اسلام آیین برگزیده ما

فهرست کتاب

مددکار اجتماعی و کشیش

مددکار اجتماعی و کشیش

علت مراجعت من از آمن (Amin) به آمین

فقط یک خدا که الله است، و آن چیزیست که هر مسلمان به آن معتقد است. خداوند حقیقت و ایمان را در تمام مذاهبی که به پیامران وحی نمود به حد کمال رسانید. برای مثال اگر به مزامیری که به حضرت داود الهام گردید و یا تورات موسی و یا انجیل عیسی و بالاخره به قرآنکریم که بر حضرت محمد جوحی گردید توجه کنیم این حقیقت را درمی‌یابیم.

برای من باعث کمال خوشوقتی و تشکر است که این فرصت گرانبها را به دست آورده‌ام تا مقاله‌ای در مورد علت گرایشم به اسلام بنویسم. من اسلام را پس از ۴۰ سال که مسیحی و پروتستان و دو سال و دو ماه از این چهل سال از کشیش کلیسائی در «کوالالی پیس در پاهنگ مالازیا» بودم پذیرفته‌ام.

من در سوم فوریه ۱۹۰۸ در خانواده‌ای بودائی متولد شدم. شش ساله بودم که به یک مدرسۀ چینی رفتم و در آن مدرسه چهار کتاب کلاسیک مکتب کنفوسیوس و سایر کتب مربوطه را خواندم و در نتیجه به بهشت کنفوسیوس معتقد شدم. و موقعی که ۹ ساله شدم شروع به فراگرفتن انگلیسی در مدرسه ویکتوریا که در کوالالامپور واقع بودم کردم. و در آنجا با کتاب مقدس مسیحیان یعنی تورات و انجیل آشنا شدم.

مدتی قبل از ترک «نتبانگ» در سپتامبر ۱۹۶۳ که برای موعظه در کلیسای «کوالا لیپس» عازم بودم یک مسلمان هندی به نام کا-کا- محمد یک ترجمۀ انگلیسی از قرآنکریم را به من داد. من نخست تحت تأثیر زیبائی محتوای آن قرار گرفتم ولی نه چندان که دین خود را ترک گویم.

در حین این‌که مسیحیت را موعظه می‌کردیم در «کوالا لیپس» متوجه شدم که کلیساهای پروتستان قویاً با یکدیگر مخالفت می‌کنند. و از این مسئله واقعاً حیرت زده و در شگفت شدم. و بدین ترتیب قابل تصور بود که وقتی پروتستان‌ها با یکدیگر چنین مغایرت و خلافی دارند پس فرق بین کلیساهای پروتستان و کاتولیک رم در چه حد خواهد بود. همین مغایرت و عقاید ضد و نقیض در مسیحیت مرا به مطالعه قرآن برانگیخت و در این راه مقدمتاً شروع به خواندن قرآن نمودم.

قرآن می‌گوید:

﴿۞شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَمَا وَصَّيۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِۚ[الشورى: ۱۳].

«(الله) دینی را برای شما تشریع کرد، از همان‌گونه که به نوح توصیه کرده بود، و از آنچه بر تو وحی کرده‌ایم، و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کرده‌ایم [۳۲]که دین را برپا دارید و در آن فرقه فرقه نشوید».

﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَآ أُوتِيَ ٱلنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ١٣٦[البقرة: ۱۳۶] «بگویید: ما به خدا ایمان آوردیم، و به آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل، و اسحاق و یعقوب و نوادگان یعقوب نازل گردید، و به آنچه که به موسی و عیسی داده شده، و به آنچه که پیامبران (دیگر) از طرف پروردگارشان داده شده است، ما بین آن‌ها تمایزی قائل نیستیم و ما تسلیم خدا هستیم».

همچنین مسئلۀ پیچیده تثلیث که در مسیحیت مورد قبول است معمولا قابل فهم نیست و کتابی هم در این مورد وجود ندارد تا مسئله را روشن کند. درحالی که در اسلام به یکتائی خداوند تأکید می‌شود و هر مسلمانی باید به آن شهادت دهد. در اسلام برای خداوند شریکی قائل نمی‌شوند و کسی را به جز او لایق و شایسته ستایش نمی‌دانند. یک مسلمان به توحید الله قائل است و محمد را رسول و فرستادۀ او می‌داند. و به عقیدۀ من این تنها تمایز بین اسلام و مسیحیت است.

