آوای بهشتیان و غوغای دوزخیان

فهرست کتاب

غوغا و مشاجره با نگهبانان دوزخ

غوغا و مشاجره با نگهبانان دوزخ

امام ترمذی‌ روایتی نقل کرده است که آن‌حضرت جفرمود: آب جوشان بر فرق سر دوزخیان ریخته می‌شود که به داخل جسمشان نفوذ می‌کند و محتویات شکم‌شان مانند پیه گداخته شده، فرو می‌ریزد و دوباره به حالت اول باز می‌گردد.

در روایتی دیگر که امام مسلم نقل کرده است می‌فرماید: «ضِرْسُ الْكَافِرِ أَوْ نَابُ الْكَافِرِ مِثْلُ أُحُدٍ وَغِلَظُ جِلْدِهِ مَسِيرَةُ ثَلاَثٍ».

ترجمه: «دندان دوزخیان به بزرگی کوه احد، و کلفتی پوستشان به اندازه مسافت سه روز خواهد بود».

در روایتی دیگر آمده است که فاصله میان دو کتف کافر، در روز قیامت به مسافت سه روز با سواری خواهد بود [٧۲].

زمانی که پوست بدنشان می‌سوزد و زغال می‌شود، بدستور خداوند، مجدداً روکش تازه‌ای روی جسمشان کشیده می‌شود، تا طعم عذاب را بیشتر بچشند. بنابراین آن‌ها آرزوی مرگ می‌کنند. تا بوسیله آن، از عذاب نجات پیدا کنند. چنان‌که ‌مالک، سردسته نگهبانان دوزخ را‌‌‌‌‌‌‌ به فریاد می‌خوانند: ﴿وَنَادَوۡاْ يَٰمَٰلِكُ لِيَقۡضِ عَلَيۡنَا رَبُّكَۖ قَالَ إِنَّكُم مَّٰكِثُونَ ٧٧ لَقَدۡ جِئۡنَٰكُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَكُمۡ لِلۡحَقِّ كَٰرِهُونَ ٧٨[الزخرف: ٧٧-٧۸].

ترجمه: «ای مالک! پرودگارت ما را بمیراند و نابودمان کند (تا بیش از این رنج نبریم). می‌گوید: شما اینجا می‌مانید. (خداوند به آن‌ها می‌گوید‌) ما حق را برای شما آوردیم ولی اکثر شما حق را نپسندیدید و آن را دشمن داشتید».

سید قطب می‌گوید: این صدای فریاد دوزخیان است که به گوش می‌رسد. فریادی دلخراش از مسافت بسیار دور. از پشت میله‌ها و درهای بسته دوزخ. فریاد ستمگران و مجرمان است. این فریاد‌ها نه بخاطر نجات است و نه بخاطر امداد و استغاثه. زیرا به یقین می‌دانند که چنین چیزی ممکن و میسر نیست. این فریادها بخاطر مرگ است، تا به سراغشان بیاید و راحتشان کند. مرگ برای آن‌ها به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است. چه آرزویی؟! این آرزو، حکایت از درد و فشار طاقت فرسایی دارد. ما به خوبی می‌توانیم از پشت این فریادها و این آرزوها، انسان‌هایی را ببینیم که عذاب، نیروی تشخیص را از آن‌ها گرفته است و جسم‌ها را تماشا کنیم که فشار فوق العاده عذاب، آن‌ها را مجبور ساخته تا بی‌اختیار چنین فریاد تلخی بر زبان بیاورند ‌که:‌

﴿يَٰمَٰلِكُ لِيَقۡضِ عَلَيۡنَا رَبُّكَ‌اما پاسخ درخواستشان، تلخ‌تر و ناگوارتر است و در آن، هیچ‌گونه شفقت و ترحمی‌به چشم نمی‌خورد: ﴿قَالَ إِنَّكُم مَّٰكِثُونَ«‌شما همین‌جا ماندگار خواهید بود» [٧۳].

