زاری و لابه منافقان
در آن روز، مردان و زنان منافق را سراسیمه و حیران مییابی که با ذلت و خواری دست به دامان مومنان میشوند و میگویند: ﴿يَوۡمَ يَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱنظُرُونَا نَقۡتَبِسۡ مِن نُّورِكُمۡ﴾«ای مومنان بایستید تا ما نیز با استفاده از نور شما به بهشت برویم».
به هرسو مینگرند، نوری روشن، لطیف و شفاف را میبینند، ولی برای کسانیکه عمری در تاریکی و ظلمت بسر بردهاند چگونه ممکن خواهد بود که از آن نور، بهره ببرند و در پرتو آن، مسیرشان را مشخص نمایند. آنها همچنان دست به دامان مومنان میشوند و زاری میکنند. ناگاه صدای دلخراشی به گوششان میرسد: ﴿قِيلَ ٱرۡجِعُواْ وَرَآءَكُمۡ فَٱلۡتَمِسُواْ﴾«میگویند: به عقب برگردید و نوری را برای خود جستجو کنید». این دستور، طنز و تذکری بیش نیست، به کسانیکه در دنیا، نفاق و توطئههایشان پس پرده و در تاریکی، برنامهریزی میشد.
«برگردید» به دنیا، جائی که اعمال نفاقآمیز انجام میدادید. جای عمل آنجا است و نور از آنجا بدست میآید. اینجا جای حساب است و از نور، خبری نیست.