مقدّمة مؤلّف
سپاس و ستایش خداوندی را که هر چیزی در برابر ربوبیّتش خاضع و در پذیرش امر و فرمانش، خواسته یا ناخواسته، تسلیم و فرمانبردار است و الوهیّت جبریاش را اذعان میدارد که:
﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ﴾[الإسراء: ۴۴].
«... و بلکه هیچ موجودی نیست مگر اینکه (به زبان حال یا قال) حمد و ثنای وی میگویند».
لذا هر فرد آزادمنش و صاحب ارادهای که با اختیار و رضای خویش، به ربوبیّت خداوند ایمان آورده و در برابر اوامر و نواهی اش تسلیم گردد، بخش زندگی اختیاریاش را به جنبۀ غیراختیاری و تسخیری پیوند داده و بدین صورت، بندگی دو جانبۀ ـ جبری و اختیاری ـ خود را برای ذات پروردگار، کامل نموده و بالاخره اینکه تمام ساختار وجودیش با یکدیگر منسجم و هماهنگ شده است؛ بدین ترتیب از گسیختگی و عناد با حقّ و حقیقت محفوظ نگه داشته شده و جزو افراد پیروز سرافراز بشر قرار میگیرد.
درواقع اینست انسانی که سزاوار برترین و زیباترین ساختار آفرینش و مرتبۀ وجودی است؛ مقام و مرتبهای که آفریدگارش به وی ارزانی فرموده است؛ چنین انسانی شایستگی سکونت در منزلهای والا و پر از نعمت خداوند در بهشت جاویدان را داراست.
امّا کسی که در برابر ربوبیّت یا الوهیّت خدا کفر ورزد یا رعایت اوامر و نواهیاش را نکند، با بخش اختیاری وجودش به نقض و مخالفت بخش تسخیریاش برخاسته و در نتیجه، چنان انسانیّتش مسخ میشود که صورتی زشتتر از خوک و میمون به خود گرفته و دچار طاغوتپرستی میشود؛ چنین فردی در روز حساب، با ذلّت و خواری انگشت حسرت و پشیمانی به دندان میگزد، امّا نه سودی به حالش داشته و نه دردی از وی دوا میکند، بلکه به پایینترین طبقات جهنّم انداخته شده و سزاوار جاودانگی در منزل پر از عذابی خواهد شد که از سوی خدا برای کافران و فاسقان و ستمگران آماده و مهیّا شده است.
درود و سلام بیپایان خدا بر بهترین معلّم بشریّت و هدایتگر انسانها به راه مستقیم خداوند باد؛ دلسوزی که آخرین فرستادۀ خدا به سوی بنی نوع بشر بوده و نام مبارکش، حضرت محمدصاست، و نیز درود و سلام خدا بر یکایک پیامبران پیشین الهی که مردم را به سوی ایمان به خدای یکتا و تسلیم در برابر اوامر و نواهیش فراخوانده و از آنان خواستهاند تا فقط خدای یکتا را پرستش نمایند که شریکی ندارد.
درود و سلام خدا بر یاران و پیروان همۀ پیامبران و تمام مؤمنانی باد که تا روز قیامت و آغاز حیاتی ابدی، به نیکی دنبالهرو ایشانند. اینجانب (مؤلف) در سال ۱۳۹۵ ه. ق ضمن یک دوره برنامۀ رادیویی که به مدّت هشت ماه ادامه داشت، روزانه گفتار را زیر عنوان «به خداوند ایمان آوردم» از طریق رادیو عربستان سعودی ارائه میکردم، در این گفتارها، به مجموعه دلایلی عقلی و علمی در زمینههای گوناگون علم، اندیشه و شناخت پرداخته و برخی را به سبک ادبی و در قالب اشعاری به همراه قصیدههای زیادی در این زمینهها تقدیم شنوندگان عزیز میکردم. بعداً این قصیدههای شعری را در دیوانی به نام «آمنت بالله» [۳]گردآوری و به چاپ رسانیدم.
هم اکنون به نظرم رسید که این بحث و گفتارها را مرتّب و هماهنگ ساخته و از نقص و اشتباه پاک نمایم، یا در صورت لزوم چیزی بر آن بیفزایم و سپس به خوانندگان عزیز تقدیم کنم. امید است که همگان از آن سود ببرند. گفتارهای مذکور، به صورت بحثهایی محوری بر گرد دلایل ایمانی در تمام زمینههای خداشناسی میباشند و درست به دسته گلی میمانند که شخصی خوش ذوق و سلیقه از باغهای زیبا و متنوّع گلها میچیند. در این میان گاه اتفّاق میافتد که شخص تمام گلها را عمداً نچیده و یا متوجّهشان نشده است ولی افرادی خوش سلیقهتر گذرشان بر آن باغها افتاده و متوجّه گلهای زیبای برجای مانده میشوند و لذا اقدام به چیدنشان میکنند. کار بنده نیز در این کتاب بدین صورت است که من تمام مشاهدات و دانستنیهایی را که در مورد ایمان به خدا دیده یا شنیده و یا به نحوی دانستهام، ذکر نکردهام؛ بلکه از میان همۀ آنها بهترین و روشنترین دلایل را برگزیدهام.