آن‌ها با انواع شکنجه و عذاب، روبرو خواهند شد، عذاب‌هائی که نه دیده‌اند و نه شنیده‌اند و نه در خاطرشان آمده است. از شدت حسرت و ندامت، به گریه می‌افتند. در روایتی آمده است که آن‌حضرت جفرمود: ‌«دوزخیان آنقدر گریه می‌کنند که اشک چشمانشان خشک می‌شود و پس از آن، بجای اشک، خون از دیدگانشان جاری می‌شود که در اثر آن، شکاف پدید می‌آید [٧۴]. ولی چه سود؟ مگر این اشک‌ها و این گریه‌ها در آنجا باعث تخفیف عذاب خواهد بود؟ غوغا و مشاجره ادامه می‌یابد، صدایشان بالا می‌گیرد خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِذۡ يَتَحَآجُّونَ فِي ٱلنَّارِ فَيَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِيبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ ٤٧ قَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُلّٞ فِيهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَكَمَ بَيۡنَ ٱلۡعِبَادِ ٤٨ وَقَالَ ٱلَّذِينَ فِي ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ يُخَفِّفۡ عَنَّا يَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٤٩ قَالُوٓاْ أَوَ لَمۡ تَكُ تَأۡتِيكُمۡ رُسُلُكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِۖ قَالُواْ بَلَىٰۚ قَالُواْ فَٱدۡعُواْۗ وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٍ٥٠[غافر: ۴٧-۵۰].

ترجمه: «وقتی که آنان در آتش با یکدیگر به مجادله می‌پردازند، ضعفا به مستکبران می‌گویند: ما در دنیا پیرو شما بودیم، پس آیا می‌توانید بخشی از عذاب دوزخ را از ما بگیرید؟‌‌ مستکبران می‌گویند: ‌(خیر‌) همه ما در آن ‌(دوزخ‌) بسر می‌بریم. خداوند بین بندگان ‌‌‌‌‌‌(چنین‌‌‌‌‌‌‌‌‌) فیصله نموده است. ‌(آنگاه همه دوزخیان‌) کسانی که در آتش بسر می‌برند به نگهبانان دوزخ می‌گویند: از خدا بخواهید که عذاب را برای یک روز به ما تخفیف بدهد. آن‌ها می‌گویند: مگر فرستادگان خدا نزد شما با دلایل روشن نیامدند؟ می‌گویند: بلی آمدند. آن‌ها می‌گویند: پس ‌‌‌‌(خدا را‌‌‌‌‌) به فریاد بخوانید و دادو فریاد کافران، بیهوده است».

سیدقطب می‌گوید: زیردستان در کنار اربابانشان در آتش بسر خواهند برد. برای آنان بخاطر اینکه پیرو و دنباله رو بوده‌اند و از خود، رأی و اختیاری نداشته‌اند و بسان گوسفند، به هر طرف سوق داده شده‌اند، سفارش نخواهد شد و عذاب‌شان تخفیف نخواهد یافت. زیرا خداوند، به آنان شرافت و کرامت انسانی، مسئولیت فردی و اختیار و آزادی عنایت کرده بود ولی آنان از کرامت خود، دست کشیدند و از مقام والایی که خداوند به آن‌ها عطا بود فرود آمدند. شخصیت خود را فروختند و دنباله رو ظالمان و ستمگران شدند. هیچ‌گاه حاضرنشدند در مقابل خواسته‌های نامشروع مستکبران ‌«نه‌‌» بگویند. عقل و خرد خویش را بکار نبستند. هرگز ندانستند و نخواستند بدانند که به کجا سوق داده می‌شوند! تنزل آن‌ها از موهبت‌های الهی و پیروی بی‌چون و چرا از مستکبرین، عذری نیست که باعث کاهش عذاب آنان بشود. پیشوایان، همانگونه که در دنیا آن‌ها را بسان گوسفند، به هرجا که می‌خواستند، سوق می‌دادند. اینک در آخرت نیز آن‌ها را با خود بسوی آتش سوق می‌دهند. آن‌ها با لحنی عاجزانه به سروران خود می‌گویند: ﴿فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِيبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ.

