بهشتیان در گفتگویی با دوزخیان
پس از اینکه بهشتیان جملات نوید بخش «خلودفلاموت» را میشنوند که بیانگر جاوید ماندن آنها در نعمتهای بهشت است، صدایی از غیب به گوششان میرسد: این نعمتها و این بهشت، نصیبتان شد، بخاطر اینکه در دنیا همواره بر انجام اعمال نیک و شایسته آزمند بودید و در مقابل انواع فتنهها و آزمایشات، از خود بردباری نشان دادید و از لذتهای نامشروع و فریبنده، چشم بر بستید ﴿وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡكُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾[الأعراف: ۴۳]. «ندا داده میشود که این بهشتی است (که در دنیا به شما وعده داده شده بود و هم اینک) آن را به خاطر اعمالی که انجام دادهاید به ارث میبرید». بعد از اینکه اطمینان پیدا میکنند که بهشت، متعلق به آنان است و از آنجا بیرونشان نمیکنند، به یاد دوزخیان میافتند. به ویژه کسانی که در دنیا از ناحیهی آنان مورد استهزاء و تمسخر قرار میگرفتند. میبینند که خداوند، چه خوب به وعدهاش وفا نمود و آنها را گرفتار عذاب همیشگی ساخت. بیاد میآوردند که در دنیا دلسوزانه دنبال ستمگران بودند و آنها را از عذاب خدا بر حذر میداشتند ولی کجا بود گوش شنوا؟! اکنون که آنها برندگان مسابقه و قهرمانان میدان شدهاند، در صدداند که حقانیت خود را به رخ دوزخیان بکشند. بنابراین آنها را مورد بازخواست قرار میدهند. در این آیات، پارهای از گفتگوی آنها را با هم میخوانیم: ﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمۡ حَقّٗا﴾[الأعراف: ۴۴].
ترجمه: «بهشتیان، دوزخیان را صدا میزنند که ما آنچه را پروردگارمان (توسط پیامبر) به ما وعده داده بود همه را حق یافتیم. آیا شما هم آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود، حق یافتید؟».
صحنه عجیبی است. دوزخیان با سرافکندگی و رسوایی جز اعتراف، راه دیگری در پیش ندارند. آتش را با چشم سر در برابر خود میبینند و حرارت آن را احساس میکنند. زبانهایشان لال میشود و قادر نخواهند بود آنگونه که در دنیا با اهل حق درگیر میشدند، درگیر بشوند و بحث و جدل کنند. بنابراین با کمال شرمندگی، اعتراف میکنند: «قالوا نَعَم» «میگویند: بلی» همه را، عین حقیقت دیدیم و به عقاب هولناک و عذاب دردناک گرفتار شدیم. با همین جمله کوتاه، پاسخ همه سوالات را میدهند. دیری نمیپاید که صدای دلخراش دیگری به گوش دوزخیان میرسد ﴿فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَيۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ ٤٤ ٱلَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَيَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ كَٰفِرُونَ ٤٥﴾[الأعراف: ۴۴-۴۵].
ترجمه: «ندا دهندهای درمیانشان ندا سر میدهد که نفرین خدا بر ستمگران باد! آن ستمگرانی که (مردم را) از راه خدا باز میداشتند (بر راستای خدا شناسی سد و مانع ایجاد میکردند و در دلهای مردم، شک و گمان میانداختند تا آنان را منحرف سازند) و به ایشان راه خدا را کج و نادرست نشان دهند و آنانی که به آخرت کفر میورزیدند (و به جهان دیگری ایمان نداشتند)».
شهید بزرگوار اسلام، سید قطب، در تفسیر این آیات مینویسد: کلمه «ظالمین» در اینجا با واژه «کافرین» هم معنی و مترادف آمده است که آیه بعدی آن را توضیح میدهد: یعنی کسانی که مردم را از راه خدا باز میداشتند و در اندیشه راههای کج بودند یعنی راههایی که در آنها راستی وجود ندارد و آنها به آخرت و روز واپسین کافراند. جمله ﴿يَبۡغُونَهَا عِوَجٗا﴾اشاره به حقیقت روشن و بزرگی دارد که بازدارندگان راه خدا در پی تحقق آن میباشند. کجی را دوست دارند نه راستی را. باید دانست که راه راست بیش از یک راه نیست که همان راه الله و قانون او میباشد و سوای آن، همۀ راهها، کج و بیراهه میباشند. اینست آنچه که در این آیه از آن بعنوان تلاش برای کجی نام برده شده است که این نوع تلاشها، کفر به آخرت تلقی میشوند. زیرا کسیکه به آخرت ایمان داشته باشد و یقین کند که روزی با پرودگار خود روبرو خواهد شد، هیچگاه دیگران را از راه خدا باز نخواهد داشت و به هیچ وجه حاضر نخواهند شد که شریعت خدا را ترک گوید و به بیراهه برود [۳۸].
[۳۸] في ظلال القرآن: ۳/۱۲٩۲.