آوای بهشتیان و غوغای دوزخیان

فهرست کتاب

سخنان کم‌رتبه‌ترین بهشتی

سخنان کم‌رتبه‌ترین بهشتی

ابوسعیدساز پیامبر خدا جنقل می‌کند که فرمود:‌ «کم‌ترین درجه بهشت به انسان مومنی اختصاص دارد که مدت‌ها بخاطر گناهانش در بند آتش بسر برده و پس از اتمام مدت مقرر، خداوند، درختی را بیرون از دوزخ، برایش مجسم می‌کند. همینکه چشمش به آن درخت می‌افتد، التماس می‌کند که او را به سایه آن منتقل کنند. خداوند می‌فرماید: بشرطی که غیر از آن، چیز دیگری درخواست نکنی. می‌گوید: به ذات یگانه‌ات سوگند چیز دیگری تمنا نخواهم کرد. خداوند دستور می‌دهد که او را از دوزخ بیرون بیاورند و به زیر سایه آن درخت منتقل کنند. آنگاه، درخت دیگری که علاوه بر سایه، دارای میوه نیز می‌باشد برایش مجسم می‌شود. این بار از خدا می‌خواهد که او را زیر درخت جدید، جای دهد تا ضمن استفاده از سایه آن، از میوه‌هایش نیز تناول کند. خداوند مجدداً می‌فرماید: بشرطی که چیز دیگری نخواهی. می‌گوید: به ذات یگانه‌ات سوگند غیر از آن، چیز دیگری طلب نمی‌کنم. خداوند دستور می‌دهد که او را به زیر آن درخت انتقال دهند. سپس قدری دورتر، درختی را که علاوه بر سایه و میوه، در زیر آن، آب خنک نیز جریان دارد، می‌نمایانند. این بار نیز عهد خویش را فراموش می‌کند و می‌گوید: پرودگارا‌‌! به سایه آن درخت، منتقل‌ام کن تا ضمن استفاده از سایه و میوه‌هایش از آب خنک جاری در زیر آن، بیاشامم. خداوند می‌فرماید: بشرطی که بعد از آن، چیزی از من طلب نکنی. برای چندمین بار قول می‌دهد که چیز دیگری نخواهد خواست. وقتی به آنجا منتقل می‌شود چشمش به دروازه‌های بهشت می‌افتد. می‌گوید: بارالها! مرا نزد دروازه‌های بهشت، جای ده تا از دور، نعمت‌های درون آن را تماشا کنم. به دستور خداوند، او را در جوار دروازهای بهشت قرار می‌دهند. همینکه چشمش از دور، به نعمت‌های درون بهشت می‌افتد، آن‌چنان شیفته و دلباخته می‌گردد که با اصرار از خدا می‌خواهد، او را در گوشه‌ای از بهشت جای دهد. خداوند می‌فرماید: بنده‌ی من‌‌‌! وارد شو. این بهشت مال تو است. می‌گوید: این‌ها همه مال من؟! خداوند می‌فرماید: غیر از این هم هرچه دلت می‌خواهد طلب کن. حتی خداوند خودش به او می‌آموزد که چه بخواهد و چگونه بخواهد. در پایان، خداوند می‌فرماید: اینها و ده برابر آن، مال تو.

و پس از ورود به بهشت دو تن از همسرانش با این جملات زیبا به استقبالش می‌روند: «اَلحمدُ للهِ الَّذي اّحياكَ لَنا وَاَحيانا لَك» «ستایش مر خدایی را که تو را برای ما و ما را برای تو آفرید». این بهشتی تازه وارد، فکر می‌کند بزرگ‌ترین مقام بهشت را بدست آورده است، غافل از اینکه در کمترین و پایین‌ترین درجه‌ی بهشت قرار گرفته است. همچنین کم‌ترین و آسان‌ترین عذاب دوزخ، عبارت از پوشاندن دو کفش آتشین است که در اثر آن، مغز سر بجوش می‌آید‌» [۵۳].

زمانی که انسان با چنین بخشش عظیمی‌از جانب خداوند نسبت به یکی از مومنان رده‌ی پایین، بر می‌خورد، به راحتی می‌تواند میزان لطف و کرم خداوند را نسبت به بندگان مقرب دربارش حدس بزند. هم چنین از کمترین عذاب دوزخ که پوشانیدن دو کفش آتشین است و مغز سر را بجوش در می‌آورد، می‌توان در مورد شدید‌ترین عذاب دوزخ، حدس زد.

پیامبر اسلام جبه نقل از خداوند می‌فرماید: «أَعْدَدْتُ لِعِبَادِىَ الصَّالِحِينَ مَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ وَلاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ».

ترجمه: «من برای بندگان شایسته و نیکوکارم (بعد از مرگ‌) نعمت‌هایی آفریده‌ام که تاکنون نه چشمی‌آنها را دیده و نه گوشی آن‌ها را شنیده و نه در گمان کسی آمده است».

این فرمایش خداوند در مورد عذابی که برای بندگان نافرمان، تدارک دیده است، نیز صدق می‌کند. یعنی عذابی که نه چشمی‌آنرا دیده و نه گوشی شنیده و نه در قلب کسی خطور کرده است.

[۵۳] مسلم.