مشعل های فروزان در شناخت یزدان

فهرست کتاب

بخش چهارم: مجموعه‌ای از آیات و نصوص قرآنی

بخش چهارم: مجموعه‌ای از آیات و نصوص قرآنی

دستۀ اوّل: نمونه‌هایی از آیاتی که انسان را برمی‌انگیزانند تا نظری کلّی و همه جانبه بر زوایای هستی بیافکند.

۱- خداوند عزّوجلّ در آیات ۱۸۲ تا ۱۸۵ سورۀ اعراف خطاب به کسانی که در برابر رسات پیامبرصکفر ورزیده‌اند، می‌فرماید:

«کسانی که آیات (قرآنی و نشانه‌های جهانی) ما را تکذیب می‌دارند، کم‌کم گرفتار و (به عذاب خود) دچارشان می‌سازیم، از راهی و بگونه‌ای که نمی‌دانند...؛ و به آنان مهلت می‌دهم (و در عقوبت ایشان شتاب نمی‌ورزم و افسار را برایشان شل کرده و در گمراهی رهایشان می‌سازم). بیگمان طرح و نقشۀ من سخت استوار است (و دائماً ایشان را می‌پاید و نابودشان می‌نماید) نیندیشیده‌اند (تا آشکارا بدانند) همنشین ایشان (که از سوی خدا مبعوث شده است) دیوانه نیست، بلکه او تنها بیم‌دهندۀ آشکار (و بیانگر احکام کردگار) است...؛ (آنان به یکتاپرستی و توحیدی که محمّد ایشان را بدان می‌خواند، ایمان نمی‌آورند) آیا آنان به ملک (پهناور و عظمت شگفت) آسمان‌ها و زمین (و عجائب و غرائب آن‌ها) و به هرآنچه که خدا آفریده است، نمی‌نگرند (و آن‌ها را ورانداز و وارسی نمی‌کنند، تا کمال قدرت صانع و وحدانیّت مالک جهان را ببینند؟) و آیا نمی‌اندیشند که چه بسا اجل آنان نزدیک شده باشد؟ (پس تا فرصت باقی است حق را بپذیرند و ایمان به حق را در خود تقویت کنند، و در پذیرش اسلام امروز و فردا نکنند. اگر آنان به این قرآن که پر است از دلیل و برهان، ایمان نیاورند) پس بالاتر از آن به چه سخنی (و دعوت دیگری) ایمان می‌آورند؟ (شاید در انتظار کتابی برتر از قرآنند؟ چه نادان مردمانند؟)...».

خداوند عزّوجل آن‌ها را به تفکّر در ملکوت آسمان‌ها و زمین و سایر مخلوقات موجود در پهنۀ هستی فرامی‌خواند. آنجا که خداوند می‌فرماید:

﴿أَوَلَمۡ يَنظُرُواْ[الأعراف: ۱۸۵].

نوعی استفهام انکاری است مبنی بر اینکه چرا آنان نظر مطلوب و پسندیده را کنار گذاشته‌اند که عبارت است از تفکّر و اندیشه در پدیده‌ها به منظور برداشت و استنباط دلالت‌های صحیح و مفید جهت رسیدن به حقیقت اشیاء و علّت همۀ علّت‌ها در صحنۀ هستی؛ بدین صورت انسان عاقل می‌تواند با توجّه به شناخت صفات آفریننده، ایجادکننده و برپا دارندۀ مخلوقات، به شناخت خود آفریننده و یکتایی او در ربوبیّت و الوهیّت نیز پی ببرد و این حقیقت را درک کند که حکمت خداوند مقتضی این است که موجودی مثل انسان، بیهوده و بی‌هدف آفریده نشده و در پهنۀ عالم به حال خویش رها نشده باشد؛ بلکه زیبندۀ حکمتش اینست که پیامبری را برایشان بفرستد تا دایرۀ مسئولیّت‌هایشان را در برابر خداوندی که آنان را برای امتحان و آزمایش در انجام اعمال نیکو آفریده است، تعیین و روشن نماید.

همان‌طور که می‌دانیم دعوت قرآن از مردم مبنی بر تفکّر در ملکوت آسمان‌ها و زمین و سایر مخلوقات موجود در هستی، دعوتی است که در آن، تفکّری فراگیر و همه جانبه بر تمام هستی مدّنظر است تا بدین وسیله حکمت، علم، نظارت، تدبیر، عنایت و رحمت صانع و سازندۀ هستی بر همگان معلوم گردد. این فراخوانی و دعوت‌ها بر اندیشۀ همه جانبه، دارای درجات و مراتب متفاوتی است که هر فرد مکلّفی به نوبۀ خود قادر به انجام و نتیجه‌گیری از آن می‌باشد و متناسب با هوش و ذکاوت یکایک افراد بشری مطرح شده است.

بحث و بررسی در پدیده‌ها، آیات و علایم موجود در هستی، مستلزم تفکّر در علل و عوامل و روابط حاکم بر آن‌ها و آثار و هدف وجودی‌شان می‌باشد که تنها همگی انسانرا به سوی پروردگار آفریننده راهنمایی نموده و موجب ایمان صحیح به ذات و صفاتش می‌گردند. در نتیجه هرکس به صفات کمالیۀ خداوند از جمله حکمت او ایمان بیاورد و بفهمد که او هیچ چیز را بیهوده و عبث خلق نمی‌کند، بدون شکّ به هدف وجودی انسان‌ها پی برده و متوجّه مسئولیّت‌هایش در برابر خدا می‌شود و بالاخره به صداقت پیامبران و درستی رسالت‌هایشان یقین حاصل می‌کند؛ پیامبرانی که آمده‌اند تا توجّه مردم را به این حقایق ربّانی جلب نموده و به تبیین وظایف و مسئولیّت‌هایشان بپردازند و آنان را از عاقبت کفر و عناد و نافرمانی خدا برحذر دارند.

۲- خداوند عزّوجل در آیۀ ۱۰۱ سورۀ یونس به پیامبر گرامی‌اش می‌آموزد که خطاب به کفّاری که رسالتش را تکذیب می‌کنند، بگوید:

«بگو: بنگرید (و چشم برون و درون را باز کنید و ببینید) در آسمان‌ها و زمین چه چیزهایی است؟! آیات (خواندنی کتاب‌های آسمانی، از جمله قرآن، و دیدنی جهان هستی) و بیم‌دهندگان (پیغمبر نام، و اندرزها و انذارها هیچکدام) به حال کسانی سودمند نمی‌افتد که نمی‌خواهند ایمان بیاورند...».

در این آیۀ شریفه مراد از آیات، پدیده‌های موجود در هستی می‌باشند که دلالت بر صفات خداوند باری تعالی از قبیل علم، قدرت، حکمت، حاکمیت و سلطه بر هر چیزی و مالکیت او بر هر شیئی و ... می‌نمایند؛ و مراد از «نُذُر»، حوادث بسیار تلخ و ناگواری است که ملّت‌های پیشین را به سبب کفر و نافرمانیشان نسبت به پیامبران خدا و سرکشی و طغیانشان در برابر دستورات و اوامر الهی، در هم نوردیده و هلاکشان کرده است که آثار بسیاری از این اقوام هلاک شده، در گوشه و کنارۀ زمین به چشم می‌خورد.

امّا آنانکه نمی‌خواهند ایمان بیاورند و با حقّ و حقیقت سرعناد دارند، اگرچه هر کدام به گونه‌ای شنیدنی، خواندنی یا دیدنی بر وجود این آیات و نشانه‌ها، انذار و هشدارها آگاه می‌گردند، ولی چون بندۀ هوا و هوس‌های خویشند و گرفتار جنایات و انحرافات خود گشته‌اند، سودی از آن‌ها نمی‌برند و نفعی به حالشان ندارند.

مراد خداوند از فرمودۀ:

﴿عَن قَوۡمٖ لَّا يُؤۡمِنُونَ ١٠١[یونس: ۱۰۱].

«قومی است که خودشان را آمادۀ ایمان آوردن نکرده‌اند».

ایمان نیاوردن آن‌ها دلیل بر عدم کفایت و نارسایی دلایل ایمان یا غیریقینی بودن مدلولشان نیست، بلکه به سبب بدخلقی و کجروی‌های اخلاقی خودشان مثل خودخواهی، سرکشی و تمایل به اعمال بی‌شرمانه می‌باشد؛ آنان نه هیچ احساس وجدانی و غیرت انسانی اندرونشان باقی مانده و نه باکی از فرجام تلخ و دردآور گناهانشان دارند؛ بسیار واضح است که آیات و نشانه‌های هدایتگر، نفعی به حال این گروه ندارد و انذار، پند و نصیحت نیز در رفتار و افکارشان تأثیری نمی‌گذارند.

دستۀ دوّم: نمونه‌هایی از آیات و نصوص که فکر و نظر انسان را به اجزای تفصیلی این هستی پهناور جلب می‌کنند:

۱- خداوند عزّوجل در آیات ۱۹ تا ۲۱ سورۀ عنکبوت می‌فرماید:

«آیا ندیده‌اند که خدا چگونه آفرینش را می‌آغازد و سپس آن را باز می‌گرداند؟ این کار برای خدا سهل و آسان است...؛ بگو: در زمین بگردید و بنگرید که خدا چگونه در آغاز، موجودات را پدید آورده است و (چه رنگ و بو و سیما و ویژگی‌هایی به هر یک داده است، و چه اسراری در آن‌ها بودیعت نهاده است. تا از مشاهدۀ اشیاء پی به راز و رمز آن‌ها ببرید و در برابر قدرت مافوق تصوّر آفریدگارشان سر تسلیم فرود آورید، و بدانید کسی که اوّل این جهان را از نیستی به هستی آورده است) بعداً هم جهان دیگر را پدیدار می‌کند. چرا که خدا بر هرچیزی تواناست...؛ (آنوقت که رستاخیز بپاشد، خدا) هرکس را بخواهد (و مستحق بداند) عذاب می‌رساند، و هرکس را بخواهد مورد مرحمت قرار می‌دهد. (سرانجام، جملگی) شما بسوی او باز گردانده می‌شوید».

در این آیات دستور داده شده است که به شیوه‌ای عالمانه و جستجوگرانه در درک و شناخت کیفیت آغاز آفرینش توسّط خداوند تأمّل و دقّت نظر به عمل آید؛ و مسلّم است که هر انسان عاقلی پس از کسب آگاهی در زمینۀ چگونگی آفرینش آغازین هستی، بر این حقیقت نیز واقف شده و استدلال می‌کند که این آفرینش نیازمند آفریننده‌ای است که آن را خلق کرده و از نیستی محض به صحنۀ وجود آورده است؛ و روشن است که همین آفریدگار که هستی را از عدم آفریده است، این توان را نیز دارد که بار دیگر بعد از نیستی و فنا، آن‌ها را از نو بیافریند و آنان را که جاندار بوده‌اند دوباره زنده گرداند و جسدهایشان را مثل اوّل بسازد و جهانی دیگر برپا دارد.

۲- خداوند عزّوجل در آیات ۶ تا ۱۱ سورۀ ق می‌فرماید:

«آیا آنان (تاکنون سر بلند نکرده‌اند و) به آسمان ننگریسته‌اند که ما چگونه آن را بنا کرده‌ایم و آراسته‌ایم و هیچگونه خلل و شکافی در آن نیست؟؛ زمین را گسترانیده‌ایم، و در آن کوه‌های محکم و پابرجائی را فرو افکنده‌ایم، و از هر نوع گیاه بهجت‌انگیز و مسرّت‌بخش در آن رویانده‌ایم...؛ (همۀ این‌ها) به منظور بخشیدن روزی به بندگان است. ما بوسیلۀ آب باران، سرزمین مرده را زنده گردانده‌ایم. (آری زنده شدن مردگان، و) از گورها سر برآوردن آنان نیز همین گونه است...».

در این نصوص، نظر و توجّه مردم به تأمّل در اجزای تفصیلی هستی جلب شده تا با کشف نشانه‌های خداوند و از طریق مشاهدۀ آثار آفرینش او پی به صفات عظیم و نام‌های زیبایش ببرند. این فراخوان به شیوۀ استفهام انکاری و سرزنش منکران خدا مبنی بر عدم دقّت و تأمّل در مخلوقات صورت گرفته است. از همین جا می‌فهمیم که مسئولیّت به کارگیری نیرو و استعدادهای فکری که خداوند به انسان‌ها بخشیده، چقدر سنگین است و انسان تا چه اندازه در برابر تصمیم‌گیری‌های ارادی خویش به کمک نیروی فکر و اندیشه، پیرامون مسائل اعتقادی و ایمانی مسئول است؛ زیرا که او می‌تواند با تأمّل و اندیشه در پدیده‌ها به شناخت‌هایی دست پیدا کند و از آن جا به علل و اسباب وجودیشان پی برده و قوانین و سنت‌های خداوند حاکم بر پدیده‌ها و نظام موجود در هستی را درک نماید. در این جا مراد از توجه و دقت نظر مردم به آسمان، زمین، کوه‌ها، گیاهان، باران، باغ‌ها، کشت‌ها و حبوبات مفید، درختان گوناگون خرما و نخلستان‌های جورا جور و ... فقط صرف نگاه ظاهری و دیدن مخلوقات نیست؛ بلکه مراد، نظر و توجه دقیق همراه با بصیرت، تفکر و تعقل می‌باشد تا نشانه‌ها و آیات خداوندی را مشاهده نمایند و نیروهای تجربی و علمی خویش را در بررسی این نشانه‌ها به کار انداخته و در نتیجۀ کاوش و جستجو به نشانه‌هایی پنهانی دست یابند که فکر و اندیشۀ بشر به تنهایی و بدون کمک گرفتن از پژوهش‌های علمی و تجربی نمی‌تواند آن‌ها را درک کند.

