گفتار دوم: معتقدان به نابودی بهشت
جهم بن صفوان، امام معطله، همچنان که به نابودی بهشت و دوزخ اعتقاد دارد و از سلف، اعم از صحابه و تابعین چنین سخنی بازگو نشده است. ائمه مسلمانان و اهل سنت و جماعت چنین دیدگاهی ندارند. بیشتر اهل سنت دیدگاه جهم بن صفوان را رد کردهاند. ابوالهذیل علاف استاد معتزله نیز به نابودی کارهای بهشتیان و دوزخیان معتقد است. ایشان میگوید: کارهای آنان به سکون همیشگی میانجامد. و هیچ یک از بهشتیان و دوزخیان دیگر نمیتوانند کاری بکنند.
اما تمامی این دیدگاهها باطل و بیارزشند. شارح طحاویه میگوید: ماندگار بودن بهشت امری بدیهی و روشن است و رسول الله صدر اینباره خبر داده است. الله متعال میفرماید:
﴿۞وَأَمَّا ٱلَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّكَۖ عَطَآءً غَيۡرَ مَجۡذُوذٖ١٠٨﴾[هود: ۱۰۸].
«ولی افراد خوشبخت، تا آسمانها و زمین باقی است، جاودانه در بهشت میمانند؛ مگر مدتی که پروردگارت بخواهد و این، عطا و بخششی ناگسستنی است».
﴿غَيۡرَ مَجۡذُوذٖ١٠٨﴾که به معنای پایانناپذیر و قطع نشدنی است، هیچگونه منافاتی با ﴿إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّكَۖ﴾ندارد. شارح طحاویه اختلاف سلف دربارهی این استثنا میگویند: استثنا به معنای: جز مدت زمانی که در دوزخ میمانید، است و این در مورد مؤمنانی است که نخست وارد دوزخ شده و سپس به بهشت برده میشوند و در حق همهی مؤمنان مصداق ندارد.
یا منظور از این استثنا مدت اقامت آنها در میدان محشر یا در قبرها و میدان محشر است و برخی بر این باورند که این استثنا، مربوط به پروردگار است و او به آن عمل نمیکند. مثلاً کسی میگوید: «واللهِ لَأضرِبَنَّكَ إلاّ أَن أَرى غَيرَ ذلِكَ»«به الله سوگند تو را خواهم زد، مگر اینکه نظرم عوض شود». در نهایت نظرتان عوض نمیشود و برای زدن او اقدام میکنید.
برخی از دانشمندان علم نحو گفتهاند: «إلاّ» به معنی «واو» است و سیبویه «إلاّ» را به «لکن» ترجمه کرده است. در این صورت استثنا منقطع است. ابن جریر این دیدگاه را برگزیده و میگوید: الله متعال پیمانشکن نیست و استثنا را به ﴿عَطَآءً غَيۡرَ مَجۡذُوذٖ١٠٨﴾وصل کرده است. گفتهاند: شبیه این جمله است: أسكَنتُكَ داري حَولاً إلّا ما شِئتُ. تو را در خانهام به مدت یک سال اسکان میدهم مگر اینکه چیز دیگری بخواهم. یعنی دیدگاهم عوض شود و مدت اسکان را از یک سال بیشتر کنم. برخی بر این عقیدهاند که استثنا برای اعلان این مطلب است که ماندگاری بهشتیان به خواست الهی است. نظیر آن در قرآن این آیه میباشد:
﴿وَلَئِن شِئۡنَا لَنَذۡهَبَنَّ بِٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِۦ عَلَيۡنَا وَكِيلًا٨٦﴾[الإسراء: ۸۶].
«اگر ما بخواهیم آنچه را که به تو وحی کردهایم از تو بازپس میگیریم، آن گاه کسی را نخواهی یافت که در این مورد، در برابر ما از تو دفاع کند».
﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗاۖ فَإِن يَشَإِ ٱللَّهُ يَخۡتِمۡ عَلَىٰ قَلۡبِكَۗ وَيَمۡحُ ٱللَّهُ ٱلۡبَٰطِلَ وَيُحِقُّ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٢٤﴾[الشورى: ۲۴].
«آیا میگویند: -محمّد- بر الله دروغ و افترا بسته است؟ اگر الله بخواهد بر قلب تو مهر مینهد -و قدرت حفظ آیات خود را از تو میگیرد-. الله، باطل را محو و نابود میکند و حق را با کلمات خویش ثابت میگرداند. بیگمان او به راز سینهها داناست».
﴿قُل لَّوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا تَلَوۡتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَدۡرَىٰكُم بِهِۦۖ فَقَدۡ لَبِثۡتُ فِيكُمۡ عُمُرٗا مِّن قَبۡلِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ١٦﴾[یونس: ۱۶].
«بگو: اگر الله میخواست، آنرا بر شما نمیخواندم و او نیز شما را به آن آگاه نمیکرد. من، پیشتر عمری در میان شما بودهام. آیا نمیاندیشید؟»
اینگونه آیات در قرآن بسیار است. الله متعال به بندگانش خبر میدهد که همهی دستورات در دست او است، پس هر آنچه بخواهد میشود و آنچه نخواهد هرگز رخ نمیدهد.
به هر تقدیر این استثنا از متشابهات است و آیات:
﴿عَطَآءً غَيۡرَ مَجۡذُوذٖ١٠٨﴾[هود: ۱۰۸].
«بخششی ناگسیختنی است».
﴿إِنَّ هَٰذَا لَرِزۡقُنَا مَا لَهُۥ مِن نَّفَادٍ ٥٤﴾[ص: ۵۴].
«این بخشش و دادههای ماست و هرگز پایانی ندارد».
﴿أُكُلُهَا دَآئِمٞ وَظِلُّهَاۚ﴾[الرعد: ۳۵].
«خوراک و سایهاش همیشگی است».
همگی بر ماندگاری بهشت، بهشتیان و نعمتهای آن تأکید دارند و الله متعال اعلام میدارد که آنها:
﴿لَا يَذُوقُونَ فِيهَا ٱلۡمَوۡتَ إِلَّا ٱلۡمَوۡتَةَ ٱلۡأُولَىٰۖ وَوَقَىٰهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ٥٦﴾[الدخان: ۵۶].
«هرگز در آنجا مرگی جز همان مرگ نخستین -که در دنیا چشیدهاند- نمیچشند و الله متعال آنان را از عذاب دوزخ به دور و محفوظ میدارد».
این استثنا منقطع است و در صورتیکه با استثنای پیشین ﴿إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّكَۖ﴾متصل شود، روشن میگردد که منظور از هردو آیه، استثنای مدت زمانی است که بهشتیان از زمان خلود در آنجا نبودهاند، مانند استثنای مرگ نخستین «موته الاولی» از جمله مرگ. پس این مرگ آنان است که بر حیات ابدی مقدم است و این همان مفارقت و جدائی از بهشت است که بر خلود و ماندگار بودن آنها در بهشت مقدم است. [۱۷۲]
[۱۷۲] شرح العقیده الطحاویه (۴۸۱)