چرا اسلام را قبول کردم
چرا مسلمان شدم؟ جواب این سئوال را خیلی مشکل میدانم زیرا مسلمانبودن یک کیفیت متداورم است و چیزی است که به انسان الهام میشود نه اینکه انسان به آن دست پیدا کند. امتیازات زیادی برای تازه مسلمانان وجود دارد. اول آن که چون از ادیان دیگر (در مورد من مسیحیت) و تحت تأثیر تعلیمات دیگری بودهاند، لذا پس از آشنائی با اسلام هردو طرف قضیه را خوب میفهمند و لذا میتوانند که هردو آئین را مقایسه نموده و برتری اسلام و حدود این برتری را به خوبی تشخیص دهند و همین باعث میشود که اسلام را قبول میکنند.
من از زمان کودکی در جستجوی رستگاری و صلح درونی بودم و در این جستجو در فعالیتهای مختلف از قبیل هیپنوتیزم و تلقین، تمرینات یوگا شرکت میکردم، اما هیچگاه به آن صلح درونی که میخواستم نمیرسیدم. چون با این فعالیتها به هیچوجه به خواست خود نرسیدم تمام آنها را کنار گذاشتم و خود را درمانده یافتم. دو سال پیش هنگامی که در زندان به انتظار محاکمه در دادگاه به جرمداشتن حشیش بودم، شخصی به نام میر محسن علیخان که توسط شخصی به نام عبدالملک فرستاده شده بود تقاضای ملاقات مرا کرد نخست به این ملاقات ناخواسته علاقمند نبودم. اما هنگامی که به زندان آمد به هرحال تصمیم گرفتم او را ملاقات کنم و ببینم چه میخواهد بگوید. ضمن گفتگو با خان برای اولین بار در زندگی احساس آرامش نمودم و همچنان که گفتگوی ما پیش میرفت صمیمیت من بیشتر میشد.
خان تعدادی کتاب در مورد فرهنگ اسلامی به من داد. پس از ملاقات با ایشان و هنگامی که از اطاق ملاقات به سلول خود مراجعت کردم سخنان او در ذهنم تجلی و انعکاس دوباره یافت. آنچه که بیش از همه در من تأثیر گذاشت سادگی و برادری و عطوفت او بود که از چهره و رفتارش میتراوید و بر دل انسان اثر میکرد. پس از این ملاقات قلباً دریافتم که آنچه را میخواستم پیدا کردهام.
* [این قسمتی از نامهای است که به سر دبیر مجلۀ «مسلم نیوز انترناشنال» آقای حسن مطهر نوشته شده است].