فرمودۀ خداوندی:

﴿أَفَلَمۡ يَنظُرُوٓاْ[ق: ۶].

تشویقی است در به کارگیری تمام روش و راهکارهای حسی، فکری، استنباطی، تجربی و هر بررسی علمی و کندوکاوی که از ورای پدیده‌ها بر ژرفای آن‌ها صورت می‌گیرد؛ روشن است که منظور خدا در اینجا فقط تماشا با چشم یا صِرف نظر در ظاهر نیست.

یکی از استدلال‌های ظریفی که در این نص به چشم می‌خورد، تشویق و دعوت منکران قیامت به دلایل موجود در هستی مبنی بر وجود خالق و مُنت‌های قدرت و اتقان و زیبایی آفرینش و کمال حکمتش می‌باشد؛ زیرا یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های انکار قیامت، متزلزل بودن پایه و اساس ایمان، یعنی ایمان به خداوند عزوجل و صفات والایش می‌باشد؛ هر گاه این پایه اصلاح گردیده و به شیوۀ مطلوب بنا نهاده شود، دیگر پایه‌ها و ارکان صحیح ایمانی نیز بر آن خواهد گشت و انگیزه‌ای برای انکار هیچ کدام از پایه‌های ایمانی باقی نمی‌ماند.

قرآن از همین جا به ما خاطرنشان می‌کند که در دعوت مردم به سوی ایمان، این نکته را به خاطر داشته باشیم که هرگاه اشکال و خللی در یکی از شاخه‌های ایمان در درون مردم ایجاد شد، فوراً به سراغ اولین پایه از پایه‌های ایمان برویم؛ زیرا از روی تحقیقاتی که انجام شده ثابت شده است که هر انحراف و تباهی ایجاد شده در فروع اعتقادی و ایمانی، ناشی از سالم نبودن اصول و شاهرگ‌های آن است و تعمیر، علاج و اصلاح شاخه‌ها بدون توجه به بررسی دقیق ریشه‌ها و اصول، کاری بیهوده و غیر مُثمر بوده و به شکست می‌انجامد.

لذا با توجه به اینکه فکر و اندیشۀ انسان اکثراً دچار خطا و لغزش خواهد شد، سالم‌ترین روش برای دعوتگران دینی این است که با تعمق و تأمل، راه و روش قرآنی را تدبر نموده و به نحو احسن از آن پیروی کنند.

۳- خداوند عزوجل در آیۀ ۱۹ تا ۲۵ سورۀ روم می‌فرماید:

«خداوند همواره زنده را از مرده، و مرده را از زنده می‌آفریند، و زمین اموات را حیات می‌بخشد، و همین‌گونه (سهل و ساده، به سادگی آفرینش مکرر و همیشگی حیات از ممات، شما آفرینش دوباره می‌یابید و از گورها) بیرون آورده می‌شوید (و رستاخیز برپا می‌گردد) ...؛ یکی از نشانه‌های (دالّ بر عظمت و قدرت) خدا این است که (نیای) شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان‌ها (به مروز زمان زیاد شدید و در روی زمین برای تلاش در پی معاش) پراکنده گشتید ....؛ و یکی از نشانه‌های (دال بر قدرت و عظمت) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان (در پرتو جاذبه و کشش قلبی) بیارامید، و در میان شما و ایشان مهر و محبت انداخت (و هر یک را شیفته و دلباختۀ دیگری ساخت، تا با آرامش و آسایش، مایۀ شکوفایی و پرورش شخصیت همدیگر شوید، و پیوند زندگی انسان‌ها و تعادل جهانی و روحانی آن‌ها برقرار و محفوظ باشد). مسلماً در این (امور) نشانه و دلایلی (بر عظمت و قدرت خدا) است برای افرادی که (دربارۀ پدیده‌های جهان و آفریده‌های یزدان) می‌اندیشند ...؛ و از زمرۀ نشانه‌های (دال بر قدرت و عظمت) خدا آفرینش آسمان‌ها و مختلف بودن زبان‌ها و رنگ‌های شماست. بی‌گمان در این (آفرینش کواکب فراوان جهان که با نظم و نظام شگفت‌آور گردانند، و در این تنوع خلقت) دلایلی است برای فرزانگان و دانشوران ...؛ و از نشانه‌های (قدرت و عظمت) خدا، خواب شما در شب و روز است، و تلاش و کوششتان برای (کسب و کار) بهره‌مندی از فضل خدا ... قطعاً در این (امور، یعنی مسأله خواب، و تلاش در پی معاش) دلایلی است برای کسانی که گوش شنوا داشته باشند (و حقیقت را بپذیرند) ...؛ و از زمرۀ نشانه‌های (دال بر عظمت و قدرت) خدا، یکی این است که خدا برق را که هم باعث ترس است و هم مایۀ امید، به شما می‌نمایاند، و از آسمان آب مهمی را می‌باراند، و زمین را بعد از مرگش (یعنی خشک و سوزان بودن) به وسیلۀ آن آب، زنده (و سرسبز) می‌گرداند .... بی‌گمان در این (درخشش آذرخش آسمان و نزول باران و آبیاری زمین و سرسبز شدن آن) دلایلی است برای فهمیدگان و خردمندان ...؛ و از جملۀ دلایل و نشانه‌های (کمال قدرت و نهایت عظمت) خدا یکی هم اینست که آسمان و زمین (بدین ساختار استوار و صورت زیبا) ساخته و پرداختۀ او و به فرمان وی برپاست ... بعدها وقتی (که بخواهد مردمان را می‌میراند، و این نظم و نظام را خراب می‌گرداند، و برای زنده شدن) شما را از زمینی با ندایی فرامی‌خواند و شما فوراً (مطیعانه و شتابان از زمین) بیرون می‌آیید ....».

در این نص قرآنی، نوعی جلب نظر و تأمل فکری همراه با بحث و بررسی علمی، تجربی در بسیاری از آیات و نشانه‌های تفصیلی خداوند در هستی به چشم می‌خورد. آیات و نشانه‌هایی که آثار قدرتی عظیم، علمی فراگیر، حکمتی سرشار، اراده‌ای توانا و مختار، رحمتی گسترده، لطف و عنایتی فراوان به افراد بشری و دیگر صفات کمال می‌باشند؛ و این صفات کمال حتماً متعلق به آفریدگار توانا، مدبر، حکیم، علیم و خبیر هست و بس!

با مطالعه در این آیات قرآنی که نظر ما را به خود جلب می‌کنند، به نشانه‌ها و آیاتی در جهان هستی علم پیدا می‌کنیم که در زیر به آن‌ها اشاره می‌شود:

۱- آفریدن زنده از مرده، مثل بیرون آوردن و آفریدن جوجه از تخم، و آفریدن جاندارانی که از طریق قانون تقسیم سلولی و از ترکیب عناصر خاکی و آبی به دستور خدا وارد عرصۀ حیات شده‌اند.

۲- بیرون آوردن اشیای مرده از موجودات زنده، مثل رُستنی‌های بدون درک و احساس از قبیل مو، ناخن و ... یا مثل برجا ماندن جسد مرده از جاندارانی که حیاتشان به پایان رسیده است.

۳- زنده گردانیدن زمین بعد از مرگ، مثل رویانیدن و زنده گردانیدن انواع گیاهان و درختان و علفزارها در زمین‌هایی که بایر و مرده بوده و مدت زمانی دراز هیچ اثری از حیات در آن‌ها به چشم نمی‌خورد.

۴- آفریدن انسان از خاک؛ این نوع آفرینش به خلق نخستین انسان برمی‌گردد که منشأ سایر انسان‌ها به شمار می‌رود. در این‌گونه آفرینش بر اثر تغییر و تحولاتی که در خاک به وجود آمده و تبدیل به مواد غذایی گشته و حیات نباتی به خود گرفته است، سلول‌های انسانی شکل یافته و به صورت خون در تمام اعضای انسان به جریان افتاده‌اند؛ سپس تبدیل به نطفه گشته و از راه لقاح با جنس مخالف خود (مرد با زن و برعکس) حیات انسانی به خود می‌گیرد؛ پس خاک و آب، مادۀ اصلی و اولیه در ظهور و پیدایش سلول‌های زندۀ انسانی و سایر جانداران زمینی می‌باشند.

۵- آفریدن همسرانی از جنس خود انسان و ایجاد انس، الفت و مهربانی در بین آن‌ها؛ که بر اثر آن در کنار هم آرامش می‌یابند و به قلۀ رفیع حیات انسانی نایل می‌شوند.

۶- آفرینش آسمان‌ها و زمین و نوآوری مبتکرانه و بی‌سابقه‌شان؛ که متقضی بحث و بررسی‌های فراوان علمی جهت اکتشاف روزافزون در تجلی ساختن عظمت و قدرت خداوند می‌باشد.

۷- تفاوت لهجه، زبان و رنگ پوست مردم و سنت‌های ربانی حاکم بر این تغییرات؛ زمینۀ بسیاری از تحقیقات و بررسی‌های علمی پیرامون چگونگی شکل‌گیری لهجه‌ها، خصوصیات و ویژگی‌های صوتی، حنجره‌ها و اسباب اختلاف صداها، عوامل اختلاف رنگ‌ها، عوامل تأثیرگذار وراثتی و محیطی می‌باشند.

۸- خواب انسان‌ها در شب یا روز؛ چیزی که سبب رفع خستگی و آسودن جسم و جان می‌گردد؛ تحقیق و بررسی در مورد این پدیدۀ شگفت‌آور نیز باعث کشف رموزی از شگفتی‌های آفرینش خدا می‌شود.

۹- روزی‌طلبی انسان‌ها از خداوند؛ از راه کسب و کار و تلاش انسان‌ها در گوشه و کناره‌های زمین و آماده و آسان نمودن زمینۀ آن توسط خداوند صورت می‌گیرد.

۱۰- برق آسمان؛ در دل مردم، هم ایجاد ترس می‌نماید و هم امید و طمعی در آن برمی‌انگیزاند؛ زیرا از یک طرف احتمال دارد که صاعقه‌های کشنده و خطرناک، دامنگیرشان شده و آن‌ها را نابود کند، و از طرف دیگر احتمال دارد که مقدمه و زمینۀ بارانی سودمند باشد و خداوند به کمک آن، زمینی مرده را زنده گرداند. جستجو و بررسی در این پدیدۀ شگفت‌انگیز هم به دانشمندان و فیزیکدانان کمک می‌کند تا در لابه‌لای آن به اسرار عجیب و سنت‌های زیبای پروردگار پی برده و شناخت حاصل کنند.

۱۱- فرودآمدن باران از آسمان؛ خداوند به کمک این باران، زمین خشک مرده و خالی از حیات را پر از گونه‌های متفاوت حیات می‌سازد؛ و این خود بیانگر نظامی بدیع و متکی بر قوانین زیبای طبیعی است که آفریدگار توانا با اختیار مطلق خود، آن را بر هستی حاکم نموده است.

۱۲- برپایی آسمان و زمین؛ در مجرای نظام‌های محکم و استواری که هیچ‌گونه نقص و خلل، برخورد و تزلزل و یا ستیزه‌گری در آن‌ها وجود ندارد و توسط نیرویی قاهر و ناظر بر تمام هستی صورت گرفته که بر کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین موجودات هستی تسلط و حکومت دارد. تأمل و تحقیق در این آفریدۀ خداوندی، ما را به درک صفت قیومیت خدای عزوجل بر آسمان‌ها و زمین و نیز صفت تدبیر حکیمانه و نظارت کلی و همه‌جانبه‌اش هدایت می‌کند. پر واضح است که تحقیق و بررسی آیات مذکور در صحنۀ هستی به منظور شناخت کُنه و حقایق ذاتشان، مستلزم بحث و بررسی‌های روشنگر علمی و پیگیری‌های دقیق و منطقی می‌باشد؛ اما برخی از پدیده‌های هستی برای تمام مردم سودبخش بوده و هر کس در حد توان خویش از افراد عادی گرفته تا متفکران و پژوهشگران ژرف‌نگر علمی، می‌تواند به درک آیات و نشانه‌های خداوندی در آن‌ها پی برده و به سوی ایمان به پروردگار آفریننده و صفات بزرگ و نام‌های زیبایشان هدایت شود.

۴- خداوند عزوجل در آیات ۴۶ تا ۵۰ سورۀ روم می‌فرماید:

«از جمله نشانه‌های (دال بر قدرت) خدا اینست که خداوند بادها را به عنوان مژده‌رسان (به نعمت‌های گوناگون، همچون نزول باران و تلقیح گیاهان و تکان دادن آب‌های فراوان و تغییر هوا و غیره) می‌فرستد. همچنین خدا می‌خواهد بدین وسیله از رحمت خود به شما بچشاند، کشتی‌ها هم با اراده و اجازۀ او به حرکت درآیند، و شما نیز از لطف و فضل الهی برخوردار گردید و (خدا را) سپاسگزار باشید ...؛ ما قبل از تو پیامبرانی را به سوی اقوامشان فرستاده‌ایم و آنان، دلایل واضح و آشکاری (از معجزات ربانی و منطق عقلانی) برای این اقوام آورده‌اند (و مردمان گروهی ایمان آورده و گروهی به مخالفت برخاسته‌اند). پس ما از بزهکاران انتقام گرفته‌ایم (و مؤمنان را یاری کرده‌ایم) و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است ...؛ خدا کسی است که بادها را وَزان می‌سازد و بادها ابرها را برمی‌انگیزند. سپس خدا آن‌گونه که بخواهد ابرها را در (پهنۀ) آسمان می‌گستراند و آن‌ها را به صورت توده‌هایی بالای یکدیگر انباشته و متراکم می‌دارد و (پس از تلقیح، ای انسان) تو می‌بینی که از لابلای آن‌ها باران‌ها فرومی‌بارد، و هنگامی که آن (باران حیات‌بخش) را بر کسانی از بندگانش می‌باراند، آنان خوشحال و مسرور می‌گردند ...؛ هر چند که (لحظاتی) پیش از نزول باران، ناامید و سرگردان بوده باشند ...؛ به آثار (باران یعنی) رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را پس از مردنش زنده می‌کند. آن کس (که زمین را این چنین با نزول باران زنده می‌کند) زنده‌کنندۀ مردگان (در رستاخیز) است و او بر همه چیز تواناست ....».

