بخش سوّم: بررسی کتاب طبیعت و اندیشه و تأمّل در نشانههای موجود خداوندی در آن
قرآن کریم ما را به بررسی کتاب هستی و تفکّر و اندیشه در آیات و نشانههای خداوندی موجود در آن فرا میخواند و راهنمایی میکند؛ آیات و نشانههایی که هر خردمندی را در شناخت صفات و ویژگیهای جهان هستی و صُنع و اتقان و به هم پیوستگی آن راهنمایی مینمایند. این صفات و خصوصیات با زبان حال به انسان میفهمانند که مدبّری حکیم، دانا، توانا، ناظر و غالب بر همه چیز در ورای این هستی وجود دارد که هر ایجاد و تغییر و تحوّلی، در کوچکترین تا بزرگترین اجزای هستی و آیات موجود در آن را به مناسبتهای گوناگون و به شیوههای مختلفی تکرار نموده تا از این طریق بر اثبات وجود خداوند تأکید بیشتری نماید و ما را از صفات بسیار والا و نامهای مبارکش باخبر سازد.
نکتۀ قابل توجّه در اینجا عبارت است از اینکه قرآن به محض فارغ شدن از بیان شیوۀ علاج و چارهاندیشی در زدودن مظاهر شرک در عبادات مشرکان، توجّه آنها را به اوّلین پایه و ستون ایمان جلب میکند؛ این ستون عبارت است از ایمان به وجود خداوند و صفات والایش؛ صفاتی که سبب آفرینش آسمانها و زمین، حیات و زندگانی و تمام پدیدهها و آفریدههای هستی، همراه با نظم دقیق و شگفتشان گردیده و در آنها جلوهگر شدهاند؛ قرآن با بیان این رکن اساسی در ابتدای کار خواسته است به مردم بفهماند که هرکس دیگران را به بندگی خویش فرا میخواند، اطاعت را بر آنان واجب میگرداند، و خود را معبود (فرمانروا) میداند، باید آفرینندۀ همان مخلوقاتی باشد که به آنان دستور میدهد؛ به طور شایسته بعد از خلق آنها به رشد و پرورششان بپردازد، حیات و مرگشان در دست وی باشد، بردادن و ستانیدن توانایی داشته باشد، روزیدهنده و بخشنده باشد، هرگونه سود و زیانی از جانب وی باشد؛ مسلّم است که غیر از خداوند یکتا هیچچیز و هیچکس چنین لیاقت و منزلتی ندارد؛ پس واجب است که غیر او نیز پرستیده نشود. بدین ترتیب رابطۀ منطقی درستی میان توحید ربوبیّت و توحید الوهیّت برقرار میشود؛ چرا که شرک در عبادت ولو به صورتی ناپیدا و مخفی، در مضمون و محتوا مستلزم عدم توحید ربوبیّت برای خداوند عزّوجل میباشد یا حدّاقل در آینده منجر به آن میشود. پس آنکه با شریک قرار دادن برای خدا میخواهد خود را به وی نزدیک سازد و قصد قربت او را دارد، هم خود و هم پیروان خود را در دام شرکی گرفتار نموده که به منزلۀ عدم توحید در ربوبیّت خداوند میباشد؛ اینکه مشرکان در دعا و عباداتشان، کسانی یا چیزهای دیگری، غیرخدا را به یاری میطلبند، بدین معنی است که به مشارکت غیر خدا در ربوبیّت و جلب منافع و دفع ضرر باور دارند.
در همین راستا و با توجّه به اقتضای حکمت قرآنی، اوّلین گام در جهت اصلاح عقیدۀ مشرکان، جلب نظر و توجّه و ارشاد آنها به دلایل اثبات توحید ربوبی میباشد که سرلوحۀ کار دعوتگران است. لذا این عقیدۀ سالم، پایه و اساس محکمی برای اصلاح دوّمین رکن عقیده، یعنی توحیدالوهیّت بوده و عبادتها تنها برای او انجام گرفته و ثابت میشود که عبادت غیر او شرک به حساب میآید و نادیده انگاشتن حقّ خداوند در توحید عبودیّت است. با تأمّل در طریقۀ قرآن جهت بررسی کتاب هستی و اندیشیدن در آیات و نشانههای موجود خداوند در آن، دو نکتۀ مهم را ملاحظه میکنیم:
۱- آیات و نصوصی که تفکّر انسان را برمیانگیزانند تا نظری کلّی و همه جانبه بر تمام زوایای هستی بیافکند.
۲- آیات و نصوصی که فکر و نظر انسان را به اجزای تفصیلی این هستی پهناور جلب میکنند.
برای مثال به مواردی از این جلبنظرها اشاره میکنیم:
۱- در برخی آیات، نظرها را به توجّه در گونههای متفاوت حیات، ابداع، اتقان و آفرینش عجیب آنها جلب مینماید.
