محمد المهدی [۴۶]
(استرالیا)
یکی از موانع بزرگ برای قبول اسلام در غرب وفور کتابهایی از منتقدین غربی است که در آن به پیشداوری در مورد اسلام پرداخته و یا اسلام را به طور کلی لعن و تکفیر نمودهاند، زیرا معمولا ماورای آنچه را که خود اعتقاد دارند نمیتوانند باور دارند. البته بیشتر این کتب در عرض چند قرن اخیر منتشر شدهاند.
مسئلۀ دیگر آنست که همیشه این تمایل وجود داشته تا تاریکترین مسائل اسلام را با بهترین چیزهای مسیحیت مقایسه کنند و هرگز به این نکته اشاره نشده که نقطۀ اوج تمدن اسلامی با تب و تاب مذهبی در جهان همزمان بوده است. و یا اینکه هرگز به این نکته حتی برنخوردهاند که گسترش تمدن اروپائی با تابوت اعتقادات مسیحی شروع گردیده است.
الحمد لله کسانی مانند ما بودهاند که توفیق یافتهاند تا نکاتی را که در ورای اندیشههای چنان نویسندگان و مؤلفین وجود دارد دریابیم. همچنین افراد بیشمار دیگری هستند که مسیحیت را قبول ندارند و قلباً مسلمانند، اما معذلک اسلام را نمیپذیرند. زیرا که زیبائی و سادگی این آئین را نمیتوانند درک کنند.
بسیاری از مردم اسلام میآورند، زیرا در جتسجوی راه زندگی هستند و در جستجوی خویش اسلام را مییابند. اما در مورد من باید بگویم: که من اسلام را بدون اینکه جستجو کنم یافتم. من دوران تحصیل را در انگلستان بسر بردم و در جامعه مسیحیت رشد کردم. انگلستان، البته اسماً مسیحی است زیرا دین در این جامعه از زندگی جدا افتاده و چیزی است که فقط گاه گاه به آن پرداخته میشود و تنها بعضی از موارد آن قابل فهم است. البته مردمان بسیار خوبی هم هستند که مسیحیاند و کارهای بسیار صحیح و نیکوئی در جهان انجام میدهند و به طور کلی احمقانه است که انسان چنان تصور کند که هرکه مسیحی است ذاتاً بد است. به هرحال من بعدها به سراسر آفریقا و اروپا مسافرت کردم و تمام کشورهای آفریقائی را دیدم و عمیقاً تحت تأثیر صمیمیت و صفای مردمی که در آنجا زندگی میکردند و اکثراً مسلمان بودند قرار گرفتم.
یکی از چیزهائی که در من تأثیر فوق العادهای بخشید مسجد با شکوه کانو در نیجریۀ شمالی و دوستانی بودند که در آنجا با آنها آشنا شدم.
پس از آن به جامعۀ مسلمانان «سیرنیاکا» بازگشتم و در آنجا مشغول زندگی شدم درحالی که عمیقاً تحت تأثیر اسلام واقع شده بودم، اما تا مطالعۀ عمیقی از ادیان و مقایسۀ آنها با یکدیگر نکردم مسلمان نشدم، و اکنون میاندیشم که هیچ فردی پس از مطالعۀ ادیان و مقایسۀ آنها نمیتواند از پذیرش اسلام خودداری کند. البته ممکن است بعضی مردم به اندیشۀ من شک کنند، اما امروزه مردانی مانند کشیش کلیسای «سوت وارک» در انگلستان و دکتر «تیلیک» از ایالات متحده کاملا تأیید میکنند که خداوند یکی است. و شاید هم یک روز غرب به این نتیجه برسد که از مسیحیت به اسلام روی آورده و به وسیله مسیحیت اسلام را دریابد. و این پذیرش شاید آنطوری که ما اسلام را میشناسیم نباشد.
اینجا در استرالیا زمینۀ بسیار خوبی برای تبلیغات اسلامی وجود دارد. محمد جان و بستر فعالیتهای بسیاری انجام میدهد و هم اکنون ثمرات بسیاری به بار آورده است. تماسهای شخص خود من به جمع معدودی از دانشگاهیان محدود میشود. در دانشگاه آنچه که قابل توجه است آنست که توسعه اسلام در غرب در سطح تحصیلکردهها و روشنفکران است. البته مسیحیت هم خیلی از مردم را به مسیحیت میکشاند. اما این تأثیر موقت است و غالباً بعدها آنها که با تائید سطحی مسیحیت را قبول کردهاند به طور کلی منکر خداوند میشوند. و یا آن چنانکه من در آفریقا مشاهده کردهام مبلغین مسیحی عقاید اصلی قبایل را از آنها گرفته و آنها را با عقایدی مافوق تصورات و اندیشههایشان آشنا و معتقد میسازند که نتایج آن بعدها رقتبار است.
اسلام بیشتر به طبقۀ روشنفکر نفوذ میکند. اکثر کسانی که مسلمان میشوند کسانی نیستند که در مدت کوتاهی مسلمان شدهاند و این بسیار جالب است. زیرا که اگر کسی با اعتقاد راسخ و اندیشه و مطالعه چیزی را بپذیرد و از حقایق دعوت پیامبر جآگاه شود، سئوالهای بعدی که پیش میآید اعتقاد او را راسختر و محکمتر خواهد کرد و دیگر هرگز گرد ادیان دیگر نخواهد گشت.
[۴۶] Muhammad Al - Mehdi ﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ٤٢﴾[فصلت: ۴۲].
«هرگز از پیش و پس (گذشته و آینده) این کتاب حق، باطل نشود، زیرا فرستادۀ خدای حکیم مقتدر است».