این آیات شریفه، انسان‌ها را به اندیشه و نظر در پدیده‌های تفصیلی هستی امر می‌کند که از آثار رحمت خداوند بر بندگان می‌باشند و نشانۀ عنایت و توجه بی‌پایان او در فراهم آوردن اسباب و عوامل، جهت بخشش روزی‌ بندگان در سفرۀ پربرکت زمین به حساب می‌آید؛ زمینی که توسط خود او به عنوان مأوا و مسکن بندگانش مهیا گردیده است.

این پدیده‌ها در واقع آیات و نشانه‌های دال بر رحمت و عنایت تفویض‌گر و پدیدآورنده‌شان بر بندگانش می‌باشد که همانا خالق پروردگار و رحمان و رحیم است.

خداوند سبحان، بادها را با ارسالی هدفمند به جریان می‌اندازد و از راه قوانینی که بر ابر و آب و قشر و سطوح زمین حاکم نموده، ابرها را برمی‌انگیزاند. در اینجا عنایت خداوند بیشتر خودنمایی می‌کند چون ابرها را به گونه‌ای دلخواه در گوشه و کناره‌های آسمان گسترانیده و از راه کنش و واکنش و قوانین حاکم بر آن‌ها و با هدفی خاص به قطعه‌‌های گوناگونی تبدیل می‌سازد.

سپس به شیوه‌ای هدفمند و با ارادۀ خویش، هر کس را بخوهد زیر سایه و چتر ابرها قرار می‌دهد و باران رحمتش را بر آنان می‌باراند و در این لحظه‌ها حالات خاصی بر بندگان عارض می‌شود؛ یأس و اندوه گذشته‌شان تبدیل به امید و خوشحالی شده و زمین خشک و بی‌آب و علفشان تبدیل به چشمه‌سار و علفزار و باغ‌ها می‌گردد.

لذا بادها در صورت تکرار و تجدید کنش و واکنش‌‌هایشان به نشانه‌های نویدبخش و مژده‌آور انسان‌ها مبدل می‌گردند:

﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَن يُرۡسِلَ ٱلرِّيَاحَ مُبَشِّرَٰتٖ[الروم: ۴۶].

«از جمله نشانه‌های خداوند اینست که او بادها را به عنوان مژده‌رسان می‌فرستد».

بادها علاوه بر آنچه گفته شد، وظایف دیگری نیز بر عهده دارند که به مصالح و منافع انسان‌ها در امر معاش و زندگانیشان مرتبط می‌باشند؛ کشتی‌های بادبانی را به دستور خدا در دریاها به حرکت می‌اندازند تا مردم توسط آن‌ها مسافت‌های کم یا زیاد میان کشورها را طی نموده و به کمک آن‌ها به استخراج نعمت‌های خدا در درون دریا بپردازند یا تجارت‌های عمده و گسترده را در زمین پهناور خداوند به انجام برسانند.

سپس خداوند به انسان‌های قادر بر تفکر دستور می‌دهد تا نظری اندیشمندانه در خلال دلایل برگفته از پدیده‌ها به علل و عوامل و اسباب دور از تیررس حواس بیندازند:

﴿فَٱنظُرۡ إِلَىٰٓ ءَاثَٰرِ رَحۡمَتِ ٱللَّهِ كَيۡفَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ[الروم: ۵۰].

«به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را پس از مردنش زنده می‌کند».

آنگاه نظر او را به استدلال قیاسی جلب می‌کند؛ بدین‌گونه که زنده گردانیدن مردگان را بعد از فنا و متلاشی شدن بدن‌ها و تبدیل شدنشان به خاک، بر زنده گرداندن گیاهان، نباتات، کشت و زرع و درختان فاقد حیات و زندگانی مقایسه کنند که خداوند دوباره آن‌ها را از راه بذرشان وجود می‌بخشد:

﴿إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٥٠[الروم: ۵۰].

«او در واقع زنده‌کنندۀ مردگان است و بر همه چیز تواناست».

آثار رحمت، همیشه دلالت بر وجود صفت رحمت می‌کند و صفت رحمت نیز مستلزم وجود ذاتی بخشنده و مهربان یعنی رحمان و رحیم است؛ این ذات رحمان و رحیم نیز باید دارای صفات دیگری از قبیل خلاقیت، عالم بودن، حکیم بودن، نوآوری، قادر بودن، مدبری، ناظر بودن، لطیف و خبیر بودن باشد تا بتواند منشأ رحمت برای غیر خود باشد.

باز گرداندن حیات به نباتات بعد از مرگ و نابودیشان، پدیده‌ای است که دلالت بر قدرت خداوند در باز گرداندن حیات به انسان‌های مُرده‌ای دارد که قبلاً در دنیا زیسته‌اند تا با جایی دوباره در سرایی دیگر به محاسبه و مجازاتشان بپردازد و هر کس را بنا به لطف بی‌پایانش، پاداش عطا کند یا بنا به استحقاقشان به سزای مناسب برساند.

۵- خداوند عزوجل در آیات ۹۵ تا ۹۹ سورۀ انعام می‌فرماید:

«این خداست که دانه و هسته را می‌شکافد (و گیاه و درخت از آن‌ها می‌رویاند. هموست که) زنده را از مرده را از زنده بیرون می‌آورد (از قبیل آفریدن انسان از خاک، و تولید شیر از حیوان). این (چنین قادر توانایی) خدای شما است. پس چگونه (پس از بیان، از عبادت یزدان به عبادت دیگران می‌گرایید، و از حق) منحرف می‌شوید؟! ....؛ او است که صبح (سیمین را از شب قیرین) پدیدار ساخته است (تا زندگان برای کسب معاش به تلاش ایستند) و شب را مایۀ آرامش جسم و جان،) و خورشید و ماه را وسیلۀ حساب (مردمان در امور روزمرۀ عبادی و تجاری خود) کرده است. این (نظم بدیع و نظام استوار) سنجش دقیق و تدبیر محکم (و خداوند عز و جل است که) چیره (بر جهان و) آگاه (از همه چیز آن) است ...، و او آن کسی است که ستارگان را برای شما آفریده است تا (در شب‌های سفر) در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها رهنمود شوید. ما آیات (قرآنی و نشانه‌های جهانی خود) را برای کسانی بیان داشته‌ایم که (معانی آیات قرآن و نشانه‌های جهانی را) می‌دانند ...؛ و او کسی است که شما را از یک شخص آفریده است که (آدم است و او از خاک زمین است و زمین هم در مدت حیات) محل استقرار و (پس از مرگ) محل تسلیم (به خاک شما) است. ما آیات (قرآنی و نشانه‌های جهانی خود) را برای کسانی بیان داشته‌ایم که (آیات قرآن و نشانه‌های قرآنی را چنان که باید) می‌فهمند ...؛ و او کسی است که از (ابر) آسمان، آب (باران) فرومی‌فرستد، و ما (که خداییم، با قدرت سترگ خود) به وسیلۀ آن آب، همۀ رُستنی‌ها را می‌رویانیم و از رُستنی‌ها سبزینه بیرون می‌آوریم، و از آن سبزینه، دانه‌های تنگاتنگ یکدیگر و از شکوفه‌های درخت خرما خوشه‌های آویزان نزدیک به هم و در دسترس، و باغ‌های انگور و زیتون و انار پدید می‌سازیم که (در شکل و مزه و بو و سود) همگون و یا غیرهمگونند، بنگرید به میوۀ نارس و رسیدۀ یکایک آن‌ها، که میوه دادند. بیگمان در این (گوناگونی درونی و بیرونی و تغییر آغاز و انجام میوه‌ها) نشانه‌ها و دلایل (خداشناسی) است برای کسانی که حق خود را می‌پذیرند و بدان) ایمان می‌آورند ...».

در این مجموعه‌ از آیات شریفۀ سورۀ مبارک انعام، پدیده‌هایی جلب توجه می‌کنند که نظر و اندیشه هر انسان خردمندی را به خود معطوف نموده و به عنوان آثار صفات گرانمایۀ آفریدگار بزرگ خودنمایی می‌کنند. شناخت آیات و نشانه‌های خداوند در این پدیده‌ها، مستلزم نظری عمیق و متفکرانه و بررسی‌های دقیق علمی و ژرف‌نگرانه از راه اسباب و وسایل مناسب می‌باشد. پدیده‌هایی که نظر افراد متفکر و دانش‌پژوهان را در این آیات به خود جلب می‌کنند عبارتند از:

۱- شکافته شدن دانه و هسته و تبدیل شدنشان به انواع گیاهان و درختان؛ این پدیده، زمینۀ گسترده‌ای جهت پژوهش گیاه‌شناسان و به منظور شناخت ویژگی صفات ژنتیکی، نیروها، قوانین و سنت‌های شگفت‌انگیز خداوند در آن‌ها می‌باشد.

۲- آفریدن زنده از مرده و بیرون آوردن مرده از زنده؛ این پدیده مستلزم تفکر و اندیشه پیرامون راز زندگی و مرگ، دمیدن عنصر حیات در مادۀ بی‌جان، پس گرفتن این عنصر حیاتی که منشأ الهی دارد، باز گرداندن آن مادۀ بی‌جان به حالت قبل از زنده بودنش، و ... می‌باشد؛ شناسایی این پدیده در واقع بررسی‌های وسیع و دقیقی را از جانب دانشمندان بزرگ و زیست‌شناسان می‌طلبد. اما همچنان که راز حیات و زندگانی در طول قرن‌های متمادی ناشناخته مانده است، از این به بعد نیز به صورت ناشناخته باقی خواهد ماند.

۳- حرکت مجموعۀ منظومۀ شمسی؛ حرکت هر کدام از اعضای این منظومه در مدار مخصوص و معینشان، بر طبق نظامی دقیق و عجیب صورت می‌گیرد که تنها خداوند دانا و توانا و غالب بر همه چیز می‌تواند تدبیر و اجرای امورش را عهده‌دار باشد و گذشت میلیون‌ها سال بر حرکت این منظومه و امثال بی‌شمار آن در نظامی کاملاً منسجم و یکنواخت، بیانگر همین توانایی و لیاقت است.

یکی از گونه‌های عنایت آفریدگار در این پدیدۀ متقن، زیباترین و استوارترین ابداعی است که در اندازه‌گیری مدت شب و روز لحاظ شده است؛ روز با دمیدن سپیدۀ صبح آغاز می‌شود تا مبدئی جهت حرکت مردم به سوی انجام وظایف و امرار معاششان باشد؛ شب نیز با غروب آفتاب آغاز می‌شود تا مایۀ آرامش و آسودن انسان‌ها ‌گردد. این دو پدیده، هم از جلوه‌های عنایت خداوند نسبت به انسان‌ها به شمار می‌آیند و هم جلوۀ تقدیر محکم خداوند می‌باشند که در ردیف آثار عزت و علمش قرار گرفته‌اند.

خورشید و ماه نیز به عنوان دو پدیده از این مجموعۀ منظم، نقشی اساسی در تأمین مصلاح و منافع انسان‌ها برعهده دارند؛ حرکت این دو، اندازه، نسبت ابعاد و حجم هر کدام از آن‌ها به نوبۀ خود در تحقق این مصالح دخیل می‌باشند؛ تحقق این اهداف نیز در صورتی ممکن است که تمام موارد مذکور از روی حساب و کتابی دقیق و دارای آغاز و پایانی منظم باشند.

۴- ستارگانی که در پهنۀ آسمان پخش و پراکنده‌اند؛ این پدیده نیز بر قدرت عظیم آفریدگار و اتقان آفرینشش دلالت دارد. یکی از آثار رحمت خدا و صورت‌های عنایتش در این پدیده نسبت به مردم این است که در میان این ستارگان، تعدادی را متناسب با اوضاع و احوال انسان‌ها در مدارهای مخصوص قرار داده تا به کمک آن‌ها راه خود را در تاریکی‌های دریا و خشکی در پیش گیرند و به مقصدشان برسند.

این پدیده، زمینۀ فراخی جهت بحث و بررسی‌های پایان‌ناپذیر علمی به شمار می‌آید که ستاره‌شناسان در ابعاد عمیقش فرورفته و به کاوش پرداخته‌اند. با امعان نظر به اینکه پدیده‌های چهارگانۀ مذکور، تحقیق و بررسی‌های گسترده و دقیق و عمیق دانش‌پژوهان و محققان را می‌طلبد تا آیات و نشانه‌های گرانبهای خداوندی در آن‌ها کشف و شناسایی شود، خداوند عزوجل متعاقب جلب توجه مردم به این پدیده‌ها می‌فرماید:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنشَأَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ فَمُسۡتَقَرّٞ[الأنعام: ۹۸].

«ما آیات (قرآنی و نشانه‌های جهانی خود) را برای کسانی بیان داشته‌ایم که (معانی آیات قرآنی و نشانه‌های جهانی را) می‌دانند ...».