من با خورشید احمد در این نکته موافقم که جهان از قضاوت‌های یک طرفه مذاهب در عذاب بوده است. بعضی از این مذاهب فقط به جنبه‌های معنوی پرداخته و مادیت جهان را به کلی نادیده گرفته‌اند. آن مذاهب، جهان را تو همی بیش ندانسته و آن را یک تله و فریب انگاشته‌اند. از سوی دیگر بعضی مذاهب به طور کلی جنبه‌های معنوی و اخلاقی را در زندگی نادیده گرفته و آن جنبه‌ها را تخیلی فرض کرده‌اند. باید اذعان کرد که هردوی این نوع تفکرات موجب فاجعه شده‌اند.

هردوی این نوع تفکرات جهان را از صلح و آرامش و رضایت بدور کرده‌اند، به طوری که امروز عدم توازن و تعادل در جهان به خوبی مشهود و آشکار است.

من همچنین با دانشمند فرانسوی «دکتر دی بروگی» موافقم که می‌گوید: خطر تمدن مادی آنست که اگر زندگی معنوی در آن از بین برود تعادل و نظام آن فرو خواهد ریخت.

برحسب اعتقاد «لورا اسنیل» مسیحیت در یک اشتباه و تمدن امروزه در اشتباهی دیگر است. او می‌گوید:

«ما یک ساختمان با شکوه خارجی ساخته‌ایم درحالی که نیاز به نظام درونی آن را به فراموشی سپرده‌ایم. ما ظاهر دقیق و آراسته‌ئی برای یک ظرف طراحی کرده‌ایم. اما محتوای آن مملو از شکنجه و عذاب است. ما دانش‌افزون و توانائی خود را برای راحتی جسم به کار برده‌ایم درحالی که روح خود را در فقر و پریشانی رها کرده‌ایم».

اسلام طرفدار راه میانه است. هر مسلمان باید بداند که اسلام برای ایجاد یک تعادل بین مادیت و معنویت است. از یک مسلمان واقعی انتظار می‌رود که برای بررسی‌های خود جواب قابل قبولی دریابد. اسلام یعنی سپردن خود به خواست خداوند خالق تمام جهان، یعنی رعایت قوانین الهی و آمادگی برای خدمت به نیازمندان و خدمت به جامعه.

من با تمام وجودم به تعلیمات اسلام معتقدم و مانند هر مسلمان واقعی به قوانین و احکام اسلام پای بندم. اسلام به من آموخته است تا در فکر مستمندان باشم و مصائب و مشکلات آن‌ها را درک کنم. به طور خلاصه اکنون که خود را مسلمان یافته‌ام خود را برتر از مسیحی می‌دانم. ما خوشوقت و سپاسگزاریم و باید به آنچه که خداوند به ما عطا فرموده است شکرگزار باشیم. ما به یاری خداوند در این جهان ناهمگون و به ایمان به او برای حفظ آرامش و صلح نیازمندیم.

من اعتراف دارم که در قرآن تعلیمات بسیاری است که مانند سپردن خود به خواست خداوند و معاد و رستاخیز شبیه تورات است. و به طور خلاصه می‌توانیم بگویم: که من تحت تأثیر و الهامات نکات زیر به دین اسلام مشرف گردیدم:

۱- اسلام خیلی منطقی‌تر، عملی‌تر و قابل استدلال‌تر و ساده‌تر از مسیحیت است.

۲- در اسلام می‌توان مستقیماً با خدا در ارتباط بوده و مستقیماً او را نیایش و ثنا کرد.

۳- بخشایش و رحمت خداوند.

۴- راه مسلمانان در نیایش و ستایش خداوند.

۵- و بالاخره قرآنکریم. مسلمانان به اصل تمام کتب آسمانی معتقدند و اعتقاد دارند که گرچه تمام کتب آسمانی از طرف خداوند نازل شده‌اند، اما قرآن تحریف نشده و بی‌کم و کاست باقی مانده است و کلام خداوند است که کتب آسمانی قبلی را تأئید نموده است.

[۳۲] رسول خدا جفرمود: «انبیاء برادرانی هستند که از یک پدر و چند مادر متولد شده‌اند که دین آنها یکی است». (صحیح بخاری ۳۴۴۳). ﴿وَلَقَدۡ مَكَّنَّٰكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَكُمۡ فِيهَا مَعَٰيِشَۗ قَلِيلٗا مَّا تَشۡكُرُونَ١٠[الأعراف: ۱۰].

«همانا ما شما را در زمین تمکین و اقتدار بخشیدیم و در آن بر شما معاش و روزی از هرگونه نعمت مقرر کردیم، لیکن اندکی از شما شکر نعمت‌های خدا به جای می‌آورید».