دیپلمات، مؤلف و روزنامهنگار
از من به عنوان یک آمریکائی – متولد کشوری که به هرحال اسماً مسیحی است، و بزرگ شده تحت منبر یاوهسرائیهای ارتودو کس پرسبتری است – خواسته شده تا بگویم چطور شد که ایمان به اسلام را برای رهنمود زندگی خود برگزیدم، ممکن است بلادرنگ و واقعگرایانه بگویم: که من این دین را پس از تحقیق پی گیر و پذیرفتن اینکه تنها و بهترین دین و سیستمی است که نیازهای روحی را جوابگو است انتخاب نمودم. در اینجا اجازه بدهید بگویم که من مانند سایر پسربچهها که به نظر میرسند با یک تحمیل پر التهاب مذهبی در نهادشان متولد میشوند نبودهام. موقعی که بیستساله شده و عملاً سرنوشت زندگی خود را به دست گرفتم، چنان از بیروحی کلیسا خسته و بیزار گشتم که از آن دم و هرگز دیگر به آن برنگشتم. خوشبختانه من دارای اندیشهای جستجوگر بودم و برای هر چیزی دلیلی میخواستم، و دریافتم که روحانیون مسیحیت و یا کلاهیات وابسته به کلیسا نمیتواند به من یک شناخت صحیحی از ذات خداوندی ارائه دهند، و مع الوصف هیچیک از آنها هم نمیتوانند به من بگویند که ما فوق شعور و ادراک من هستند. بالاخره در حدود یازده سال پیش به مطالعۀ ادیان شرقی علاقمند شدم و سپس به مطالعۀ آثار میل، لاک، کنت، هگل و فیخته و هوکسلی و سایر نویسندگان تحصیلکردهئی که عقل و معرفت سرشاری در مورد پروتوپلاسم و ذات خداوندی به نمایش گذاردهاند پرداختم. لیکن هیچیک جوابی به این سئوال من که روح چیست و پس از مرگ چه میشود ندادند. زیاده از خود صحبت کردم تا بگویم: که قبول اسلام از طرف من نتیجه راهنمائی گمراه عواطف و یا باور کورکورانه و حرکتی ناگهانی ناشی از احساسات نبوده، بلکه نتیجۀ مطالعاتی است که در نهایت شوق و اصرار در تحقیقات و بررسیها در آرزوی دستیافتن به حقیقت انجام دادهام.
لزوم ایمان واقعی به اسلام خود سپاری به خواست خداوند است که پایههای آن را دعا و نماز و نیایش تشکیل میدهد. اسلام، برادری جهانی، علاقه ملکوتی خیرخواهی برای عموم جهان و جهانیان را تعلیم میدهد که لازمهاش خلوص نیت، اخلاق عمل و گفتار، و پاکی جسم است. اسلام بدون تردید سادهترین و والاترین مذهبی است که بشر تاکنون توانسته بدان آگاهی یابد. * محمد الکساندر راسل وب – در سال۱۸۴۶ در هودسن، در بخش کلمبیای حومۀ نیویورک متولد شد. و در هودسن و نیویورک تحصیل کرد و سپس داستانپرداز و مقالهنویس شد.
بعدها روزنامهنگار و سردبیر مجله (سنت جوزف گازت) و (مزوری ریبپابلکین) شد. در سال ۱۸۸۷ به عنوان کنسول ایالات متحده در مانیل پایتخت فیلیپین منصوب گردید. در آن موقع بود که اسلام را مطالعه نموده و بالاخره اسلام آورد. پس از این که مسلمان شد بقیۀ عمرش را به مسافرت در جهان اسلام و تبلیغ اسلام پرداخت. و همچنین در ایالات متحده رئیس هیئت تبلیغات اسلامی بود. او در اول اکتبر ۱۹۱۶ حیات جهان را بدرود گفت.