مراد خداوند از دانایان در این آیه، دانشمندان متخصص در زمینه‌های گوناگون این پدیده‌ها می‌باشد؛ زیرا همان‌ها استحقاق و شایستگی کشف و استخراج نشانه‌های گرانمایۀ خداوند در پدیده‌های مذکور را دارند.

۵- ایجاد سلول‌های گوناگون جسم انسان؛ این سلول‌ها ابتدا در قالب تنها فردی به نام آدم÷به دستور خدا ظاهر شدند، سپس خداوند از همان تنها نفس بشری، زوجش را نیز (به نام حوا) آفرید؛ از اینجا به بعد نسل انسان‌ها از طریق ازدواج این دو نفر ادامه پیدا کرد. بر حسب تقسیم حکیمانۀ خداوند، جایگاه اولیۀ استقرار نطفۀ انسان‌ها پشت مردان و جایگاه محل پرورش و استقرار بعدی آن، رحم زنان تعیین گردید. این پدیدۀ شگفت‌انگیز آفرینش با زبان حال از همۀ انسان‌ها می‌خواهد تا هر کس به اندازۀ فهم خویش، دلایل روشن و ارزشمندی را که نشانۀ صفات عظیم و نام‌های مبارک خداوند هستند، از آن برگیرند؛ گرچه اسراری پنهان نیز در آن پدیده‌ها وجود دارد که کشفشان مستلزم بحث و بررسی‌های دقیق و عمیق علمی می‌باشد. از آنجا که دستیابی نهفتۀ خداوندی در این پدیده‌ها نیازمند تفکر و اندیشه است، خداوند عزوجل می‌فرماید:

«ما آیات (قرآنی ونشانه‌های جهانی خود) را برای کسانی بیان داشته‌ایم که (آیات قرآنی و نشانه‌های جهانی را چنان که باید) می‌فهمند ...».

۶- خداوند عزوجل در آیات ۳ تا ۱۸ سورۀ نحل می‌فرماید:

«آسمان‌ها و زمین را به مقتضای حق (و حکمت) آفریده است (نه بیهوده و به گزاف. خداوند) بالاتر از چیزهایی است که (آنان در تصرف امور یا پرستش) انباز (خدا) می‌سازند ...؛ انسان را (که یکی از مظاهر قدرت خدا است وعالم صغیر نام دارد) از نطفه‌ای (ناچیز و ضعیف بنام منی) آفریده است، و او (پس از پا به رشد گذاشتن) به ناگاه، دشمن آشکاری می‌گردد (و در برابر پروردگار خود عَلَم طغیان برمی‌افرازد و رستاخیز و زندگی دوباره را انکار می‌کند، و فراموش می‌نماید که آنکه او را قبلاً زندگی بخشیده است، بعداً نیز می‌تواند زندگی ببخشد و به حال اولیه برگشت دهد) ...؛ و چهارپایان (چون گاو و شتر و بز و گوسفند) را آفریده است که در آن‌ها برای شما، وسیلۀ گرما (در برابر سرما، از قبیل پوشیدنی و گستردنی ساخته از پشم و مویشان) و سودهایی (حاصل از نسل و شیر و سواری و غیره) موجود است و از (گوشت) آن‌ها می‌خورید (و در حفظ حیات خود می‌کوشید) ...؛ و برایتان در آن‌ها زیبایی است بدان گاه که آن‌ها را (شامگاهان از چرا) باز می‌آورید و آنگاه که آن‌ها را (بامدادان به چرا) سرمی‌دهید ...؛ آن‌ها بارهای سنگین شما را به سرزمین و دیاری حمل می‌کنند که جز با رنج دادن فراوان خود بدان نمی‌رسیدید. بیگمان پروردگارتان (که این‌ها را برای آسایشتان آفریده است) دارای رأفت و رحمت زیادی (در حق شما) است ...؛ و (خدا) اسب‌ها و استرها و الاغ‌ها را (آفریده است) تا بر آن‌ها سوار شوید و زینتی باشند (که به دل‌هایتان شادی بخشد، وخداوند) چیزهایی را (برای حمل و نقل طی مسافات) می‌آفریند که (شما هم اینک چیزی از آن‌ها) نمی‌دانید ...؛ (هدایت مردمان به) راه راست بر خدا است، (راهی که منتهی به خیر و حق می‌گردد)، و برخی از راه‌ها منحرف و بیراهه است (و منتهی به خیر و حق نمی‌گردد). و اگر خدا می‌خواست، همه شما را (به اجبار به راه راست) هدایت می‌کرد (و نعمت اختیار و آزادی اراده و انتخاب را به شما انسان‌ها نمی‌داد، و لذا همچون حیوانات راهی را بیشتر نمی‌پیمودید و ترقی و تکاملی پیدا نمی‌کردید) ...؛ او کسی است که از آسمان، آبی فروفرستاده است (که مایۀ حیات است) و شما از آن می‌نوشید (و زلال و گوارایش می‌یابید) و به سبب آن، گیاهان و درختان می‌رویند و شما حیوانات خود را در میان آن‌ها می‌چرانید ...؛ خداوند به وسیلۀ آن (آب)، زراعت و (درختان) زیتون و خرما و انگور و همۀ میوه‌ها را برای شما می‌رویاند. بیگمان در این (کار آفرینش میوه‌های رنگارنگ و محصولات کشاورزی گوناگون) نشانۀ روشنی است (از خدا) برای کسانی که (دربارۀ نیروی آفرینندۀ آن‌ها) بیندیشند (و با چشم بینش و خرد به جهان گیاهان بنگرند) ....؛ و خدا شب و روز و خورشید و ماه را برای (مصالح و منافع) شما مسخر کرد، و ستارگان به فرمان او مسخر (و برای راهیابی شما در دل تاریکی‌ها، در چرخش و گردش) هستند. مسلماً در این (کار آفریدن و مسخر کردن) دلایل روشن و نشانه‌های بزرگی (بر قدرت و عظمت خدا) است برای کسانی که تعقل می‌ورزند (و در پرتو خرد به کارها می‌نگرند) ...؛ و چیزهایی را مسخر شما گردانیده است که درزمین برای شما به رنگ‌های مختلف و در انواع گوناگون آفریده است. مسلماً در این (کار تسخیر و آفرینش) دلیل واضح و نشانۀ روشنی (بر قدرت و عظمت خدا) است برای مردمی که عبرت می‌گیرند (و از دیدن این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود می‌اندیشند و به سجود می‌افتند) ...؛ و اوست که دریا را مسخر (شما) ساخته است تا اینکه از آن گوشت تازه بخورید و از آن زیوری بیرون بیاورید که بر خود می‌پوشید (و خویشتن را بدان می‌آرایید و حس زیبایی را اشباع می‌نمایید) و سپاسگزاری کنید ....؛ و در زمین کوه‌های استوار و پا برجایی را قرار داد تا اینکه زمین شما را نلرزاند (و با حرکت خود شما را مضطرب نگرداند) و رودخانه‌ها و راه‌هایی را پدیدار کرد تا اینکه (به مقصد خود) راهیاب شوید ...؛ و نشانه‌هایی (از قبیل کوه‌ها و دره‌ها و بادها و رودها و رنگ خاک‌ها را پدید آورد که مردمان در روز بدان‌ها راه خود را پیدا می‌کنند) و (در شب که از این علائم استفاده نمی‌شود) ایشان به وسیلۀ ستارگان رهنمون می‌شوند ...؛ (پس ای وجدان‌های بیدار، از نظر عقل) کسی که (این همه چیزهای عجیب و غریب و نعمت‌های بزرگ و سترگ را) می‌آفریند، همچون کسی است که (چیزی) نمی‌آفریند؟ (آیا باید بت حقیر و انسان فقیر را شریک خدای جلیل کرد؟) آیا یادآور نمی‌شوید؟ (تا به اشتباه خود پی ببرند و از پرستش بت‌ها و انسان‌ها دست بردارید وتنها و تنها خدای یگانه را بپرستید و سپاسگزاری کنید) ....؛ (خداوند جز این‌ها دارای نعمت‌های فراوان دیگری است) و اگر بخواهید نعمت‌های خدا را برشمارید، نمی‌توانید آن‌ها را سرشماری کنید بیگمان خداوند دارای مغفرت و مرحمت فراوان است (و اگر از پرستش بت‌های بیجان و انسان‌های ناتوان دست بردارید و به پرستش خدای رحمان برگردید، مشمول گذشت و مهر یزدان می‌گردید)...».

در این نص قرآنی از سورۀ مبارکۀ نحل، ملاحظه می‌کنیم که قرآن کریم توجه مردم را به تحقیق و بررسی در مجموعه‌ای از پدیده‌های هستی جلب می‌کند که نشانه‌های روشن و دلالت‌کننده در برخی از صفات پروردگار و آفرینندۀ عزوجل می‌باشند؛ البته با نظر به این حقیقت که پدیده‌ها را اثری از آثار بی‌شمار صفات برجستۀ خداوند می‌دانیم. این تحقیق و بررسی‌ها مستلزم پیگیری‌های گسترده و دقیق علمی از جانب کسانی است که بخواهند موشکافانه و ژرف‌نگرانه بر ویژگی‌ و خصوصیات هر کدام از این پدیده‌ها، علل و اسباب علل و اسباب وجودیشان، قوانین و سنت‌های حاکم بر آن‌ها، طرح و نقشه‌های حاکم بر نظام‌ها و کارکرد هر کدام از آن‌ها و بالاخره محصولات و تولیداتی که از خود بروز می‌دهند، شناخت حاصل نماید.

علاوه بر این، نشانه‌هایی در برخی از این پدیده‌ها به چشم می‌خورد که از انسان عادی گرفته تا هوشمندان و تیزفهمان و پژوهشگران عمقی‌نگر علمی، هر کدام به نوبۀ خود قادر به درک و شناخت آن‌ها می‌باشند.

اما برخی نشانه‌ها و علامت‌های دیگر در این پدیده‌ها مبنی بر وجود خداوند نهفته‌اند که تنها محققان جستجوگر علمی قادر به درک آن‌ها هستند. پس دعوت قرآن به نظر و اندیشه در آن‌ها، به منزلۀ مکلف نمودن محققان و جستجوگران علمی شایسته، به بحث و بررسی پیرامون آن‌هاست تا آیات و نشانه‌های پنهان خداوند را ولو بعد از مدت زمان زیادی از درونشان بیرون آورند. تمام پژوهشگران و جویندگان علمی که از راه تجربه به این واقعیت دست یافته‌اند که هر گاه در بررسی‌هایشان جهت حصول شناخت به ژرفای پدیده‌های هستی تعمق ورزیده‌اند، نشانه‌های گرانبهای جدیدی برایشان آشکار گردیده که قبلاً هیچ‌گونه اطلاعی از آن‌ها نداشته‌اند؛ در نتیجه افق‌های جدیدی فرارویشان گشوده شده که نیاز به بحث و بررسی‌های جدید و تحقیقات عمیق‌تر و گسترده‌تر از گذشته پیدا می‌نمایند و این روال همین طور ادامه خواهند یافت. اکنون به بیان پدیده‌های طبیعی می‌پردازیم که در این نص قرآنی توجه انسان‌ها را به خود جلب می‌کنند:

۱- آفرینش آسمان‌ها و زمین به طور کلی؛

۲- آفرینش انسان از نطفه و انتقال مرحله به مرحلۀ آفرینش تا مرحله‌ای که تبدیل به دشمنی آشکار و لجوج علیه خدا می‌گردد.

۳- آفرینش چهارپایان اهلی و غیر اهلی؛ این پدیده مظهر آثار و رحمت خداوند به بندگانش بوده و یکی از نشانه‌های قدرت، علم، حکمت و اختیار خداوند و نشانۀ نوآفرینی و زیبایی آفرینشش به شمار می‌آید. از جمله مظاهر عنایت الهی به انسان‌ها که در این پدیده به چشم می‌خورد، این است که خداوند چهارپایان را برایشان رام نموده و مصالح و منافع زیادی را در آن‌ها برایشان قرار داده است.

۴- فرو فرستادن آب از آسمان؛ این پدیده نیز یکی از مظاهر والای عنایت خداوند می‌باشد که آن را مسخر نموده است تا انسان‌ها و سایر حیوانات از آن به اندازۀ نیاز بنوشند و آن را وسیلۀ پاکیزگی خود و محیطشان قرار داده و جهت آبیاری انواع گیاهان، درختان، کاشتنی‌ها و روییدنی‌ها بکار گیرند تا از این راه منافع انسان‌ها از قبیل، روزی، معاش، پوشاک و دیگر وسایل مورد نیاز تأمین گردد. برای نمونه می‌توان به گونه‌های متفاوت متفاوت درختان زیتون، خرما، انگور و سایر میوه‌جات اشاره نمود.

۵- تسخیر شب و روز و خورشید و ماه؛ این پدیده نیز هم در برگیرندۀ مصالح و منافع انسان‌ها در زمین می‌باشد و هم جلوه‌ای آشکار از آفرینش زیبایی خداوند و عنایت او بر بندگانش است.

۶- تسخیر ستارگان در آسمان‌ها به فرمان خداوند بزرگ و پروردگار توانا، چیره، غالب و ناظر بر هر چیزی.

۷- نیازمندی‌های آماده شدۀ انسان‌ها در زمین؛ این پدیده با تقدیر دقیق خداوندی صورت می‌گیرد که هم عزیز است و علیم، هم حکیم است و رحیم؛ تمام چیزهایی که انسان جهت مصالح و منافعش، غذا و خوراکش، دواهای گوناگون شفادهنده‌اش، امکانات راحتی‌اش، وسایل مورد نیازش در صلح و آشتی، سفر و حضر، گردش و سیاحت، نشست و برخاست، خواب و بیداری و ... به آن‌ها نیاز دارد، خواه به صورت کلی و استخراجی یا به صورت جزئی و قابل بهره‌برداری فوری، در گوشه و کنار، و لایه‌ها و کرانه‌های این زمین پهناور آماده و موجود است.