مگر شما در دنیا وانمود نمی‌کردید که ما را بسوی صلاح و رستگاری سوق می‌دهید، و از حقوقمان دفاع می‌کنید، و از هر نوع ضرر و زیان و دشمنی نجاتمان می‌دهید! مستکبران که از سرزنش‌های زیردستانشان به تنگ آمده‌اند، اینک پس از عمری استکبار و ددمنشی، لب به اعتراف می‌گشایند و با احساس شکست و خاطری آزرده اینگونه پاسخ می‌دهند‌: ﴿قَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُلّٞ فِيهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَكَمَ بَيۡنَ ٱلۡعِبَادِ ٤٨[غافر: ۴۸]. اینجا همه ناتوان و درمانده‌ایم. یار و یاوری نداریم. در رنج و مصیبت شریکیم، همه با هم در عذاب بسر می‌بریم. بنابراین چه لزومی‌دارد که شما خواهان افزایش عذاب ما بشوید؟!. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَكَمَ بَيۡنَ ٱلۡعِبَادِرأی نهایی دادگاه،‌‌ توسط قاضی کل، صادر شده است. امکان بازنگری پرونده و تجدید نظر هم وجود ندارد. تغییر و تخفیفی هم در کار نیست. چه کسی می‌تواند حکمی‌را که خداوند صادر نموده است تغییر دهد؟ نهایتا‌‌ هردو گروه به این نتیجه می‌رسند که هیچ ملجأ و پنا هگاهی از عذاب وجود ندارد و ناچار، باید به خود پرودگار مراجعه نمایند. اینجا است که همه با هم رو به نگهبان دوزخ می‌کنند و با کمال ذلت و خواری اینگونه به زاری می‌افتند ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ فِي ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ يُخَفِّفۡ عَنَّا يَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٤٩[غافر: ۴٩]. ‌ای نگهبان دوزخ‌‌‌! از خدا بخواهید که عذاب را، حتی برای یک روز، به ما تخفیف دهد [٧۵].

حافظ ابن کثیر می‌گوید: چون دوزخیان می‌دانند که خداوند به فریادشان توجهی نمی‌کند، زیرا قبلاً فرموده: ﴿ٱخۡسَ‍ُٔواْ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ[المؤمنون: ۱۰۸]. «بِتمرگید در آن و با من سخن مگوئید»‌. بنابراین رو به نگهبانان دوزخ، می‌کنند و به آنان می‌گویند: شما از خداوند بخواهید تا عذاب را برای یک روز هم که شده، تخفیف دهد. آن‌ها در پاسخ می‌گویند: ﴿أَوَ لَمۡ تَكُ تَأۡتِيكُمۡ رُسُلُكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ«مگر توسط فرستادگان الهی برای شما اتمام حجت نشد؟» ﴿قَالُواْ بَلَىٰ.

فرشتگان می‌گویند: پس ما هرگز چنین درخواستی نمی‌کنیم‌. زیرا اصلاً دوست نداریم که شما نجات پیدا کنید. ما از بندگان نافرمانی چون شما بیزار و متنفریم. و به شما خاطرنشان می‌کنیم که هرچه فریاد سردهید، نه کسی به فریادتان توجه خواهد کرد و نه در عذاب‌تان تخفیف داده خواهد شد: ﴿فَٱدۡعُواْۗ وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰل[غافر: ۵۰]. یعنی نه کسی آن را می‌شنود و نه می‌پذیرد [٧۶]. قطعا‌ این پاسخ نگهبانان برای دوزخیان، بسیار دشوار و ناگوار خواهد بود.

آری. این‌ها همان کسانی هستند که دیروز در دنیا با فقرا و مستضعفان با خشونت رفتار می‌کردند و آن‌ها را از خود طرد می‌نمودند و داعیان راه خدا را بجز اینکه مردم را بسوی اطاعت حق و ترک معصیت فرا می‌خواندند، تحقیر و تمسخر می‌نمودند و در کنفرانس‌ها و رسانه‌های عمومی‌بر آن‌ها می‌تاختند. اینک در دادگاه عدل الهی با آن‌ها مقابله به مثل خواهد شد. یعنی در عوضِ نادیده گرفتن احکام خدا و اعراض از حق، آن‌ها را نادیده می‌گیرند. و درخواستشان برای تخفیف عذاب‌ (نه رهائی کامل‌) و آن‌هم برای یک روز، پذیرفته نمی‌شود. نگهبانان دوزخ به گریه و زاری و فریادهایشان هیچ‌گونه توجهی نمی‌کنند و پاسخی نمی‌دهند.

[٧۲] مسلم. [٧۳] في ظلال القرآن. [٧۴] ابن ماجه و به تحسين آلباني. [٧۵] في ظلال القرآن‌‌‌‌‌‌. [٧۶] تفسير ابن كثبر.