بخش دوم: اتقان پدیدهها، نشانگر وجود صفت اتقان در پدیدآورنده است
وجود هر پدیده یا عمل متقن و استوار، دلیل وجود صفت «اتقان» در کسی است که آن پدیده یا عمل، از وی ناشی شده است؛ اما تنها کسی میتواند آراسته به چنین صفتی باشد که بسیار دانا و مطلع از امور باشد. مثلاً قصر زیبایی که از حیث ساختاری، مهندسی و طراحی، مواد و مصالح کاربردی و تزییناتی، مستحکم و متقن و تحسینبرانگیز باشد، بدون شک بر وجود مهندس ماهری دلالت میکند که طرح و نقشۀ آن را ریخته باشد؛ یا بنا و معماری که آن را ساخته و پرداخته و زینت داده به طوری که چنین شخصی بایستی خیلی کارآمد و خوش ذوق و سلیقه در تخصص ساختمانیش باشد.
یک دستگاه پیچیدۀ خودکار نیز که اعمال و حرکات خویش را منظم و مرتب انجام میدهد، صراحتاً بر آگاهی و شناخت دقیق مبتکر و سازندهاش به دستگاههای مصنوعی و طراحی ماهرانۀ آن دلالت دارد. روشن است که اتقان در چیزی، مستلزم علم و شناخت بر آن چیز، حکمت انتخاب طرح و فرضیۀ مناسب جهت اجرای آن و نیز قدرت اجرایی کافی میباشد. پس هر گاه پدیدۀ اتقان در کاری به چشم بخورد، نشاندهندۀ علم، حکمت و قدرت اجرایی انجامدهندۀ کار در حد نیاز انجام آن کار و حتی اندکی بیشتر از آن مقدار میباشد.
هر چه کار بزرگتر و پیچیدهتر باشد، مستلزم نیروی بیشتر و شناخت دقیقتر انجامدهندهاش خواهد بود. مثلاً ما با مشاهدۀ جرثقیلی که محمولۀ بیست تُنی را بالا میکشد، میفهمیم که این دستگاه، قدرتی معادل با کشش بیست تُن را دارد؛ یا به محض ملاحظۀ انسانی که صندوقی آهنی به وزن یک تُن را بر پشت خود حمل میکند، این نکته را درک میکنیم که چنین فردی حداقل توانایی لازم جهت حمل یک تن را دارد؛ یا وقتی که میشنویم یا میبینیم که انفجار یک بُمب اتمی باعث ویرانی منازل یک شهر شده است، درمییابیم که چنین بُمبی قدرت انفجاری لازم جهت ویرانی و تخریب مساحتی معادل مساحت شهر مذکور را دارد؛ وقتی که فردی با مهارت و چیرهدستی و به گونهای خاص، خود را به نقطهای ویژه (در محوطه یا ساختمانی مشخص) رسانده و با فشار دکمه و به حرکت انداختن بخشی کوچک در آن نقطه، انفجار عظیم و تخریبآوری ایجاد نماید، یا دستگاههای فوقالعاده پیچیده و بزرگی را به حرکت و کار اندازد، پی خواهیم برد که چنین شخصی بر تکنیکها، نیروگاهها و استارتهای مخفی مجموعۀ مذکور قدرت و احاطۀ کافی دارد؛ لذا هر گاه این عمل، بنا به مصلحت و در موقعیتهای گوناگون از ناحیۀ همین شخص صورت پذیرد، این حقیقت را در خواهیم یافت که چنین عملی، تصادفی نبوده، بلکه از روی حساب و کتاب دقیقی شکل میگیرد!
پس هر گاه صفات قدرت، علم و حُسن انتخاب، در موصوف واحدی جمع گردند، زنده بودن دیرینۀ موصوف را میرسانند؛ چرا که مادۀ بدون حیات، بیگمان فاقد صفات بیان شده نیز خواهد بود.
قرآن کریم با جلب نظر و توجه مردم به پدیدههای بدیع، دقیق و شگفتآور هستی که از ناحیۀ ذاتی غیر خودشان وجود یافتهاند، در واقع میخواهد این نکته را بفهماند که پدیدآورنده و شکلدهندۀ آنها، ذاتی بسیار دانا، توانا، حکیم، و زنده است.
بنابراین ملاحظه میکنیم که وجود مدیر و مدبری ناظر بر تدبیر امور هستی، الزامی است؛ پر واضح است که تنها ذات دانا و توانا و حکیمی درخور چنین مقامی است که بر گسترۀ هستی، هیمنه و سلطه داشته، کوچک و بزرگ را زیر نظر گرفته و مراقبت نماید؛ بدیهی است که چنین ذاتی، هم شایستگی مالکیت بر جهان و جهانیان را دارد، و هم حاکم و فرمانروای بیچون و چرای آن است.
سرانجام به دنبال این انسجام فکری برگرفته از بررسی پدیدههای هستی، دریافتیم که در ورای تمام پدیدهها، ذاتی بسیار توانا، دانا، حکیم، زنده، دارای هیمنه، تدبیرگر امور، مالک و فرمانروا وجود دارد که هر چه بخواهد و هر گونه اراده کند، همان خواهد شد.