۸- مسخر نمودن دریاها برای انسان؛ این پدیده‌ به اعتبار اینکه منبعی عظیم جهت تأمین مواد غذایی از قبیل گوشت تر و تازه، استخراج انواع زیورآلات از قبیل مروارید و مرجان و ایجاد راه‌های راحت و آمادۀ دریایی برای حرکت انواع کشتی‌های مسافرتی، تجارتی یا تفریحی و ... به شمار می‌آید، جلوۀ درخشانی از عنایت خاص خداوند به بندگانش می‌باشد.

۹- ایجاد کوه‌های میخ مانند و رسوخ دادنشان در زمین؛ این پدیده که به مثابۀ سوپاپ‌های ایمنی، پوستۀ زمین را استوار و محکم نگه داشته و آن را از قرار گرفتن در معرض حرکت‌های پی در پی میدان‌های فشار گازی داخل زمین محافظت می‌نماید، در واقع انسان‌ها را از تکان و لرزش‌های سطح زمین که باعث برهم خوردن آرامش زندگیشان می‌شوند، محافظت می‌نماید. علاوه بر موارد بیان شده، ویژگی‌های دیگری نیز بر کوه‌ها وجود دارد که طبیعی‌دانان و پژوهشگران پدیده‌های زمین در ضمن اسباب و علل و عوامل وجودیشان کشف نموده‌اند.

۱۰- جاری نمودن رودهای کوچک و بزرگ در روی زمین و اسباب و علل وجودیشان.

۱۱- سهل‌الوصول و ممکن بودن اتخاذ سبب‌هایی جهت ایجاد راه‌های مسافرتی، تجارتی، نقل و انتقال، امرار معاش و ...؛ این پدیده ضمن مزایای ذکر شده، موجب راهیابی انسان‌ها توسط علامت‌ها و نشانه‌های زمینی یا آسمانی (ستارگان) به مقصدشان نیز می‌گردد.

- این پدیده‌های یازده‌گانه که با توجه به نصوص سورۀ مبارکۀ نحل، منحصراً بیان نمودیم، افق‌های وسیع و عمیق و پایان‌ناپذیری را فراروی پژوهشگران و متخصصان رشته‌های مختلف علمی می‌گشاید که با هر گام علمی، آیات و نشانه‌های ارزشمندی را کشف می‌کنند که قبلاً هیچ‌گونه آگاهی از آن‌ها نداشته‌اند.

بدین ترتیب افق‌های جدید، مرتباً به رویشان گشوده شده و به نتایج شگفت‌آوری دست می‌یابند. با دقت در این مجموعه‌ از نصوص قرآنی، ملاحظه می‌کنیم که خداوند عزوجل برای حسن ختام هر گروه از پدیده‌های که توجه انسان‌ها را به خود جلب می‌کنند، عبارات مختلفی را به کار برده است:

در خاتمۀ گروهی از پدیده‌های مورد توجه در آیات، می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ١١.

در خاتمۀ گروهی از پدیده‌های مورد توجه در آیات، می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٦٧.

در خاتمۀ گروهی از پدیده‌های مورد توجه در آیات، می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَذَّكَّرُونَ ١٣.

در خاتمۀ گروهی از پدیده‌های مورد توجه در آیات، می‌فرماید:

﴿وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ١٤.

با نظر و اندیشه در هر کدام از پدیده‌های موجود در نصوص یاد شده، درمی‌یابیم که برای کشف نشانه‌های موجود خداوند در آن‌ها، قبل از هر چیز تازه نیاز به تفکر داریم که اولین مرحلۀ حقیقت‌جویی می‌باشد. سپس محتاج تعقل خواهیم شد که از یک جهت عبارت است از اخذ و به کارگیری شناخت‌های علمی، و از جهت دیگر به معنی کنترل نفس و جلوگیری از هواهای نفسانی می‌باشد. آنگاه نیازمند تذکرات پیگیر و هشدارهای عبرت‌انگیز خواهیم بود تا لحظه به لحظه ارتباط فکری و قلبی با دلایل ایمانی داشته باشیم. مرحلۀ آخر و مطلوب نهایی از این تحقیق و بررسی‌ها، ادای به حق سپاسگزاری و شکر خداوند به خاطر نعمت‌های فراوانش می‌باشد و لذا به منظور مراعات شیوۀ بیانی و بدیع عبارات، و مناسبات با حسن ختام هر کدام از مجموعه‌ها، اسلوب خاصی اختیار شده است.

۷- خداوند عزوجل در آیات ۶۵ تا ۷۱ و ۷۲ و ۷۸ تا ۸۱ سورۀ نحل می‌فرماید:

«خدا است که از (ابر) آسمان، آب را می‌باراند و زمین را پس از مرگ (و خشکی، با رویاندن گل‌ها و گیاه‌ها و چمنزارها و کشتزارها فراوان در) آن، (دوباره جان و) حیات می‌بخشد. بیگمان در این (کار باراندن و رویاندن و موات و حیات) دلیل روشنی (بر وجود مدبر حکیم) است برای آنان که گوش شنوا دارند ...؛ بیگمان (ای مردمان) در وجود چهارپایان برای شما (درس) عبرتی است (که در پرتو آن می‌توانید به خدا پی ببرید. چه عبرتی از این برتر که ما) از برخی از چیزهایی که در شکم آن‌ها است، شیر خالص و گوارایی به شما می‌نوشانیم که از میان تفاله و خون بیرون می‌تراود و نوشندگان را خوش می‌آید ....؛ (خداوند) از میوه‌های درختان خرما و انگور، (غذای پربرکتی نصیب شما می‌سازد که گاه آن را به صورت زیانباری درمی‌آورید و از آن) شراب درست می‌کنید و (گاه) رزق پاک و پاکیزه از آن می‌گیرید. بیگمان در این (گردآوری دو و چند خاصیت و قابلیت در میوه‌ها) نشانه‌ای (از قدرت آفریدگار) برای کسانی است که از عقل و خرد سود می‌گیرند ...؛ پروردگارت به زنبوران عسل (راه زندگی و طرز معیشت را) الهام کرد (بدان‌گونه که تنها خود می‌داند به دلشان انداخت) که از کوه‌ها و درخت‌ها و داربست‌هایی که مردمان می‌سازند، خانه‌هایی را بپیمایند که خدا برای شما تعیین کرده است و کاملاً (دقیق و) در اختیارند ... از درون زنبوران عسل، مایعی بیرون می‌تراود که رنگ‌های مختلفی دارد. در این (مایع رنگارنگ) بهبودی مردمان نهفته است. بیگمان در این (برنامۀ زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آن‌ها به انسان‌ها تقدیم می‌دارند که هم غذا و هم شفا است) نشانۀ روشنی (از عظمت و قدرت پروردگار) است برای کسانی که (دربارۀ پدیده‌ها) می‌اندیشند (و رازها و رمزهای زندگی آفریدگان از جمله جانوران را پیش چشم می‌دارند) ...؛ خداوند شما را آفریده است (و روزگاری را برایتان تعیین کرده است که در آن زندگی می‌کنید و کتاب خوشبختی یا بدبختی خود را می‌نویسید و) سپس شما را می‌میراند و (به سوی خویش برمی‌گرداند). برخی از شما به سنین بالای عمر می‌رسند (و) به گونه‌ای (فرتوت می‌شوند که کارشان بدانجا می‌کشد) که پس از (آن همه) علم و آگاهی (و تجربه‌ای که در زندگی آموخته‌اند) چیزی نخواهند دانست (و همه چیز را فراموش می‌کنند. چرا که از فعالیت سلول‌های بدن کاسته شده است و استخوان‌ها و عضلات و اعصاب سستی گرفته است). بیگمان خدا (از اسرار آفریدگان خود) آگاه و توانا (بر هر آن چیزی) است (که بخواهد) ....؛ ـ * خد از جنس خودتان همسرانی برای شما ساخت (تا در کنار آنان بیاسایید)، و از همسرانتان پسران و نوادگانی به شما داد (تا بدانان دل خوش کنید)، و چیزهای پاکیزه‌ای (همچون غلات و میوه‌جات و حیوانات) به شما عطا کرد (تا از آن‌ها استفاده کنید و خدای را سپاسگزاری نمایید). آیا (با وجود اینکه کافران می‌دانند که سرچشمۀ همۀ نعمت‌ها خدا است و نه کس و چیز دیگری، آیا باز هم) به (بت‌های) باطل ایمان می‌آورند و نعمت خدا را (با شرک ورزیدن) ناسپاس می‌گذارند؟! ...؛ ـ * خداوند شما را از شکم‌های مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی (از جهان دَور و بَر خود) نمی‌دانستید، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا شاید سپاسگزار باشید.

آیا پرندگان را نمی‌بینید که در فضای آسمان به پرواز می آیند و کسی جز خدا آن‌ها را نگاه نمی‌دارد (و خواص فیزیکی خاص را در اندام پرندگان و قابلیت پرواز را در فضا ایجاد نمی‌سازد). واقعاً در این (امکان پرواز به هوا و جولان در فضا) نشانه‌هایی (از عظمت و قدرت خدا) برای کسانی است که (به چیزهایی که پیغمبران به ارمغان آورده‌اند) ایمان دارند ...؛ خدا است که (به شما قدرت آن را داده است که بتوانید برای خود خانه‌سازی کنید و) خانه‌هایتان را محل آرامش و آسایشتان گردانده است، و از پوست‌های چهارپایان (با ایجاد خواص ویژه) چادرهایی برایتان ساخته است که در سفر و حضر خود، آن‌ها را (به آسانی جابجا می‌کنید و) سبک می‌یابید، و از پشم و کرک و موی چهارپایان، وسایل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است که تا مدتی (که زنده‌اید) از آن‌ها استفاده می‌کنید (و پس از پایان این جهان، نه شما می‌مانید و نه نعمت‌های آن) ...؛ خداوند سایه‌هایی برایتان از چیزهایی که آفریده است پدید آورده، و پناهگاه‌هایی برایتان از کوه‌ها ساخته است، و (طرز ساختن و استفادۀ از لباس‌ها را به شما آموخته است و بدین وسیله) جامه‌هایی برایتان تهیه دیده است که شما را از (اذیت) گرما و (آزار) جنگ محفوظ نگاه می‌دارد. بدین‌گونه خدا نعمت‌های خود را بر شما اتمام می‌بخشند تا اینکه (حس قدردانی و شکرگزاری در درونتان بیدار و) مطیع و مخلص او گردید (و تنها او را خدا بدانید و فقط از وی فرمانبرداری کنید) ....».

در این مجموعه از نصوص سورۀ مبارکۀ نحل ملاحظه می‌کنیم که قرآن کریم انسان‌ها را به نظر و اندیشه در دسته‌ای از پدیده‌های هستی دعوت می‌فرماید که بر جمله‌ای از صفات آفریدگار و مُبدِعشان دلالت دارند و ساختار وجودیشان بیانگر عنایت و توجه خاصی است که برای متحقق شدن منافع و مصالح مردم و تأمین معاش و آسایششان در اوضاع و احوال مختلف، مبذول گشته است. این عنایت وصف‌ناپذیر دلالت بر صفت «رحمت» خداوند نسبت به بندگانش داشته و نشان می‌دهد که آن‌ها را در صحنۀ حیات این دنیا قرار داده است تا آنان را بیازماید که از این راه با اختیار و ارادۀ خودشان به وی ایمان بیاورند، تسلیم و فرمانبردار اوامر و نواهی‌اش گردند و او را به خاطر نعمت‌های بیکرانش سپاسگزاری نمایند؛ و سرانجام خداوند نیز در روز قیامت به تناسب اعمال و کردارشان آن‌ها را محاسبه و مورد پاداش و مجازات قرار دهد.

این پدیده‌های طبیعی که از آن‌ها سخن راندیم عبارتند از:

۱- فروفرستادن آب از آسمان و زنده گرداندن زمین خشک و بی‌جان توسط آن؛

۲- آفرینش حیوانات و چهارپایان اهلی و غیر اهلی، از جمله حیوانات شیرده و دستگاه‌های عجیب سازندۀ شیر و غده‌های شیرسازشان و بیرون آمدن شیر خالص و گوارا از میان تفاله و خون؛

۳- تبدیل شدن میوه‌های خرما و انگور به سرکه و شرابی که زیان‌آور نباشد؛ اگرچه کسانی شراب‌ زیان‌آور و مست‌کننده‌ای را از آن‌ها می‌سازند که مخالف با امر خداوند است.

۴- الهام غریزی به زنبوران عسل جهت ساختن لانه‌های شگفت‌آور و پیمودن راه‌های نزدیک و راحت به سوی گل‌ها و میوه‌ها و بالاخره آماده نمودن و بیرون دادن شرابی رنگارنگ به نام عسل که هم غذا و هم شفای انسان‌ها می‌باشد.

۵- زندگانی و مرگ و سیر تکاملی انسان در پیمودن مراحل مختلف و متوالی حیات به سوی قلۀ تکامل جسمانی و سپس بازگشتن چرخۀ زندگانی و رو به پیری و سُستی نهادن تا حدی که هوش و حواس خود را از دست می‌دهد.

۶- تولیدمثل و زاد و ولد انسان از طریق ازدواج با زوج همنوعش که منجر به وجود فرزندان و نوادگان بی‌شماری می‌شود.

۷- بسط و گسترش زمین جهت وسعت روزی پاک و در بردارندۀ تمام مواد حیات‌بخش برای انسان‌ها که حاوی انواع خوراکی‌های دلپذیر و لذت‌بخش در ذائقۀ همۀ مردم نیز می‌باشد.

