بخش هشتم: ادعای روانشناسان و روانکاوان بیباور
در ابتدا لازم است بدانیم که همۀ روانکاوان و تحلیلگران مسائل روحی ـ روانی، منکر وجود خدا نیستند، بلکه برخی از آنان که ادعا میکنند مسئلۀ ایمان به خدا ناشی از حس ناخودآگاهی انسان است و فاقد وجود واقعی و خارجی است، مورد خطاب ما میباشند که میگویند: چنین مسئلهای زاییدۀ اندیشۀ بشری و احساسات وجدانی و روحی میباشد!
این بیباوران، مُدام و بدون دلیل بر طبل پوچ ادعایشان میکوبند، در حالی که از توجه و عنایت به دلایل عقلی و تجربی فراوانی که پی در پی انسانها را با قوت و اتقان به سوی ایمان به آفریدگار فرامیخوانند، رویگردان و گریزانند.
چنین ادعاهایی تنها در دایرۀ خیالات و تعلیلات احتمالی و قضایای وهمی محصور بوده و مُستند به هیچ دلیلی عقلی، منطقی یا تجربی نمیباشند.
اینگونه سخنان و ادعاها درست شبیه محتوای سخن کسی است که ادعا نماید خورشید درخشان و ماه تابان، وجود خارجی نداشته و ناشی از تصور ناخودآگاه انسانها میباشند؛ بدینگونه که انسان، ابتدا رؤیای نور را در مغز میپروراند و سپس تحقق آرزوهایش را در گرو آن نور هدایتگر ترسیم نموده و این رؤیاها در ژرفای ناخودآگاهش ریشه دوانیده و لذا معتقد میگردد که در جهان هستی خورشیدی وجود دارد که شعله و پرتوهای فروزانش تمام کرانههای زمین را در نوردیده، یک ماه نیز وجود دارد که انوارش بر پردۀ تاریک شبها میتازد و زمین را یکپارچه غرق نور میسازد!
روشن است که هر کس چنین سخنانی را با قاطعیت بر زبان راند، در دیدۀ هر خردمندی، بیمار به حساب میآید.
بالاخره به این نتیجه میرسیم که چنین ادعایی نه تنها ناقض و مانع قضیۀ ایمان به خدا نیست، بلکه میتوانیم بر دلایل بیشمار اثباتکنندۀ وجود خدا بیافزاییم؛ چرا که وجود گرایش به سوی خدا در ضمیر ناخودآگاه انسان، به کمک دلایل عقلی و آگاهانه شتافته و دلیلی است بر اینکه آفریدگار حکیم، علیرغم قرار دادن معیارهای صحیح عقلانی جهت درک دلایل ایمانی در جوهرۀ عقل بشر، احساسات ایمانی را نیز در روان انسانها گنجانیده تا بهتر به سوی ذاتش راهیاب شوند! این حالت در تمام گونهها و ساختارهای فطری اولیۀ انسانها تا رسیدن به دوران ادراکات عقلی و پختگی ارادیشان وجود دارد!