گفتگویی دیگر بین بهشتیان و دوزخیان
آه و فغان و گریه و زاری از پشت دیواری که بین اهل حق و باطل قرار دارد، بلند میشود. این طرف آن برای مومنان، رحمت و طرف دیگرش برای دوزخیان، باعث رنج و عذاب خواهد بود. دوزخیان از بهشتیان آب و آذوقه میطلبند و سایر نعمتهایی را که خداوند، نصیبشان کرده است، درخواست میکنند. تا از شدت تشنگی که زبانهایشان را شکافته و حلقومهایشان را خشک گردانیده است بکاهند. آری همین زبانها و حلقومها بود که دیروز در دنیا برای اعتراض، استهزاء و مسخره کردن اهل حق و آرمانهایشان بحرکت در میآمد و سخن میگفت و با تمام قدرت، بوسیله مطبوعات، کنفرانسها و دیگر رسانههای تبلیغاتی گمراه کن، اسلام را هدف قرار میدادند. اینک میخواهند آتش خشم خدا را از جسم و جانشان که با حرام تغذیه شده است دور سازند: ﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِيضُواْ عَلَيۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ ٥٠﴾[لاأعراف: ۵۰].
ترجمه: «دوزخیان بهشتیان را صدا میزنند که مقداری از آب یا از چیزهایی که خداوند نصیب شما فرموده است به ما بدهید. بهشتیان (در جواب) میگویند: خداوند آب و چیزهای بهشت را بر کافران حرام کرده است».
از ابن عباسبپرسیدند: بهترین صدقه چیست؟ گفت: من از آنحضرت جشنیدم که فرمود: بهترین صدقه آب دادن (به تشنه لبان) است مگر نشنیدهاید که دوزخیان از بهشتیان آب میطلبند [۴۰]. خداوند در ادامه این آیات میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ دِينَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَاۚ فَٱلۡيَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ كَمَا نَسُواْ لِقَآءَ يَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا كَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَجۡحَدُونَ ٥١﴾[الأعراف: ۵۱].
ترجمه: «آن کسانی که (دنبال دین حق راه نیفتادند بلکه) خوشگذرانی و بازی را آئین خود کردند (و دین را مسخره پنداشتند و به بازیچه گرفتند) و زندگی دنیا آنان را گول زد (و جهان عاجل، ایشان را از جهان آجل بازداشت). پس امروز ایشان را از یاد میبریم. چون که ایشان رسیدن به چنین روزی را از یاد بردند و آیات (دیدنی و خواندنی) ما را انکار کردند».
شیخ مراغی در تفسیر این آیات مینویسد: بهشتیان به کافران میگویند: که خود شما باعث این حرمان و دوری از رحمتهای الهی شدید.
راست میگویند، زیرا اعمالی که آنها انجام میدادند به هیچ وجه آنها را تزکیه نمیکرد تا شایسته بزرگداشت و کرامت باشند. کردار آنها یا سراسر لهو و بیهوده بود که آنها را از کارهای جدی و مهم باز میداشت و یا اینکه رفتارشان به بازی اطفال میماند که هیچگونه نفع دینی یا دنیوی نداشت. هواها و لذات حلال و حرام دنیا، آنها را فریفت و از همه چیز فراموش ساخت. بنابراین امروز آنها از رحمتهای حق، محروم و به فراموشی سپرده میشوند و برای همیشه در عذاب خواهند ماند [۴۱].
«حافظ ابن کثیر» در تفسیر آیهی ﴿فَٱلۡيَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ كَمَا نَسُواْ لِقَآءَ يَوۡمِهِمۡ هَٰذَا﴾[الأعراف: ۵۱]. مینویسد: یعنی خداوند، با آنها به گونهای رفتار میکند که گویا فراموششان کرده است. زیرا خداوند فراموشکار نیست و هیچگاه از دریای بیکران علم وی چیزی بدور نخواهد ماند و فراموش نخواهد شد. چنانکه میفرماید: ﴿فِي كِتَٰبٖۖ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى﴾[طه: ۵۲]. «همه چیز نزد خدا، در کتابی موجود است. پروردگارم نه به خطا میرود و نه اشتباه میکند». بلکه در اینجا هدف از نسیان، پاداش به مثل است، یعنی بخاطر اینکه آنها در دنیا، خدا را فراموش کرده و احکام و دستوراتش را نادیده گرفتهاند، اکنون خداوند آنها را به فراموشی میسپارد و نادیده میگیرد ﴿نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ﴾[الحشر: ۱٩]. ابن عباسبمیگوید: خداوند آنها را فراموش کرد یعنی از نظر خیر و رحمت فراموش شدهاند نه از نظر عذاب و مصیبت [۴۲].
[۴۰] بيهقي، شعب الإيمان. [۴۱] تفسير المراغي. [۴۲] تفسير قرآن العظيم.