۸- بسط و گسترش همۀ جوانب انسانی از طریق وسایل و ابزار علم، شناخت، سمع (قوۀ شنوایی)، بصر (بینایی)، دل و قلب که اندرون انسان‌ها نهاده شده است.

۹- تسخیر و رام نمودن پرندگان در خدمت انسان‌ها؛ در اینجا نکتۀ مهمی به چشم می‌خورد و آن، اینکه آیۀ شریفۀ ذکر شده می‌تواند علاوه بر تسخیر پرندگان جاندار از قبیل کبوتر نامه‌بر، کبک، شاهین و ... اشاره‌ای هم به پرندگان غیر جاندار باشد که عبارت است از انواع هواپیمان‌های مسافربری، باربری و غیره که در خدمت انسان‌ها قرار دارند. مخصوصاً زمانی این نکته را به خوبی درمی‌یابیم که در کنار این آیۀ شریفه، فرموده خداوند عزوجل در آیۀ ۴۱ تا ۴۳ سورۀ یس را نیز متذکر شویم که می‌فرماید:

«و (نشانۀ دیگری بر قدرت ما، اینکه برابر وزن مخصوص اجسام و خواص ویژۀ آب) ما آدمیزادگان را در کشتی مملو (از ایشان و کالاهایشان) حمل می‌کنیم. (کشتی‌هایی که حرکت آن‌ها در دل اقیانوس‌ها، بی‌شباهت به حرکت کواکب در گسترۀ آسمان‌ها نیست ....؛ و برای ایشان همسان کشتی چیزهایی را آفریده‌ایم که بر آن‌ها سوار می‌شوند ....؛ و اگر بخواهیم آنان را غرق خواهیم کرد، به گونه‌ای که هیچ فریادرسی نداشته باشد، و اصلاً نجات داده نشوند ....».

۱۰- نعمت سایه و سایبان‌ها و خانه‌هایی که در خدمت آسایش انسان‌ها قرار گرفته‌اند؛ خواه این خانه‌ها از گل وخاک و سنگ باشند یا از شکاف و غار کوه‌ها، یا از خیمه و چادرهایی که خودشان از پشم و کُرک حیوانات می‌سازند.

۱۱- نعمت کالا و اثاثیه و تمام چیزهایی که انسان‌ها برای زینت و راحتی خانه و مسکن‌هایشان می‌سازند؛ از قبیل انواع فرش، زیرانداز، تخت، بالش، پُشتی و .... .

۱۲- نعمت انواع لباس و پوشش‌های گرم یا خنک جهت محافظت انسان‌ها از سرما و گرما، لباس‌های جنگی مثل زره، کلاه‌خود و ... .

- در سه پدیدۀ اخیر (۱۰ و ۱۱ و ۱۲) سه دسته عنصر متفاوت به چشم می‌خورد:

۱- آنچه که خداوند به طور طبیعی در عرصۀ هستی و طبیعت نهاده است.

۲- استعدادهای متفاوتی که خداوند در درون انسان‌ها قرار داده است، مثل استعداد سازندگی و صناعت.

۳- الهاماتی که در زمینۀ ابتکارات و کسب تجارب در سرشت آدمیان نهاده است.

اما در مجموع، هر کدام از پدیده‌های دوازده‌گانۀ مذکور، می‌توانند زمینۀ وسیعی جهت بحث و بررسی و مطالعات اساسی و عمیق علمی توسط دانشمندان و متخصصان مربوط به هر نوع باشند و نتایج مفید و پرباری را جهت کشف حقایق و دستیابی به معرفت و شناخت کلی پروردگار به جامعۀ بشری تقدیم دارند.

با دقت در این مجموعه از آیات شریفه، ملاحظه می‌کنیم که هر دسته از آن‌ها با عبارت زیر پایان یافته‌اند:

۱- ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَسۡمَعُونَ ٦٥.

۲- ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٦٧.

۳- ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ١١.

۴- ﴿أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ يُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَتِ ٱللَّهِ هُمۡ يَكۡفُرُونَ ٧٢.

۵- ﴿لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٧٨.

۶- ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٧٩.

۷- ﴿كَذَٰلِكَ يُتِمُّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تُسۡلِمُونَ ٨١.

با تأمل در مجموع پدیده‌هایی که نصوص ذکر شدۀ سورۀ نحل، نظر و اندیشه‌ها را به آن جلب می‌کند، درمی‌یابیم که کشف و شناخت آیات و نشانه‌های خداوندی در آن‌ها بدین‌گونه حاصل می‌شود که ابتدا نظر خویش را به محتوای آیات معطوف نموده و به دقت به مضمون آن گوش فرادهیم؛ سپس جلو هواهای نفسانی را گرفته و با کنترل دقیق، اندیشه‌هایمان را بر تأمل و بحث و بررسی‌های آرام، استوار و پی در پی علمی متمرکز نماییم.

۸- خداوند عزوجل در آیۀ ۳ سورۀ یونس می‌فرماید:

«پروردگار شما خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش دوره بیافرید، سپس به ادارۀ جهان هستی پرداخت. زمام ادارۀ جهان هستی به دست اوست (و چرخش امور آن به فرمان او). کسی میانجی نمی‌تواند بشود مگر پس از اجازۀ او. این خدا است که صاحب و پروردگار شماست، پس او را پرستش کنید (نه دیگری را). آیا گوشزد نمی‌شوید (و پند و عبرت نمی‌گیرید؟) ....».

باز در آیات ۵ و ۶ همان سوره می‌فرماید:

«خدا است که خورشید را درخشان و ماه را تابان گردانیده است، و برای ما منازلی معین کرده است تا شمارۀ سال‌ها و حساب (کارها) را بدانید. خداوند (آن همه عجایب و غرایب آفرینش و چرخش و گردش مهر و ماه را سرسری و از بهر بازیگری پدید نیاورده است و بلکه) آن را جز به حکمت نیافریده است. خداوند آیات (قرآن و نشانه‌های جهان) را برای آنان که می‌فهمند و درک می‌کنند و شرح و بسط می‌دهد .... بیگمان درآمد و شد شب و روز (تفاوت کیفی و کمی آن‌ها) و در چیزهایی که خداوند در آسمان‌ها و زمین آفریده است، نشانه‌هایی (بر وجود آفریدگار و دلایلی بر عظمت پروردگار) برای کسانی است که پرهیزگارند (و هراس از عقاب و عذاب خدا را در مدنظر دارند) ....».

همچنین در آیۀ ۲۲ سورۀ مذکور می‌فرماید:

«او است که شما را در خشکی و دریا راه می‌برد (و امکان سیر و حرکت در قاره‌ها و آب‌ها را برای شما میسر می‌کند). چه بسا هنگامی که در کشتی‌ها قرار می‌گیرند و کشتی‌ها با باد موافق سرنشینان را (آرام آرام به سوی مقصد) حرکت می‌دهند، و سرنشینان بدان شادمان می‌گردند، به ناگاه باد سختی وزیدن می‌گیرد و از هر سو موج به سویشان می‌دود و می‌پندارند که (توسط مرگ از هر سو) احاطه شده‌اند (و راه گریزی نیست. در این وقت) خدا را به فریاد می‌خوانند و طاعت و عبادت و فرمانبرداری و دین را تنها از آن او می‌دانند (چرا که همه کس و همه چیز را بسی ضعیف‌تر و ناتوان‌تر از آن می‌بینند که کاری از دست آنان برآید و از این ورطه رستگارشان نماید. بدین هنگام عهد می‌کنند که) اگر ما را از این حال برهانی، از زمرۀ سپاسگزاران خواهیم بود (و دیگر به کسی و چیزی جز تو روی نمی‌آوریم و هرگز این و آن را به فریاد نمی‌خوانیم و نمی‌پرستیم) ...».

در آیه ۲۴ همین سوره باز می‌فرماید:

«حال دنیا (از حیث زوال و فنا و از میان رفتن نعمت آن) همانند آبی است که از آسمان می‌بارانیم و بر اثر آن، گیاهان زمین که انسان‌ها و حیوان‌ها از آن می‌خورند (و استفاده می‌کنند می‌رویند و) به هم می‌آمیزند تا بدانجا که زمین (در پرتو آن) کاملاً آرایش و زیبایی می‌گیرد و آراسته و پیراسته می‌گردد و اهل زمین یقین پیدا می‌کنند که بر زمین تسلط دارند (و حتماً می‌توانند از ثمرات و غلات و محصولات آن بهر‌ه‌‌مند شوند. در بحبوحۀ این شادی و در گیراگیر این سرسبزی و آراستگی) فرمان ما (مبنی بر درهم کوبیدن و ویران کردن آن) در شب یا روز درمی‌رسد (و با بلاهای گوناگون از قبیل: سرمای سخت، تگرگ شدید، سیل، طوفان، و غیره، آن را نابود می‌سازیم) و گیاهانش را از ریشه برآورده و دروده و نابودش می‌کنیم. انگار دیروز در اینجا نبوده است (و هرگز وجود نداشته است، و انسان‌هایی در آن سرزمین نزیسته‌اند). ما (بدین وضوح) آیه‌های خویش را برای قومی تشریح و تبیین می‌کنیم که می‌اندیشد (و می‌فهمند) ....».

خداوند در دنبالۀ همین آیات از آیۀ ۳۱ تا ۳۴ نیز می‌فرماید:

«بگو: چه کسی از آسمان (به وسیله اشعه و باران) و از زمین (به وسیلۀ فعل و انفعالات خاک و رویش گیاهان و درختان و میوۀ آن‌ها) به شما روزی می‌رساند؟ یا چه کسی برگوش و چشم‌ها تواناست (و آن‌ها را می‌آفریند و بدان‌ها نیروی شنوایی و بینایی می‌دهد)؟ یا چه کسی زنده را از مرده، و مرده را زنده بیرون می‌آورد؟ و حیات و ممات در دست اوست)؟ یا چه کسی امور (جهان و جهانیان) را می‌گرداند (و کارساز و کاردان است)؟ (پاسخ خواهند داد و) خواهند گفت: آن خداست؛ (چرا که آفریدگار جهان و روزی‌رسان مردمان و مدبر کار و بار هستی، به اقرار وجدان بیدار، خداوند دادار است). پس بگو: آیا نمی‌ترسید: و پرهیزگار نمی‌شوید؟ ...؛ آن، خداست که پروردگار برشحق شما است (و او چنین کارهایی را می‌کند و ربوبیت و وحدانیت او با براهین و دلایل قاطعانه ثابت می‌باشد. به همین سبب پرستش او حق است و پرستش جز او باطل). آیا سوای حق، جز گمراهی است؟ پس چگونه باید از راه بدر برده شوید؟ ...؛ همان‌گونه (که بعد از حق جزگمراهی نیست، همان‌گونه هم) فرمان پروردگار تو دربارۀ کسانی که (برخلاف حکم عقل و ندای وجدان، از دستور یزدان سبحان) سرپیچی می‌کنند (و بزهکاری‌ها و سرکشی‌ها دلشان را تاریک و روحشان را آلوده می‌کند و آگاهانه به بیراهه می‌روند صادر شده است که ایمان نیاورند (چرا که با انجام نابایست‌ها و ناشایست‌ها ‌محکوم به این شده‌اند) ...؛ بگو: آیا از این انبازان (خیالی) شما کسی هست که آفرینش را آغاز می‌کند و بار دیگر آن را از سر می‌گیرد. (یعنی: پدیدآورندۀ جهان، خدا و گردانندۀ هستی، خدا و برگشت‌دهندۀ حیات و ممات در چرخۀ کائنات، او است، و سرانجام بازگشت انام، به سوی خدا لاینام است). پس چگونه (بعد از این بیان، از عبادت یزدان به عبادت دیگران می‌گرایید، و از حق) منحرف می‌شوید؟ ....».

و بالاخره در آیۀ ۶۷ همین سوره می‌فرماید:

«او (که آنچه در آسمان‌ها و زمین است متعلق بدو است، همان) کسی است که شب را برای شما پدیده آورده است تا در آن بیارامید و روز را روشن گردانیده است (تا در آن به تلاش در پی معاش بپردازید). بیگمان در این کار نشانه‌هایی است برای کسانی که گوش شنوا داشته باشند ....».

در این مجموعه از نصوص سورۀ یونس ملاحظه می‌کنیم که قرآن کریم، نظر همراه با اندیشیدن انسان‌ها را به بررسی دسته‌ای از پدیده‌های موجود در هستی جلب می‌نماید؛ پدیده‌های که بر صفات ربوبی خدای یکتا دلالت دارند. قرآن در این راستا این حقیقت را در نظر داشته که با توجه به آنکه هر چه بر ثبوت صفات یک موجود دلالت کند، به طریق اولی و بنا به حکم عقل برای ثبوت ذات آن موجود نیز کافی می‌باشد؛ پس هر گاه صفات ربوبی خداوند یگانه اثبات شود، طبیعتاً الوهیت او نیز اثبات گشته و به یکتایی الوهی‌اش یقین حاصل می‌شود. پدیده‌های ذکر شده در این نصوص که نیازمند بحث و بررسی‌های علمی ـ تجربی می‌باشند و هر کس به اندازۀ توانایی‌اش مسئولیتی در این راستا بر عهده دارد، به ترتیب زیر هستند:

۱- آفرینش آسمان‌ها و زمین در شش مرحلۀ زمانی که از آن، تعبیر به شش روز شده است.

