گفتار اول: شدت عذابی كه اهل دوزخ با آن روبرو میشوند
عذاب و شکنجهی آتش بسیار سخت و بیمناک است. آتش دوزخ آنچنان عذاب سخت و وحشتناکی دارد، که انسان را مجبور میکند که به خاطر نجات از آن، بهترین دارایی و هستی خود را به عنوان فدیه، تقدیم کند:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ كُفَّارٞ فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِينَ٩١﴾[آلعمران: ۹۱].
«کسانی که کفر میورزند و با کفر میمیرند، اگر زمین پر از طلا باشد و آنرا به عنوان فدیه بپردازند، هرگز از هیچ کدام از آنان پذیرفته نخواهد شد. برای ایشان عذاب دردناکی است و یاوری ندارند».
و در جایی دیگر میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لِيَفۡتَدُواْ بِهِۦ مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنۡهُمۡۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٣٦﴾[المائدة: ۳۶].
«اگر تمام چیزهایی که در زمین است و همانند آن، از آنِ کافران باشد و همه را برای نجات از عذاب رستاخیز به عنوان فدیه بدهند، از آنان پذیرفته نمی شود و عذاب دردناکی -پیش رو- دارند».
در صحیح مسلم از انسسروایت شده است که رسول الله صفرمود:
«يُؤْتَى بِأَنْعَمِ أَهْلِ الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ النَّارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيُصْبَغُ فِي النَّارِ صَبْغَةً ثُمَّ يُقَالُ يَا ابْنَ آدَمَ هَلْ رَأَيْتَ خَيْرًا قَطُّ؟ هَلْ مَرَّ بِكَ نَعِيمٌ قَطُّ؟ فَيَقُولُ: لَا وَاللهِ يَا رَب». [۱۱۵]
«در روز رستاخیز، ثروتمندترین شخص در دنیا را که دوزخی شده است، میآورند. رنگش در آتش دگرگون میشود. آنگاه سوال میشود: ای فرزند آدم! آیا هرگز خیری در دوزخ دیدی؟ آیا هرگز نعمتی بر تو گذز کرد؟ میگوید: پروردگارا! سوگند به ذات تو که ندیدهام».
این تنها چند لحظهی اندکی است که کفار با مشاهدهی آن تمامی لذاید و شادیهای دنیا را فراموش میکنند. در بخاری و مسلم از انس بن مالکسروایت شده است که رسول الله صفرمود:
«إِنَّ اللهَ يَقُولُ لِأَهْوَنِ أَهْلِ النَّارِ عَذَابًا: لَوْ أَنَّ لَكَ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَيْءٍ كُنْتَ تَفْتَدِي بِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقَدْ سَأَلْتُكَ مَا هُوَ أَهْوَنُ مِنْ هَذَا وَأَنْتَ فِي صُلْبِ آدَمَ أَنْ لَا تُشْرِكَ بِي فَأَبَيْتَ إِلَّا الشِّرْكَ». [۱۱۶]
«الله متعال در روز رستاخیز به کسی که در کمترین عذاب است، میفرماید: آیا اگر از نعمتهای زمین چیزی میداشتی، آنرا برای نجات از عذاب دوزخ فدا میکردی؟ میگوید: حتماً. پروردگار میفرماید: کمتر از آنرا از تو خواستم؛ در حالیکه تو از نسل پدرت آدم بودی. خواستم کسی را شریک من قرار ندهی؛ اما تو برای من شریک قرار دادی».
شدت آتش و هراس از آن، انسان را مجبور میکند که تمام دوستانش را برای رهایی از عذاب دوزخ فدا کند:
﴿يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيهِ١١ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ١٢ وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُٔۡوِيهِ١٣ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ١٤ كَلَّآۖ إِنَّهَا لَظَىٰ١٥ نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ١٦﴾[المعارج: ۱۱-۱۶].
«هر گنهکاری آرزو میکند فرزندانش را بلاگردان عذاب آن روز بگرداند و همسر و برادر خود را و قبیله و خویشاوندانی را که پناهش میدادند. و همهی کسانی را که در زمین هستند -فدا کند- تا نجات یابد. هرگز؛ بهراستی که دوزخ، آتشی سوزان و زبانهکش است. در حالی که پوست سر «و بافتهای بدن را میسوزاند و» بَرمیکند.»
[۱۱۵] مشکاة المصابیح (۳/۱۰۲) [۱۱۶] صحیح بخاری، کتاب الرقائق، باب صفة الجنة و النار، فتح الباری (۱۱/۴۱۶). مشکاة المصابیح (۳/۱۰۲)