مشعل های فروزان در شناخت یزدان

فهرست کتاب

بخش دوّم: نقشة ایجاد شالودة ایمانی

بخش دوّم: نقشة ایجاد شالودة ایمانی

در بحث قبل دانستیم که پایه‌های بنیان و شالودۀ ایمانی در اسلام، پایه‌هایی فکری، عملی و منطقی هستند. به همین سبب، ایجاد این پایگاه ایمانی در درون مردم، متّکی به اصول استوار فکری و منطق سالم عقلی می‌باشد؛ و این همان چیزی است که اسلام به آن استناد نموده و قرآن نیز روش استدلالی خود را در راهنمایی مردم به سوی حقیقت، بر همین مبنا قرار داده است. این روش عبارت است از کیفیّت مطلوب و چگونگی اقناع و ملزم ساختن مردم به پذیرش ساختار ایمانی و هدایت آنان از راه حکمت، موعظۀ حسنه، پند و اندرز نیکو.

آزادسازی درون‌ها از هرگونه عقاید باطلی که هیچ پایه و اساس منطقی یا علمی ندارند، در ابتدا و سرلوحۀ کار این نقشه قرار دارد. این کار از طریق به کارگیری اسباب عقلی و شرعی مناسب در وادار نمودن مردم به پذیرش حق صورت می‌گیرد و در آن از هرگونه مناظرۀ غیرحکیمانه و ناپسند و تعصّب‌های بی‌جا و کورکورانه پرهیز می‌شود. بعد از آنکه ریشۀ عقاید باطل در درون‌ها خشکانیده شد، نوبت به کاشت نهال‌های سالم و پاک اوّلیۀ عقیدۀ اسلامی در زمین درون‌های آزاد و پاکسازی شده از باطل می‌رسد. از اینجا به بعد مسئولیّت باغبان و نشانندۀ نهال، سنگین‌تر شده و موظّف می‌گردد تا به تغذیه و رشد و نموّ آن رسیدگی نموده و عقاید صحیح و مفاهیم درست ایمانی را به عنوان خوراک مقوّی در وعده‌های مقرّر و به مقدار نیاز به آن بیفزاید؛ از طرف دیگر باید هرگونه آفت، زیان و ضرری را که ممکن است از ناحیۀ عقاید باطل رسوخ نماید از آن دور کند. این شیوۀ رشد تدریجی و مرحله به مرحله، تأثیر زیادی در روند درست مراحل گوناگون عمل به جا می‌گذارد؛ و این دقیقاً همان شیوۀ رایج در آفرینش موجودات هستی و به عبارت دیگر، سنّت خداوند در ایجاد مخلوقات است.

سنگ زیربنای ساختمان ایمانی در این شیوۀ تدریجی، ایمان به خداوند عزّوجل می‌باشد که در ابتدای آن قرار گرفته و رکن اساسی این ساختار را تشکیل می‌دهد. بعد از آن نوبت ایمان به وحدانیّت خدا و سپس صفات بزرگش می‌رسد و بالاخره تمام ملزومات و توابع و زوایای ایمانی را یکی پس از دیگری در برمی‌گیرد.

اوّلین وسیله در تمام موارد ذکر شده، اقامۀ برهان‌ها، دلایل عقلی و علمی مستند به بدیهیات و مسلّمات عقلی مقبول نزد مخاطبان می‌باشد. سپس دیر یا زود نوبت به دو وسیلۀ دیگر در قبولانیدن حق و ایجاد ایمان می‌رسد که عبارتند از ترغیب و تشویق در جهت اکتساب و برخورداری از پاداش خداوند و ترهیب، ترسانیدن و بر حذر داشتن آنان از دچار شدن به عقاب و سزای دنیوی یا اخروی، که هر دو نتیجۀ اعمال و کردار و رفتار و گفتار خودشان می‌باشند. با اندکی تأمّل در عناصر و موادّ تشکیل‌دهندۀ این شالودۀ ایمانی، به این حقایق دست می‌یابیم که:

نخست: ایمان به ربوبیّت خداوند عزّوجل و ایمان به وحدانیّت او در قضّیۀ خَلْق، اَمْر و سایر صفات کمال، در اوّلین مرتبه قرار دارد و به مثابۀ هسته و ریشۀ اوّلیّۀ آن است.