۲- قرار گرفتن خداوند رحمان بر تخت فرمانروایی هستی و تدبیر امور مربوط به آن؛ در این تدبیر و چاره‌اندیشی خداوند برای امور عرصۀ هستی، زمینۀ گسترده‌ای جهت انجام مطالعات و پژوهش‌های دقیق علمی وجود دارد تا از این راه تعداد زیادی از صفات والای خالق پروردگار شناسایی شده و دانسته شده که حقیقتاً او یکتا و بدون شریک در ربوبیت است.

۳- چگونگی آغاز آفرینش و از سرگیری مکرر آن در ضمن مجموعه‌ای از رخدادهای هستی.

۴- قرار دادن خورشید به عنوان منبع نورافشانی که نورش را از پرتوافشانی و افروزندگی ذاتی‌اش تولید می‌کند.

۵- قرار دادن ماه به عنوان منبع روشنایی‌بخشی که نورش را از خورشید کسب نموده و به زمین منعکس می‌کند؛ این ماه علاوه بر روشنگری زمین، در تعیین منازل بین راهی مسافران و تعداد ماه‌ها و سال‌های متوالی برای مردم، مفید می‌باشد. این پدیدۀ شگفت‌انگیز به تنهایی می‌تواند زمینۀ وسیعی جهت بحث و بررسی و مطالعات علمی مفید برای دانشمندان باشد.

۶- اختلاف میان شب و روز و توالی آن‌ها که در خلال میلیون‌ها سدۀ متمادی و بدون نقص، انحراف و بی‌نظمی، پشت سر هم می‌آیند و می‌روند.

۷- عملیات پیچیدۀ نظام آفرینش در تمام آنچه که خداوند تاکنون ساخته و یا در آینده می‌سازد، اعم از آن که در طبقات هفتگانه آسمان‌ها باشد یا در سطح این کرۀ خاکی.

۸- سیر و سفر و گشت و گذار مردم در خشکی و دریا، توسط وسایلی که خداوند آن‌ها را به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تسخیر و اختیار انسان‌ها قرار داده است؛ از قبیل انواع مرکب و وسایل سواری مانند حیوان، ماشین، کشتی، هواپیما و ... و نیز نظام‌ها و قانون و مقررات و نیرو و انرژی‌های طبیعی که در این مرکب‌ها قرار دارد و بر آن‌ها حاکم است و به حرکتشان وامی‌دارد.

۹- تضرع، استعانت (طلب کمک و یاری) و پناه‌‌جویی انسان‌ها از خداوند در هنگام سختی‌ها و مواقع بحرانی و دشواری که امیدشان از هر چیز دیگری قطع و هر دری به رویشان بسته می‌شود.

۱۰- حوادث ناگهانی شدید و ویرانگری که زمین خرم و سرسبز و آباد را به ویرانه‌هایی بی‌نام و نشان و خشک و بی‌جان و کویری سوزان تبدیل می‌سازند.

۱۱- تأمین روزی موجودات زنده‌ای که برای ادامۀ حیاتشان نیازمند رزق و روزی می‌باشند.

۱۲- ارزانی داشتن نعمت شنیداری و دیداری به موجودات زنده‌ای که دارای چشم و گوش هستند.

۱۳- بیرون آوردن زنده از مرده و مرده از زنده.

۱۴- تدبیر امور و سرپرستی موجودات زنده و غیر زنده در پهنۀ گیتی؛

هر کدام از این پدیده‌ها می‌توانند زمینۀ بسیار مناسب و گسترده‌ای جهت مطالعات و کاوش‌های دقیق و مستفیض علمی باشند که هر کدام به نوبۀ خود، راه را جهت رسیدن به خداوند یکتا در ربوبیت، به روی انسان‌ها گشوده و سپس به سوی لوازم آن از قبیل توحید الوهی و مقتضیات حکمت رهنمون می‌گردند.

۹- خداوند عزوجل در آیات ۵۷ تا ۷۴ سورۀ واقعه می‌فرماید:

«ما شما را (از نیستی به هستی آورده‌ایم و) خلقت بخشیده‌ایم، پس چرا (آفرینش دوبارۀ خود را از خاک) نباید تصدیق و باور کنید؟ ....؛ آیا دربارۀ نطفه‌ای که (به رحم زنان) می‌جهاند، اندیشیده‌اند و دقت کرده‌اید؟ ...؛ آیا شما آن را می‌آفرینید و یا ما آن را می‌آفرینیم؟ ....؛ ما در میان شما مرگ را مقدر و معین ساخته‌ایم، و هرگز بر ما پیشی گرفته نمی‌شود (و کسی بر ما چیره نمی‌گردد و از دست ما بدر نمی‌رود) ...؛ هدف (از قانون مرگ) اینست که گروهی از شما را ببریم و گروه دیگری را جای آن‌ها بیاوریم، و (سرانجام) شما را در جهانی که نمی‌دانید آفرینش تازه ببخشیم ...؛ شما که پیدایش نخستین (این جهان را دیده‌اید و آن را لمس و اوضاع آن را) دانسته‌اید، پس چرا یادآور نمی‌گردید (و آفرینش جهان دیگر را بر آفرینش این جهان قیاس نمی‌کنید؟) ...؛ آیا هیچ درباره آنچه کشت می کنید اندیشیده‌اید؟ ...؛ آیا شما آن را می‌رویانید، یا ما می‌رویانیم؟ ...؛ اگر بخواهیم کشتزار را به گیاه خشک و پر پر شده‌ای تبدیل می‌گردانیم به گونه‌ای که شما از آن در شگفت بمانید ...؛ (حیران و اندوهناک خواهید گفت) ما واقعاً زیان‌مندیم!؛ بلکه ما به کلی بی‌نصیب و بی‌بهره (از رزق و روزی) هستیم! (آخر چیزی برای ما نمانده است و بی‌چیز و بیچاره شده‌ایم)؛ آیا هیچ دربارۀ آبی که می‌نوشید اندیشیده‌اید؟؛ آیا شما آب را از ابر پایین می‌آورید، یا ما آن را فرود می‌آوریم؟ اگر ما بخواهیم این آب (شیرین و گوارا) را تلخ و شور می‌گردانیم. پس چرا نباید سپاسگزاری کنید؟؛ آیا هیچ دربارۀ آتشی که برمی‌افروزید، اندیشیده‌اید؟؛ آیا شما، در آغاز این آتش را پدیدار کرده‌اید، یا اینکه ما پدید‌آورندگان آن هستیم؟؛ حال که چنین است، نام پروردگار بزرگوار خود را ورد زبان ساز (و سپاسگزار نعمت‌های فراوان او باش، و به ستایش وی بپرداز) ...».

خطاب خداوند در این نص شریف با این کلام مبارک بر انسان‌ها عرضه می‌گردد که:

﴿نَحۡنُ خَلَقۡنَٰكُمۡ فَلَوۡلَا تُصَدِّقُونَ ٥٧[الواقعة: ۵۷].

«شما را چه شده است که این خبر آفرینش دوباره و حیات مجدد در قیامت را تصدیق و باور نمی‌کنید».

در حالی که خداوند عناصر و مدارک اثبات ربوبیت خویش را در درون خود انسان‌ها و جهان اطرافشان قرار داده است؟! اگرچه عناصر اثبات توحید الوهی خداوند در جهان و محیط انسان‌ها قرار داده نشده است و نصوص مذکور به آن اشاره‌ای ‌ندارد، اما هر عقل سالمی حکم می‌کند به اینکه لازمۀ اثبات ربوبی و یکتایی خداوند در آن، اثبات کامل و همه‌جانبۀ توحید الهی خداوند می‌باشد!

سپس خداوند در این نص به بیان تقدیر و تعیین نمودن مرگ اشاره می‌فرماید که یکی از عناصر اثبات ربوبیت خدای عزوجل و یکتایی‌اش در آن می‌باشد نه از عناصر توحید الوهی؛ روش استدلالی قرآن در آیات مبتنی بر یکتایی خداوند در خالقیت و ربوبیت به این شیوه است: ای مردم، شما همیشه با مجموعه‌ای از پدیده‌ها سر و کار دارید و زندگیتان به آن‌ها گره خورده است، در حالی که هیچ یک از شما نمی‌توانید ادعاکنید که سازنده و پدیدآورندۀ مواد و عناصر اصلی یا صفات و ویژگی‌های موجود در آن‌ها هستید و یا حرکات و فعل و انفعالاتشان را رهبری می‌کنید و یا اصول و مقررات و قوانین حاکم بر آن‌ها را پی‌ریزی نموده‌اید؛ در حالی که هر کدام از آن پدیده‌ها از قانون «سببیت و علت و معلولی» [۱۱]پیروی می‌کنند!

پدیدۀ اول: آفرینش مَنی [۱۲]که سبب لقاح برخی از موجودات زنده خصوصاً انسان است؛ ای گروه انسان‌ها، شما که نطفه را به درون رحم زنان وارد می‌کنید و در آنجا تبدیل به جنین می‌شود، آیا هیچ کدامتان می‌تواند ادعا نماید که خودش «مَنی» را آفریده و ایجاد کرده است؟ هرگز کسی یافت نمی‌شود که چنین ادعایی داشته باشد و اگر احیاناً شخصی چنین ادعایی بکند، از او می‌خواهیم تا نطفه‌اش را در صورت عقیم بودن، اصلاح و بارور سازد و آن را آمادۀ تولیدمثل نماید؛ یا اگر راست می‌گوید به اختیار خود، جنین مورد نظرش را با خصوصیات و صفات روحی و جسمی دلخواهش، مشخص و آماده نماید. حال که هیچ فردی از افراد بشر نمی‌تواند چنین ادعایی داشته باشد و در عین حال می‌دانیم که «مَنی» هم یکی از حادث‌هایی است که ناگزیر نیازمند مُحدث و آفریننده‌ای می‌باشد؛ پس آن خالقی که احدی از خلق نیست، همانا الله است که خداوند و آفریدگار تمام موجودات است؛ بدین صورت، درستی این خبر ثابت می‌گردد که:

﴿نَحۡنُ خَلَقۡنَٰكُمۡ[الواقعة: ۵۷].

پدیدۀ دوم: کشت و زراعتی که سبب استخراج روزی همه‌جانبۀ انسان‌ها از نباتات زمین است؛ ای مردم، ای گروه آدمیزاد، شما تنها سبب را به کار می‌گیرید؛ یعنی زمین را شخم می‌زنید و در آنجا بذر دلخواهتان را می‌پاشید، به موقع آن را آبیاری می‌کنید و کارهایی از این قبیل را در جهت کسب سود و دفع زیان انجام می‌دهید؛ اما آیا کسی از شما می‌تواند ادعا نماید که او دانه و هسته را اندرون زمین شکافته، ریشه را از آن بیرون می‌آورد، گیاه را از آن رویانیده و لحظه به لحظه آن را رشد و نمو داده و می‌پروراند، در حالی که می‌دانیم یک لحظه غفلت در رشد و نمود گیاهان تأثیر می‌گذارد؟ رشد و نمو لحظه‌ به لحظه‌ای که بر هر کشت و زرعی حاکم است، حوادثی متوالی است که به دنبال هم رخ می‌دهند و بدیهی است که باید محدث و خالقی داشته باشند که عبارت از همان زارع، یعنی رویاننده است. حال که هیچ کس نمی‌تواند ثابت نماید که خودش، زارع به معناست و آن‌گونه که بیان نمودیم نمی‌تواند لحظه به لحظه بر رشد و نمو کشت و زرع نظارت نموده و آن را کنترل کند، پس زارع حقیقی همانا الله می‌باشد که رب و پرورش‌دهندۀ هر چیزی است:

﴿أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ ٦٣ ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ ٦٤[الواقعة: ۶۳-۶۴].

اما اگر شخص بدفهمی پیدا شود که خود را زارع حقیقی به معنی رویاننده بداند، اگر راست می‌گوید، کشت و زرعش را در برابر آفاتی کشنده محافظت نماید که پروردگار و زارع حقیقی می‌خواهد توسط آن‌ها نیست و نابودش کند و آن را به وسیله بادهای سوزان یا بسیار سرد و طولانی، درهم شکسته و خُردش نماید، یا از راه آفات حشره‌ای، میکروبی، ویروسی و ... از بین ببرد! مسلم است که او هرگز نمی‌تواند چنین عقابی و سزایی را از زراعتش دور نماید، بلکه با حسرت و پشیمانی و اندوه، دست بر زانو نشسته و خواهد گفت: من واقعاً زیانکارم که حتی از کمترین بهره‌ای هم محرومم؛ اما عجیب اینست که مصیبت وارد شده را به علت‌های خیالی و پوچ ارجاع می‌دهد به تقدیرات پروردگار توانا و دانا و حکیم!:

﴿لَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَٰهُ حُطَٰمٗا فَظَلۡتُمۡ تَفَكَّهُونَ ٦٥ إِنَّا لَمُغۡرَمُونَ ٦٦ بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ ٦٧[الواقعة: ۶۵-۶۷].

پدیدۀ سوم: آب نوشیدنی انسان‌ها و سایر جانداران؛ هیچ فردی نمی‌تواند ادعا کند که آب را او آفریده و یا به صوت بخار به هوا فرستاده است و یا آن را به صورت آب زلال و گوارایی از ابر فرود آورده است؛ همۀ ما به خوبی می‌دانیم که بخار شدن آب، برخاستن آن به هوا و تبدیل شدنش به ابر،حرکت در صورت ابر و باریدنش به گونه‌ای پاک و خالص، همه و همه حوادثی هستند که حتماً نیازمند آفریننده‌ای تقدیرگر و حکیم می‌باشند. کسی که تمام این تغییر و تحولات را جاری و ساری می‌نماید، همانا الله می‌باشد که تنها آفریدگار و پروردگار جهان است.