شما نیک میدانید که دلایل و نشانههای ایمان به خداوند در تمام آفریدههایش به چشم میخورند و تفصیل و تمثیل و شرح آنها هرگز به پایان نمیرسد، اگرچه همۀ آن نشانهها و دلایل، ریشه در اصولی مشترک و ثابت دارند؛ اصول و کلیّاتی که به مثابۀ تنههای تنومند یا ریشههای قویّ و دامنهدار درختانی میباشند که شاخههای گوناگون بسیاری از آنها بیرون زده و در گوشه و کنار و کران و افقهای بیانتهای آسمان و زمین گسترانیده شدهاند. دلایل برگرفته از پدیدههای مخلوق خداوند در هستی، به همراه دلایل نازل شده در کتابهای مقدّس آسمانی و جاری شده بر زبان پاک پیامبران و فرستادگان خدا و تمام الهامهای فطری خداوند بر افکار و عقل و قلبهای آدمیان از قبیل معیارهای حقشناختی و مفاهیم روشنگرانه، همه و همه براهین و حجتهای بیغلّ و غش خداوند بر بندگانش میباشند؛ تا بدین وسیله به یکایک افراد با شعور بشر، بصیرت و آگاهی بدهد که در صورت کافر شدن و ناباوری یا عصیان و نافرمانی و انحراف از شاهراه حقیقت و مسیر مستقیم هدایت، راه هرگونه عذر و بهانهای را بر آنان ببندد. پس هرکس خواست ایمان بیاورد و یا کافر و نافرمان شود.
هرکس ایمان بیاورد، خویش را سعادتمند و ارجمند دو جهان گردانیده ولی آنکه کفر ورزد، خود را بدبخت و خوارِ دنیا و آخرت نموده است، نه با کفرش میتواند زیانی بر خدا وارد کند و یا نقصی در کمالش ایجاد نماید و نه با انکار او و هم کیش و هم مسلکانش، حق تبدیل به باطل، نه باطل به حق دگرگونی میپذیرد؛ حق تا ابد حق خواهد بود و باطل همچنان باطل. عاقبت و فرجام حق، ظهور، ترقّی و تعالی میباشد و سرانجام باطل، نابودی، شکست و خواری.
بالاخره، ایمان به خالق و پروردگاری که پرستش تنها لایق اوست و او تنها یاریدهنده و فریادرسی است که کردار نیک یا بد بندگان را بدون پاداش و ثواب یا سزا و عقاب نمیگذارد و دلها در حالات ترس و امید، در تسخیر اویند، ضرورتی انکارناپذیر است که ریشه در فطرت انسان دارد. به کمک چنین ایمان راستینی است که گِره از تمام پیچیدگیهای زندگی انسان گشوده و به بزرگترین خواستههایش پاسخ مثبت داده میشود؛ از همین راه است که اساسیترین سؤالهای انسان، نظیر سؤال از مبدأ آفرینش، سبب اوّلیّه در آغاز حیات دنیوی، هدف آفرینش و مقصدی که سرانجام تمام امور به آن ختم میشود، قابل حلّ و جوابگویی است. خداوندا، نصیبمان گردان؛ ما را در آنچه مایۀ خشنودی توست، موفّق بنما و در عمل به نیکوترین کارهای مورد پسندت، نزدیکترین آنها به کویَت، هموارترین آنها به سویت و تحقّقپذیرترین آنها در نظر لطف و رضایتت مشغول بدار؛ سرانجام کار نیز در منزلهای عالی فردوس برین و درجات جاودانۀ بهشت، ما را مسکن و مأوایی مرحمت بفرمای.
کتاب حاضر به ترتیب زیر در سه باب تقسیمبندی شده است:
باب اوّل: شامل دو فصل است که در آن، دو موضوع بررسی شده است:
۱- روش قرآن در اثبات باور به خداوند است که بر پایۀ اندیشه و جستجو در کتاب بزرگ هستی استوار است تا آثار صفات خداوند در لابهلای پدیدههای طبیعی را بشناساند.
۲- ارائه جلوههای الحاد، بیدینی و خیالپردازیهای واهی ملحدان، کنار زدن پرده و نقاب از چهرۀ دروغین و خرافی اندیشه و تفکّرشان.
باب دوّم: دلایل کلّی پانزدهگانه همراه با مثالهای روشن و اظهارات دانشمندان هستیشناس پیرامون مسئلۀ ایمان به خدا.
باب سوّم: مجموعهای از آیات تفصیلی خداوند در صحنۀ گیتی در قالب هفت فصل جداگانه. [۴]
یادآوری این نکته ضروری است که هر چند نویسندگانی در زمینه نشانههای خداوندی موجود در طبیعت، کتابها بنویسند و جویندگانی دائماً در پی تحقیق و بررسی پیرامون آنها باشند، باز هم نخواهند توانست تمام این جلوهها و پدیدهها را به تصویر و بیان درآورند؛ لذا خیلی به جاست که بنده نیز بر این حقیقت اقرار نمایم که نتوانستهام تمام آیات و نشانههای خداوندی در پهنۀ گیتی را خاطر نشان کنم که قرآن کریم، ما انسانها را با نظر به آنها، به سوی دلایل و صفات روشنگر وجود خدا فرامیخواند.
در پایان، خداوند را به خاطر توفیقی که به من داده، سپاس میگویم و بر فرستادۀ برگزیدهاش سلام و درود میفرستم.
عبدالرّحمن حسن حبنّکة المیدانی
تابستان ۱۴۰۶ ه. ق
[۳] دیوان مذکور، ضمیمه اصل کتاب حاضر (نسخه عربی) میباشد ولی بنده به جهت پرهیز از پرحجم ساختن کتاب، از ترجمه و ضمیمه آن به فارسی، چشم پوشیدم که امیدوارم به صورت کتابی جداگانه در اختیار علاقهمندان قرار گیرد (مترجم). [۴] جهت اختصار در ترجمه و پرهیز از ایجاد خستگی و ملال خوانندگان محترم، این فصل را نیز در ترجمه کتاب حاضر نگنجانیدم؛ امید است که ترجمه این فصل به همراه دیوان شعری مذکور، به طور جداگانه و به صورت کتابی، منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد (مترجم).