بخش سوم: احساس فطری در ایمان به خدا امری مشترک میان تمام انسانهاست
دکتر «پول کلارنس ابرسولد» عضو انجمن علوم و تحقیقات و فیزیک هستهای و استاد رشتۀ زیستشناسی در واشینگتن، تعبیر خویش را از اتفاق و اشتراک انسانها در فطرت و احساس ایمان بر وجود خدا، در مقالهای با عنوان «دلایل طبیعی بر اثبات وجود خدا» به شرح زیر بیان میکند: [۵۲]
۱- وی ابتدا مقالۀ خویش را با نقل سخنی از فیلسوف انگلیسی «فرانسیس بیکن» شروع مینماید که گفته است: «این یک فلسفۀ ساده و سطحی است که شخص را بر انکار وجود خدا وامیدارد، اما درک عمیق و صحیح از فلسفه، شخص را متدین و خداشناس بار میآورد».
سپس دکتر «کلارنس» به شرح و تأیید سخن این فیلسوف میپردازد.
۲- بعد از آن با توجه به دلیل اشتراک و اتفاق انسانها در احساس ایمان به وجود خدا چنین ادامه میدهد: «حقیقت مسلم این است که بشر با وجود شناخت و معرفت و هوش و ذکاوت سرشاری که دارد، هنوز خویشتن را کاملاً نشناخته است؛ افراد بشر علیرغم اختلاف ادیان و نژاد و نوع و ملیتشان، همگی از زمانهای دور و به طور خود به خودی متوجه این حقیقت شدهاند که فهم محدود بشر از درک کنه و ماهیت هستی پهناور، عاجز و ناقص میباشد، همانگونه که از پی بردن به سر حیات و زندگانی و ماهیت حقیقی آن نیز درمانده است.
جامعۀ بشری به اتفاق دریافتهاند که نیرویی بسیار عظیم و سحرانگیز همراه با نظام و انسجام سرسامآوری در عرصۀ هستی وجود دارد که هرگز نمیتوان آن را ناشی از تصادف کور دانست؛ تصادفی که گهگاهی در میان اشیای غیر زنده به چشم میخورد به طوری که ناگهان به حرکت درآمده و بیهدف به این طرف و آن طرف میروند.
بدون تردید روی آوردن و شور و اشتیاق انسان به تحقیق و بررسی در مورد عقلی برتر و والاتر از عقل خودش، و تدبیری گستردهتر و استوارتر از طرح و برنامهریزیهای خودش جهت حل معمای هستی، در ذات خود میتواند دلیلی بر وجود این نیروی برتر و قویتر و تدبیر عالیتر به حساب آید که همان قدرت و مدیریت ذات (الله تعالی) میباشد.
اگر بخواهیم علل و عوامل درونی که میلیونها انسان هوشیار و فهمیده را به سوی ایمان به خدا فرامیخوانند برشماریم، میبینیم که آنقدر زیاد و متنوعند که قابل شمارش نمیباشند، اما در عین حال، هر کدام به نوبۀ خود در اثبات وجود خدا و ایمان به او، دلیل قوی به حساب میآیند.
حقیقت و خلاصۀ کلام اینکه تفکر درونی و مستقیم همراه با استدلال صحیح و سالم، اندیشۀ وجود خدا را در خردمان میرویانند.
[۵۲] به نقل از کتاب «الله یتجلی فی عصر العلم»، ص ۴۳.