حکمت بخار شدن آب و تصفیۀ آن به صورت زلال و گوارا، امری است که مصالح موجودات زندۀ روی زمین را در برمی‌گیرد و خواست آفریدگار چنین بوده که با انتخاب این شیوه، نظام تبخیر آب را با عنایت به خلق، وسیله‌‌ای جهت پاکسازی و تصفیۀ آب قرار دهد؛ در صورتی که اگر می‌خواست می‌توانست آب را ولو ضمن بخار شدن نیز، به صورت تلخ، شور، ناگوار و غیر قابل نوشیدن فروفرستد.

پس‌ این عنایت ربانی نسبت به مردم، شایستۀ شکرگزاری آن‌ها دربرابر پروردگارشان می‌باشد:

﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱلۡمَآءَ ٱلَّذِي تَشۡرَبُونَ ٦٨ ءَأَنتُمۡ أَنزَلۡتُمُوهُ مِنَ ٱلۡمُزۡنِ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنزِلُونَ ٦٩ لَوۡ نَشَآءُ جَعَلۡنَٰهُ أُجَاجٗا فَلَوۡلَا تَشۡكُرُونَ ٧٠[الواقعة: ۶۸-۷۰].

پدیدۀ چهارم: آتشی که مردم آن را برمی‌افروزند و در جهت تأمین منافع بی‌شمارشان به خدمت می‌گیرند؛ این آتش، علیرغم اختلاف انواع گوناگون و مصادر و منابعش، به صورت درختی است که ریشه در زمین دارد و بیان این حقیقت در مجموعه‌ای از آیات قرآن کریم، از اعجاز علمی آن به شمار می‌آید. هیچ کس از خلق عالم نمی‌تواند ادعا کند که او درخت این آتش را در زمین نهاده است؛ پس در این صورت ثابت می‌شود که ایجادکننده و نشانندۀ آن، همانا الله پروردگار و آفریدگار می‌باشد؛ زیرا وجود این آتش نیز مثل بسیاری از چیزهایی دیگر، حادث شده است و ناگزیر به مُحدثی نیازمند است؛ و از آنجا که می‌دانیم آن مُحدث نمی‌تواند احدی از افراد خلق باشد، ناگزیر باید پروردگار ازلی و ابدی باشد:

﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱلنَّارَ ٱلَّتِي تُورُونَ ٧١ ءَأَنتُمۡ أَنشَأۡتُمۡ شَجَرَتَهَآ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنشِ‍ُٔونَ ٧٢ نَحۡنُ جَعَلۡنَٰهَا تَذۡكِرَةٗ وَمَتَٰعٗا لِّلۡمُقۡوِينَ ٧٣[الواقعة: ۷۱-۷۳].

نکتۀ عبرت‌انگیز و پندگونه‌ای که در پدیدۀ آتش وجود دارد عبارت است از اینکه یادآور آتش آخرت در منزلگاه پر از عذاب کافران و تبهکاران است؛ از طرف دیگر، کالای سودمندی برای مسافران صحرا به شمار می‌آید زیرا هنگام نیاز آن را برمی‌افروزند تا هم خود را با آن گرم کنند و هم غذایشان را با آن پخته و مهیا نمایند. آتش منافع زیادی برای عموم مردم دارد اما به لحاظ اهمیت فوق‌العاده‌ای که برای صحرانشینان دارد، بیشتر به آن‌ها تخصیص داده شده که هم برای گرم نمودن خویش و پُخت و پَز و هم برای دفاع از خود در برابر خطرات، از آن استفاده می‌کنند و در پناهش قرار می‌گیرند.

دستۀ سوم: نمونه‌هایی از آیات قرآن که خداوند در ضمن آن‌ها توجه اهل دانش و پژوهشگران علمی را به بنظر و تأمل در پاره‌ای از آیات و نشانه‌های موجود در طبیعت جلب می‌نماید. آیاتی که خداوند عزوجل ضمن بیانشان در کتاب گهربار قرآن، عیناً نیز در عرضۀ طبیعت به آنان نشان داده و یا در آینده‌شان نشان خواهد داد.

۱- خداوند عزوجل در آیات ۳۰ تا ۳۲ سورۀ مبارکۀ انبیاء می‌فرماید:

«آیا کافران نمی‌بینند که آسمان‌ها و زمین (در آغاز خلقت به صورت تودۀ عظیمی در گسترۀ فضا، یکپارچه) به هم متصل بوده و سپس (بر اثر حرکات مدام و انفجارات درونی هولناکی) آن‌ها را از هم جدا ساخته‌ایم (و تدریجاً به صورت جهانی کنونی در آورده‌ایم) و هر چیز زنده‌ای را (اعم از انسان و حیوان و گیاه) از آب آفریده‌ایم. آیا (دربارۀ آفرینش کائنات نمی‌اندیشند و) ایمان نمی‌آورند؟؛ ما در زمین کوه‌های استوار و ریشه‌داری پدید آورده‌ایم تا زمین، انسان‌ها را مضطرب نسازد و توازن آنان را به هم نزند (و کوه‌ها از فشار گدازه‌ها و گازهای درونی، و حرکات پوستۀ زمین، و از وزش تندبادها، تا حد زیادی جلوگیری کنند)، و در لابلای کوه‌ها راه‌های گشادی به وجود آورده‌ایم، تا اینکه (پیوند انسان‌ها به وسیلۀ سلسله جبال‌ها از هم نگسلد و به مقصدشان) راهیاب گردند (و با دیدن این آثار به ذات آفریدگار پی ببرند) ...؛ و ما آسمان را سقف محفوظی نمودیم، ولی آنان از نشان‌های (خداشناسی موجود در) آن روی گرداند (و دربارۀ این همه عظمتی که بالای سرشان جلوه‌گر است نمی‌اندیشند)....».

چنین خطاب‌هایی متوجه دانشمندانی است که در زمینه جهان هستی و انسان تحقیق و بررسی و مطالعه می‌کنند. این افراد اگرچه در عصر نزول قرآن، موجود نبوده‌اند ولی با این حال، خداوند آن‌ها را مورد خطاب قرار داده، تا اگر زمانی به دنیا آمدند و به کمک علم و اندیشه‌شان به حقایقی دست یافتند که قرآن، پیشاپیش نظرشان را به آن جلب نموده، یعنی هر گاه قرآن را خوانده و با این واقعیت‌های علمی مطابق یافتند، بدانند که در واقع، خودشان مقصود و مورد نظر خطاب مذکور می‌باشند، چرا که:

الف) علم به اینکه آسمان‌ها و زمین، یک زمان به همدیگر بسته و چسبیده بوده‌اند و خداوند، آن‌ها را از هم جدا نموده، چیزی است که نه مردم قرن‌های اولیه پیش از اسلام و نه افراد معاصر رسالت محمدی و نه حتی افراد چند قرن بعد از آن، اطلاعی در مورد آن نداشته‌اند؛ تا اینکه نهضت علمی معاصر پدیدار گشت و نظریه‌های علمی نیز در مورد چگونگی ایجاد آسمان‌ها و زمین و ابتدای به وجود آمدنشان و تغییر و تحولات تکاملی و انفکاک و تجزیۀ آن‌ها در شکل اجزایی مانند ستارگان، سیارات و کهکشان‌ها بعد از به هم پیوستگی و یکپارچه بودنشان، ظهور کرده و به عرصۀ دانش بشری قدم نهاد.

ب) علم به اینکه هر موجود زنده‌ای از آب آفریده شده و بیشترین بخش وجودش از آب می‌باشد که با مشتی ناچیز از خاک درهم آمیخته، چیزی است که تا پیدایش نهضت علمی جدید و ظهور دانشمندان معاصر هیچ کس از آن باخبر نبوده و این دانشمندان جدید بودند که از راه آزمایش و تجزیۀ اجزای مختلف موجودات زنده در آزمایشگاه‌ها و کشف دلایل بسیاری، به این حقیقت دست یافتند.

ج) علم به اینکه کوه‌ها وظیفۀ خطیری در حفظ و نگهداری زمین برعهده دارند و به مثابۀ میخ‌های محکمی، پوستۀ زمین را از تزلزل و بی‌ثباتی محفوظ می‌نمایند، حقیقی است که تا ظهور نهضت علمی معاصر و دانشمندان جدید بر دیگران پوشیده بوده است.

د) علم به اینکه آسمان، سقفی به هم پیوسته و محفوظ و استوار است، حقیقتی علمی است که تنها از زمان ظهور علم و علمای معاصر بر بشر کشف شده و فاصلۀ زیادی با عصر رسالت و نزول قرآن دارند.

۲- خداوند عزوجل در آیات ۶ و ۷ سورۀ ق می‌فرماید:

«آیا آنان (تاکنون سربلند نکرده‌اند و) به آسمان ننگریسته‌اند که ما چگونه آن را بنا کرده‌ایم و آراسته‌ایم و هیچ‌گونه خلل و شکافی در آن نیست؟؛ و زمین را گسترانیده‌ایم، و در آن کوه‌های محکم و پابرجایی را فروافکنده‌ایم، و از هر نوع گیاه بهجت‌انگیز و مسرت‌بخش در آن رویانده‌ایم ...».

این‌گونه خطاب نیز متوجه هستی‌شناسان و انسان‌شناسانی می‌باشد که کارشان مطالعه و تحقیق و بررسی بر محور انسان و طبیعت است و این‌ها کسانی هستند که در عصر نزول قرآن موجود نبوده‌اند؛ پس در واقع این نص به مثابۀ خطابی آماده است که به صورت نام‌های سربسته باقی مانده تا زمانی که این دانشمندان ظهور نموده و بدانند که ایشان مورد خطاب واقعی هستند؛ چرا که علم به چگونگی ساختار آسمان، عاری از شکاف و خلل بودن آن و علم به ستون و لنگر بودن کوه‌ها برای زمین، از ویژگی‌های دانشمندانی است که مشغول مطالعات و پژوهش‌های علمی و انسانی در عصر حاضر می‌باشند.

۳- خداوند عزوجل در آیۀ ۷۹ سورۀ نحل می‌فرماید:

«مگر پرندگان را نمی‌بینند که در فضای آسمان، رام و به خدمت درند و کسی جز خدا آن‌ها را نگاه نمی‌دارد (و خواص فیزیکی خاص را در اندام پرندگان و قابلیت پرواز را در فضا ایجاد نمی‌سازد). واقعاًٌ در این (امکان پرواز به هوا و جولان در فضا) نشانه‌هایی (از عظمت و قدرت خدا) برای کسانی است که به چیزهایی که پیغمبران به ارمغان آورده‌اند) ایمان دارند ...».

می‌توانیم در اینجا منظور خداوند از پروازکنندگان را وصفی عمومی بگیریم و آن را حمل بر هواپیماهای سواری یا باری ساختۀ دست بشر نیز بکنیم زیرا از نظر لغت، تمام پرندگان در فضای آسمان را شامل می‌شود. ما به دو دلیل می‌توانیم نظر خودمان را قوت ببخشیم:

۱- خداوند، پرندگان را این‌گونه وصف نموده است که در فضای آسمان، رام و در خدمتند، و بر حسب ظاهر می‌فهمیم که باید رام و مسخر و در خدمت انسان‌ها باشند مانند تمام موجودات تسخیری دیگر که در آسمان و زمین قرار دارند. با دقت در پرندگان طبیعی ملاحظه می‌کنیم که انسان تنها تعداد اندکی از پرندگان مثل کبوتر نامه‌بر و پرندگان شکاری را در تسخیر خویش دارد، در حالی که تسخیری که در این آیه ذکر شده است، وصفی عام برای تمام پرندگان آسمان می‌باشد. از طرف دیگر می‌دانیم که تمام هواپیماهای ساخت بشری با گونه‌های متفاوتشان، بدون استثناء، رام و مسخر انسان‌ها هستند؛ پس نص مذکور بیشتر با این‌گونه از پرندگان همخوانی دارد.

۲- ذکر طیور و پرندگان زنده و حیوانی در آیۀ ۱۹ سورۀ ملک به طور خاص چنین آمده است:

«آیا پرندگانی را نگاه نکرده‌اند که بالای سر آنان (در پروازند و) گاهی بال‌های خود را گسترده و گاهی جمع می‌کنند؟! جز خداوند مهربان کسی آن‌ها را (بر فراز آسمان) نگاه نمی‌دارد، چرا که او هر چیزی را می‌بیند (و می‌داند که هر آفریده‌ای برای ادامۀ زندگی خود نیازمند چیست) ...».

در معنی و تفسیر آیات، شایسته‌تر این است که نصوص متعدد در مورد مطلبی در حمل بر تکمیل نمودن آن مطلب بنماییم و هر نصی از آن را بر معنی جدیدی تطبیق دهیم، اگر امکان آن موجود باشد؛ حال آنکه واقعیت‌های اطرافمان تأیید‌کنندۀ همین نکته است.

از همین جا می‌فهمیم که خطاب‌های ربانی در قرآن، تمام انسان‌ها را در هر عصر و زمانی شامل می‌شوند و حکمشان همچنان ثابت و اثرشان نیز پابرجاست.

پس انسان‌ها در هر بُرهه از زمان که به وجود بیایند و شایستگی و آمادگی دریافت خطاب ربانی را در خود احساس نمایند، خطاب متوجه آن‌ها خواهد بود، درست مثل اینکه بر خود ایشان نازل شده است. و این رویه همچنان تا آخرین لحظه‌های زندگانی انسانی در این جهان ادامه خواهد داشت.

[۱۱] بر اساس این قانون علمی و عقلی، هر موجودی از سبب یا علت مشخصی ناشی می‌شود (مترجم). [۱۲] مراد از «مَنی» آبی است که از غده‌های تناسلی پشت مرد تراوش کرده و موجب تولیدمثل می‌گردد (مترجم).