سی وسومین پایه از پایههای ایمان: شمردن نعمتهای خداوندأ و واجب بودن شکرگذاری از آنها.
زیرا الله تعالى می فرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ…﴾[الإسراء: ۱۱۱]. «و بگو: شکر [٩۸]و ستایش از آن خداوند است...». و همچنین می فرماید: ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ﴾[النحل: ۱۸]. «... و اگر نعمتهای الله را بشماری قابل به شمردن آنها نخواهی بود...». و نیز میفرماید: ﴿وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثۡ ١١﴾[الضحی: ۱۱]. «و [ای پیامبر] نعمت های پروردگارت را بازگو کن». و این قول الله تعالى: ﴿فَٱذۡكُرُونِيٓ أَذۡكُرۡكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لِي وَلَا تَكۡفُرُونِ ١٥٢﴾[البقرة: ۱۵۲]. «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر مرا بجا آورید و کفر نورزید». به غیر از این آیات، الله تعالی در جاهای دیگری نیز این مطلب را بیان فرموده است.
و حدیث ابوذرس که آورده است: «كَانَ النَّبِيُّ ج إِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ مِنْ اللَّيْلِ قَالَ اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ أَمُوتُ وَأَحْيَا فَإِذَا اسْتَيْقَظَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَحْيَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَيْهِ النُّشُورُ» [٩٩]. «پیامبر ج وقتی به رختخواب می رفت می فرمود: یا الله به اسم تو می میرم و زنده می گردم و وقتی بیدار می شد می فرمود: شکر و ستایش برای خداوندی است که ما را بعد از مردن(خواب) زنده نمود و بسوی وی نشر داده می شویم». و حدیث صهیبس از پیامبر ج : «عَجَبًا لأَمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ خَيْرٌ وَلَيْسَ ذَاكَ لأَحَدٍ إِلاَّ لِلْمُؤْمِنِ إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فَكَانَ خَيْرًا لَهُ وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَكَانَ خَيْرًا لَهُ» [۱۰۰]. «کار مؤمن شگفتآور است، زیرا تمام امورش برایش خیر است و جز برای مؤمن برای کسی دیگر این امر وجود ندارد، وقتی به او خوشی می رسد شکر می کند که [این شکر] برای او خیر است و وقتی به او سختی می-رسد صبر می نماید که [این صبر نیز] برای او خیر است».
امام بیهقی/ آورده است: ابو الحسن الکندی القاضی سروده [۱۰۱]:
إذا كنت في نعمة فارعها
فإن الـمعاصي تزيل النعم
«اگر نعمت داشتی و در توانمندی بودی پس از آن محافظت کن، همانا گناهان نعمتها را از بین می برند».
سری گفته است: «شکر نعمت است و شکر بر نعمت نیز نعمت است، پس هرگز شکرگذاری به انتها نمی رسد» [۱۰۲]و امام شافعی/ در اول کتابِ الرسالة آورده است: «شکر و ستایش خدایی را سزد که شکر نعمتی از نعمتهایش ادا نمی گردد مگر اینکه شکر آن [شکر گذاری نیز] نعمتی است که بر ادا کننده واجب است».
امام بیهقی/ آورده است محمود الوراق شعری سروده [۱۰۳]:
لئن كان شكري نعمة الله نعمة
علي له في مثلها يجب الشكر
فكيف يصح الشكر إلا بفضله
وإن طالت الأيام واتصل العمر
إذا مس بالسراء عم سرورها
وإن مس بالضراء أعقبها الأجر
وما منهما إلا له فيه منه
تضيق بها الأوهام والبر والبحر
«اگر شکر نعمت خداوند توسط من خود شکری باشد، بر من مثل خودش شکر واجب است، پس چگونه شکر صحیح می شود مگر به فضلش، و اگر چه روزها بگذرد و عمر طول بکشد، وقتی شادی پیش می آید تمامی آن خوشی است، و اگر ناراحتی پیش بیاید در پس آن اجرِ [اخروی] است، و از آن چیزی نیست مگر آنچه برای آن در آن است، [برای ادای آن] فکرها و خشکی و دریا درمانده می شوند».
خارج از مطالبی که امام بیهقی/ آورده است جماعتی دو بیت سروده اند [۱۰۴]:
إذا كان شكري نعمة الله نعمة
علي له في مثلها يجب الشكر
فما لي عذر أني مقصر
وعذري إقراري بأن ليس لي عذر
«چنانچه شکر نعمت خداوند توسط من خود شکری داشته باشد، بر من نیز مانند آن شکری واجب است، عذری ندارم مگر این که کوتاهی نموده ام، و عذر من این است که اقرار می کنم برای من عذری نیست».
[٩۸] در زبان عربی «حمد» شکری است که با زبان و دل باشد ولی «شکر» به جز تشکر با زبان و دل به این معنی است که بازای نیکی که به شخص شده است، آن شخص کاری را نیز برای تشکر انجام دهد.(مترجم) [٩٩] صحیح بخاری: ۶۳۲۵- ٧۳٩۵؛ صحیح مسلم: ٧۰۵٩- ٧۰۶۲. [۱۰۰] صحیح مسلم: ٧۶٩۲. [۱۰۱] شعب الإیمان: ۴۵۵٩. [۱۰۲] شعب الإیمان: ۴۴۰٩. [۱۰۳] شعب الإیمان: ۴۴۱۲. [۱۰۴] شعب الإیمان: ۴۴۱۲.