پایه های ایمان کامل (ترجمه مختصر شعب الایمان بیهقی)

فهرست کتاب

پنجاه و دومین پایه از پایه‌های ایمان: امر به نیکی و دور کردن مردم از بدی

پنجاه و دومین پایه از پایه‌های ایمان: امر به نیکی و دور کردن مردم از بدی

زیرا الله تعالی می فرماید: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٤[آل عمران: ۱۰۴]. «و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به نیکی دعوت کنند، و به کار شایسته و ا دارند و از زشتی باز دارند، و آنانند که رستگارند». همچنین می فرماید: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ[آل عمران: ۱۱۰]. «شما بهترین امت هستید که برای مردم خلق شده اید، امر به نیکی و نهی از بدی می کنید و به الله ایمان دارید...». همچنین می‌فرماید: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيَقۡتُلُونَ وَيُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَيۡهِ حَقّٗا فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَيۡعِكُمُ ٱلَّذِي بَايَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١١١ ٱلتَّٰٓئِبُونَ ٱلۡعَٰبِدُونَ ٱلۡحَٰمِدُونَ ٱلسَّٰٓئِحُونَ ٱلرَّٰكِعُونَ ٱلسَّٰجِدُونَ ٱلۡأٓمِرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱلنَّاهُونَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡحَٰفِظُونَ لِحُدُودِ ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١١٢[التوبة: ۱۱۱ – ۱۱۲]. «خداوند از مؤمنین جان‌ها و اموال‌شان را می خرد [به بدل آنکه] برای‌شان بهشت است، [آنان این‌گونه اند] در راه الله می جنگند و می کشند و کشته می شوند وَعدۀ که بر وی(خداوند) در تورات و انجیل و قرآن است و چه کسی به وعدۀ خود وفاکننده تر از خداوند است؛ پس آن‌ها را بشارت دهید به تجارتی‌که کسب می کنند و آن پیروزی ای بس عظیم است * [آنان] توبه کنندگان، عبادت کنندگان، شکر گذاران، گردندگان [در دریای شناخت خدا و محبت او و انابت و بازگشت بسوی او هستند]، رکوع و سجده کنندگان و امر کنندگان به نیکی و نهی کنندگان از کار زشت و پاس‌داران حدود خدا هستند و مؤمنان را مژده بده». همچنین می فرماید: ﴿لُعِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعۡتَدُونَ ٧٨ كَانُواْ لَا يَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنكَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ ٧٩[المائدة: ٧۸ – ٧٩]. «افرادی از بنی اسرائیل که کفر ورزیدند به زبان داود و عیسی پسر مریم نفرین شدند، این به خاطر آن بود که نافرمانی و تجاوز می‌کردند * و از کار زشت نهی ننموده و آن را انجام می دادند، چه بد است کاری‌که انجام می دادند». قرآن مملؤ از این دو عمل است.

