀ اصلی اسلام بر مبنای أشهد أن لا إله إلا الله ومحمداً رسول الله توجه و علاقۀ انسان را جلب می‌کند. البته اکثر کسانی که با مسائل اسلامی آشنائی نداشتند با پیش‌داوری‌های خود با این عقیدۀ پایه‌ای مخالف بودند. زیرا که رفتار خلیفه‌ها در سه قرن پیش و فساد سیاستمداران ترک و کارکنان دولت تأثیری منفی بر اسلام گذاشته بود و لذا من علاقه‌ای را که احساس کرده بودم به فراموشی سپردم.

و با وجود این‌که اعتقاد محکمی به خداوند داشتم یک طرز تلقی بی‌تفاوت پیدا کردم. لیکن در حدود یک سال قبل دوباره مسئله را بررسی کردم. من نامه‌هائی به موسسات تبلیغاتی اسلام نوشتم و کتاب‌هائی در این زمینه دریافت کردم. این کتاب‌ها قضاوت‌های نادرست غربی را برای من توضیح دادند و تحریفات و افکار نادرستی را که غربیان در این زمینه‌ها اشاعه داده بودند و علل آن‌ها را برایم روشن ساختند و دریافتم که اسلام دوباره در حال بیداری است. و حرکات فعالانه‌ای شروع شده‌اند تا اسلام را در پرتو ترقیات مدرن امروزه و دانش علمی معاصر که اسلام با آن در هماهنگی کامل است بازیابند.

اخیراً روزنامه‌ها می‌نویسند که فلاسفه و مؤلفین معتقدند که ادیان امروزه کهنه شده‌اند. این نظریات در حقیقت انعکاس بدبینی مردم غرب در برابر عقاید پیچیده و تاریک مذهب مسیحیت است. این اصلاح‌طلبان آینده دوباره اشتباهی را که مارتین لوتر مرتکب شد از نو تکرار می‌کنند. درحالی که اسلام جواب کاملی برای تمام این سئوال‌ها دارد زیرا هنوز در صحنه است.