۲- در بعضی جاها نظرها را مخصوصاً متوجّه خود انسان میکند که موجودی است متمایز از دیگر موجودات و تکلیف و مسئولیّت تنها متوجّه اوست [۹]؛ اگر انسان حتّی فقط به بررسی ساختار وجودی خویش بپردازد، کار بسیار ارزشمندی را در جهت شناخت خدا و هدف وجودی خود و عاقبت و سرانجامی که به سویش روان است، انجام داده است؛ از طرف دیگر میتواند ساختار خویش را به عنوان یکی از جلوههای درخشان آفرینش مورد بررسی قرار دهد.
۳- در مواردی از آیات میبینیم که نظر و اندیشهها را متوجّه گیاهان و میوهجات و کیفیّت آفرینش زیبایشان میکند و در جایی دیگر ابر، باد، آب، باران و نیز اندازه و وزن، قانون و مقرّرات هر کدام را بر دیدگان بینا عرضه مینماید.
۴- سپس ملاحظه میکنیم که در برخی جاها نظر انسان را به گشت و گذار، سیر و سفر در زمین همراه با جستجو، بررسی، دقّت و تأمّل در آن جلب میکند تا بر چگونگی آفرینش آن، شناخت حاصل شود؛ نظرها را متوجّه آسمان بیکران و پهناور و اجرام گوناگون و بیشمار موجود در آن مینماید. در این دقّتنظرها پی به تمرکز خورشید، ماه و ستارگان قابل رؤیت و مصالح و منافعشان برای ساکنان زمین برده میشود.
به همین ترتیب ملاحظه میکنیم که قرآن پیدرپی نظرها و توجّه مردم را به اجزای بیشمار هستی جلب میکند تا انسان را در برابر آنها به پژوهش و کندوکاو در صفات و خصوصیّات ظاهری و باطنیاش وادارد؛ صفات و خصوصیّاتی که در حقیقت، آثار صفات آفریدگار هستیبخش و نظمآفرین میباشند. خداوندی که حکیمانه تدبیر جهان را در دست دارد؛ لطیفی که علم و قدرتش در ژرفای هرچیزی رسوخ دارد و به آن نظم و اتقان میبخشد؛ بدیعی که آفریدههایش را بدون الگو و نمونۀ قبلی میآفریند؛ مُهَیمِنی که بر هرچیز کوچک و بزرگ در عرصۀ هستی سلطه و سیطره دارد؛ حکیمی که با اراده و اختیار مطلق خود، دور از هرگونه اجبار و الزامی از ناحیۀ اغیار، بهترین و زیباترین احتمالهای ممکن را در موازات نقشۀ کلّ هستی و با در نظر گرفتن گذشته و حال و آینده، برای آفرینش هر موجودی برگزیده است؛ مدبّری که با علم و حکمتش، تدبیر و چارۀ هرچیزی را عهدهدار میباشد؛ قدیری که هر چه بخواهد میتواند انجام بدهد؛ خلاّقی که هیچ مانعی جلو قضا و قدرش را نمیگیرد؛ مالکی که هر چیزی را او صاحب است؛ ملکی که بر تمام مملکت هستی، سلطنت و حکومت دارد؛ رحمان و رحیمی که جامۀ مهر و عطوفت را بر بندگانش پوشانیده و در زیر چتر حمایت، عنایت و حفاظت خویش قرار داده است [۱۰]؛ ...!
قرآن کریم پس از اینکه در خلال آیات عهد مکّی و تعداد زیادی از آیات عهد مدنی، دلایل زیادی را مبنی بر حقّانیّت خداوند و پروردگاری بینظیر و شریک او بر مشرکان عرضه میکند، در آیۀ ۸ سورۀ حدید که مدنی است، آنان را اینگونه مخاطب قرار داده و میفرماید:
﴿وَمَا لَكُمۡ لَا تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلرَّسُولُ يَدۡعُوكُمۡ لِتُؤۡمِنُواْ بِرَبِّكُمۡ وَقَدۡ أَخَذَ مِيثَٰقَكُمۡ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ٨﴾[الحدید: ۸].
«چرا نباید به خدا ایمان بیاورید؟ در حالی که پیغمبر، شما را (با دلائل قوی و معجزات روشن) برای ایمان به پروردگارتان دعوت میکند، و (خداوند هم) از شما پیمان (فطری و کَونی) گرفته است (و نشانههای ایمان آوردن به خود را در درونتان سرشته است و در بیرونتان به معرض تماشا گذاشته است) اگر خواهان ایمان آوردن هستید؟...».
[۹] البتّه جنّ نیز همانند انسان، دارای اختیار بوده و لذا تکلیف و مسئولیّت نیز برعهده دارد، امّا مراد مؤلّف محترم، موجوداتی است که به کمک حواس مادّی انسان قابل درک باشند (مترجم). [۱۰] جهت آگاهی بیشتر از نامهای مبارک خداوند، به منابع دیگری از جمله کتاب عقاید اسلامی، تألیف سیّد سابق نشر احسان، ترجمه علی آقا صالحی مراجعه نمایید (مترجم).