دوّم: در مرحلۀ دوّم نوبت به توحید الوهیّت می‌رسد؛ زیرا توحید الوهیّت برای خداوند عزّوجل یعنی بندگی و پرستش را تنها منحصر به او دانستن، نخستین مورد از لوازم توحید ربوبی می‌باشد. پس همان کس که یگانه ربّ و پروردگار است لازم است که یگانه معبود نیز باشد زیرا زیبندۀ غیر او نیست.

سوّم: نوبت به ملزومات و مقتضیات ناشی از حکمت آفریدگار می‌رسد. از جملۀ لوازم حکیم بودن، اینست که خداوند، مخلوقات را بیهوده و عبث نیافریده است و این مسأله، عقل‌های سالم را متوجّه این حقیقت می‌کند که: انسان با تمام ویژگی‌های گوناگونش از قبیل عقل، ارادۀ آزاد، غرایز و شهوات، قادر و مختار بر انجام هر عمل خوب یا بدی می‌باشد و به منظور امتحان و آزمایش خلق شده است. امتحان و آزمایش نیز مقتضی وجود قانون جزا و پاداش می‌باشد وگرنه امری عبث و خالی از حکمت خواهد بود.

چهارم: از آن جا که می‌دانیم سراسر دنیا با محدودیّت‌های زمانی و مکانی و حوادث و رویدادها و موجوداتش، صحنۀ این آزمون همگانی و امتحان انسانی است، ناگزیر باید جهان دیگری وجود داشته باشد تا به تناسب امتحان داده شده در دنیا، پاداش و سزای شایسته داده شود؛ اینجاست که عنصر اساسی ایمان به آخرت نیز خودنمایی می‌کند. لازم به یادآوری است که سزاهای زودهنگام دنیوی تنها به خاطر عبرت و پندگیری یا تربیت و تزکیۀ افراد از گناهان و کجروی‌ها شکل می‌گیرند.

پنجم: یکی از مقتضیات امتحان شایسته، تعیین و مشخّص نمودن موادّ امتحانی می‌باشد تا فرد امتحان شونده در انجام مسئولیّت محوّله‌اش برای آفریدگار و معبود خویش، دارای فهم و بصیرت و بینشی درست باشد؛ لذا خداوند متعال به منظور رفع این نیاز، اشخاصی را به سوی مردم روانه نموده تا در روز قیامت و هنگام پس دادن حساب، عذر و بهانه‌ای در حضور خداوند نداشته باشند. در نتیجۀ این بینش، افق‌های جدیدی در پذیرش اصل ایمان به پیامبران، فرا روی فکر و اندیشۀ انسانی گشوده می‌شود.

ششم: اصل حکمت اقتضا می‌کند که پیامبران الهی در میان نصوص و متونی که از جانب خداوند دریافت کرده‌اند، یک سری مبانی و اصول ثابت را همراه داشته باشند تا به عنوان قانون اساسی برای مردم درآیند و به آن‌ها عمل شود؛ قانونی که نه تنها باشد. این بخش از قضایا نیز منجر به گشایش افق‌های فکر انسان در پذیرش اصل ایمان به کتاب‌های آسمانی می‌گردد.

هفتم: فکر و اندیشۀ انسانی با سؤالاتی از این قبیل مواجه می‌شود که: خداوندی که چشم‌ها از دیدنش عاجزند، چگونه پیامبری را از جنس بشر انتخاب نموده و با آن‌ها ارتباط برقرار کرده است؟، در اینجا روزنۀ جدیدی به نام پدیدۀ وحی و امکان وجود آن و نیز وساطت ملائکه در بین خدا و پیامبران به روی دیدگان عقل و اندیشه‌باز می‌شود.

هشتم: اینک لازم است که پیامبران خدا، برای اثبات راستی و درستی مدّعای خویش، نشانه‌ها و خصوصیات منحصر به فرد و مخصوصی داشته باشند. در این راستا پدیدۀ معجزات نیز جلوه‌گر می‌شود که خداوند به وسیلۀ آن‌ها رسالت پیامبران و وحی نازل شده بر آن‌ها را تأیید می‌نماید. آنچه که تاکنون دربارۀ ایجاد بنای ایمانی گفته شد، توضیحات و تفصیلات بیشتری می‌طلبد تا ارکان این بنا و عناصر و اجزای تشکیل‌دهندۀ آن به بهترین و کامل‌ترین شیوه شناسایی گردد.