دلیل از سنت: پیامبر ج فرموده است: «مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ وَذَلِكَ أَضْعَفُ الإِيمَانِ» [۱۸۵]. «هرکدام از شما کار زشتی را دید آن را با دستش برطرف کند و اگر نتوانست با زبانش و اگر نتوانست با قلبش آن را نهی کند (یعنی آن را در قلبش زشت بدارد)، که [این آخری] آخرین ذرۀ ایمان است». حدیث عبد الله بن مسعودس که پیامبر ج فرموده است: «مَا مِنْ نَبِىٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ فِى أُمَّةٍ قَبْلِى إِلاَّ كَانَ لَهُ مِنْ أُمَّتِهِ حَوَارِيُّونَ وَأَصْحَابٌ يَأْخُذُونَ بِسُنَّتِهِ وَيَقْتَدُونَ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِنَّهَا تَخْلُفُ مِنْ بَعْدِهِمْ خُلُوفٌ يَقُولُونَ مَا لاَ يَفْعَلُونَ وَيَفْعَلُونَ مَا لاَ يُؤْمَرُونَ فَمَنْ جَاهَدَهُمْ بِيَدِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَمَنْ جَاهَدَهُمْ بِلِسَانِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَمَنْ جَاهَدَهُمْ بِقَلْبِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَلَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ الإِيمَانِ حَبَّةُ خَرْدَلٍ» [۱۸۶]. «هیچ پیامبری قبل از من خداوند بسوی قومی نفرستاد مگر اینکه از امتش کسانی بودند که او را یاری می دادند و سنت او را گرفته و به امر آن اقتدا می کردند، سپس عدۀ جانشین آنها می شدند آنچه را که می گفتند عمل ننموده و آنچه را امر نشده بودند عمل می کردند پس کسی‌که با آن[بدعت گذاران] با دستش مبارزه کند مؤمن است و کسی‌که با زبانش با آنها جهاد کند مؤمن است و کسی‌که با قلبش با آنان جهاد کند مؤمن است ولی برای کمتر از آن ذرۀ خردلی ایمان وجود ندارد». زینب ام المؤمنین رضی الله عنها گفته است: «اسْتَيْقَظَ النَّبِيُّ ج مِنْ النَّوْمِ مُحْمَرًّا وَجْهُهُ يَقُولُ«لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَيْلٌ لِلْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ فُتِحَ الْيَوْمَ مِنْ رَدْمِ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مِثْلُ هَذِهِ. وَعَقَدَ سُفْيَانُ بِيَدِهِ عَشَرَةً. قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَهْلِكُ وَفِينَا الصَّالِحُونَ قَالَ: «نَعَمْ إِذَا كَثُرَ الْخَبَثُ» [۱۸٧]. «پیامبر ج با عصبانیت از خواب بیدار شد و فرمود: لا اله الا الله وای بر عرب از شرّی که نزدیک شده است، امروز سدّ یأجوج و مأجوج باز شد مثل این – و سفیان بن عیینۀ یکی از راویان حدیث، ده انگشت دستش را به هم بست – گفتم: ای رسول الله آیا در حالی هلاک می شویم که بین ما صالحینی وجود داشته باشد، فرمود: بله اگر آدم خبیث زیاد شود [نیز این هلاکت خواهد بود]».

امام بیهقی/ آورده است: «مالک بن دینار این آیه را خواند: ﴿وَكَانَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ تِسۡعَةُ رَهۡطٖ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا يُصۡلِحُونَ ٤٨[النمل: ۴۸]. «در آن شهر نه نفر بودند که در زمین فساد می کردند و در اصلاحِ [آن] نمی‌کوشیدند». و امروز در هر قبیلۀ چند نفر وجود دارند که در زمین فساد می کنند و آن را اصلاح نمی کنند» [۱۸۸]. همچنین از وی آمده است: «خداوندأ به قریۀ امر کرد که عذاب داده شوند، ملائکه رفتند و گفتند: در آن بندۀ تو فلانی است، [خداوند] فرمود: ناله و فریاد او را به من بشنوانید! زیرا چهره‌اش به خاطر ارتکاب چیزهایی که من حرام کرده ام دگرگون و عصبانی نشده است» [۱۸٩]. با اسناد ضعیف این حدیث از پیامبر ج نیز روایت شده است. همچنین گفته است: «حب دنیا را انتخاب کرده ایم و بعضی از ما بعضی دیگر را به [کار نیک] امر نکرده و بعضی بعضی دیگر را [از کار زشت] نهی ننموده است، و الله تعالی به همین خاطر ما را به حال خود وا نمی‌گذارد و نگرانم از اینکه عذاب بر ما نازل گردد» [۱٩۰]. از عمر بن عبد العزیز/ آمده است: «گفته می شد خداوندأ عموم را به خاطر گناه شخص خاصی عذاب نمی فرماید، ولی اگر عمل زشتی آشکارا انجام شود و آن زشت شمرده نشده [و نهی نگردد] تمامی آن قوم مستحق عذاب می‌شوند» [۱٩۱].

[۱۸۵] صحیح مسلم: ۱۸۶؛ سنن ابوداود: ۱۱۴۰- ۴۳۴۰؛ سنن نسائی: ۵۰۰۸؛ ابن ماجه: ۴۰۱۳؛ صححه آلبانی. [۱۸۶] صحیح مسلم ۱۸۸. [۱۸٧] صحیح بخاری: ۳۳۴۶- ۳۵٩۸- ٧۰۵٩- ٧۱۳۵؛ صحیح مسلم: ٧۴۱۶- ٧۴۱۸؛ سنن ترمذی: ۲۱٧۸؛ سنن ابن ماجه: ۳٩۵۳؛ صححه آلبانی. [۱۸۸] شعب الإیمان: ٧۶۰۰. [۱۸٩] شعب الإیمان: ٧۵٩۴. [۱٩۰] شعب الإیمان: ٧۵٩۶. [۱٩۱] شعب الإیمان: ٧۶۰۲.