ابوبکر صدیق رضی الله عنه بر ترین صحابی و مستحق ترین فرد به خلافت

فهرست کتاب

وجه سوم: ارشاد و راهنمایی پیامبرصبه بیعت کردن با ابوبکر

وجه سوم: ارشاد و راهنمایی پیامبرصبه بیعت کردن با ابوبکر

۱- در صحیح مسلم آمده است که اصحاب و یاران محمدصدر سفری همراه پیامبرصبودند. بقیه حدیث را ذکر کرده که در آن آمده است: «إن یطع القوم أبابکر وعمر یرشدوا» [۲۲۴]. «اگر مردم از ابوبکر و عمر اطاعت بکنند، هدایت می‌یابند».

۲- یکی دیگر از دلایلی که پیامبرصمسلمانان را راهنمایی کرده تا بعد از خود، با ابوبکر بیعت کنند، این است که پیامبرص، در نماز ابوبکر را جانشین خود ساخت. این قضیه در کتاب‌های صحاح و سنن و مسانید از چندین طریق آمده و به حد تواتر رسیده است؛ همچنان که بخاری، مسلم، ابن خزیمه، ابن حبان و دیگر صاحبان کتاب‌های صحاح از ابوموسی اشعریس روایت کرده‌اند که وی گفت: «مَرِضَ النَّبِىُّ ج فَاشْتَدَّ مَرَضُهُ فَقَالَ: مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ. قَالَتْ عَائِشَةُ إِنَّهُ رَجُلٌ رَقِيقٌ، إِذَا قَامَ مَقَامَكَ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يُصَلِّىَ بِالنَّاسِ. قَالَ: مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ، فَعَادَتْ فَقَالَ: مُرِى أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ، فَإِنَّكُنَّ صَوَاحِبُ يُوسُفَ. فَأَتَاهُ الرَّسُولُ فَصَلَّى بِالنَّاسِ فِى حَيَاةِ النَّبِىِّ ج» [۲۲۵].

«پیامبرصبه شدت بیمار شد و فرمود: به ابوبکر بگویید که برای مردم نماز بخواند. عایشهلگفت: ای رسول خدا همانا ابوبکر مرد نازک دلی است و هر وقت به جای تو بایستد نمی‌تواند برای مردم نماز بخواند. پیامبرصفرمود: به ابوبکر بگو که برای مردم نماز بخواند. دوباره این جمله را تکرار کرد و فرمود: به ابوبکر بگو که برای مردم نماز بخواند. به راستی شما زن‌ها مثل همراهان یوسف هستید (که زیاد اصرار می‌کردند). پس عایشهل، ابوبکر را نزد پیامبرصآورد و او در حیات پیامبرصبرای مردم امامتِ نماز کرد». و در صحیح بخاری و مسلم از عایشهلروایت است که گوید: هنگامی که رسول اللهصسخت بیمار شد، بلال آمد و پیامبرصاز وی خواست تا برای نماز، اذان گوید و فرمود: «مُروا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ». «به ابوبکر بگویید که برای مردم نماز بخواند». گفتم: ای رسول خدا، همانا ابوبکر مردی است که زود دلتنگ می‌شود و گریه می‌کند و هر وقت به جای تو بایستد نمی‌تواند برای مردم نماز بخواند. کاش به عمر دستور می‌دادی. فرمود: «مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ». «به ابوبکر بگویید که برای مردم نماز بخواند». عایشهلگوید که به حفصه گفتم: به پیامبرصبگو که ابوبکر مردی است که زود دلتنگ می‌شود و گریه می‌کند و هر وقت به جای تو بایستد نمی‌تواند برای مردم نماز بخواند. کاش به عمر دستور می‌دادی. حفصه این را به پیامبر گفت. پیامبرصفرمود: «إِنَّكُنَّ لأَنْتُنَّ صَوَاحِبُ يُوسُفَ ، مُرُوا أَبَا بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّىَ بِالنَّاسِ». «همانا شما زن‌ها مثل همراهان یوسف هستید (که زیاد اصرار می‌کردند). به ابوبکر بگویید که برای مردم نماز بخواند». عایشهلگوید: پس به ابوبکر گفتند که برای مردم نماز بخوان [۲۲۶].

پس ابوبکر در طول بیماری پیامبرصاز روز پنج شنبه تا روز پنج شنبه تا روز دوشنبه هفته بعد برای مردم نماز خواند، یعنی مدت بیماری پیامبرصبراساس آنچه که گفته شده، دوازده روز بود. و اتاق او در کنار مسجد قرار داشت. پس در این روایت آمده که عایشهلدر این مورد از پیامبرصتجدید نظر خواست و به حفصه گفت که از پیامبرصتجدید نظر بخواهد. پیامبرصبه خاطر این اصرار، آنان را سرزنش کرد و آن را اصرار بر امری باطل به حساب آورد؛ مانند اصرار همراهان یوسف، در مورد یوسف. پس چنین امری نشان می‌دهد که مقدم نمودن کسی دیگر غیر از ابوبکر در نماز، جزو امور باطلی است که هر کس بر آن اصرار ورزد، مورد ملامت و سرزنش قرار می‌گیرد. این در حالی است که ابوبکر به عمر گفت که برای مردم نماز بخواند ولی عمر جلو نرفت و گفت: تو برای این کار مستحق‌تر و شایسته‌تر هستی. پس در اینجا عمرس اعتراف نموده که ابوبکرس برای امامت نماز از او مستحق‌تر و شایسته‌تر است، همچنان که اعتراف نموده به اینکه ابوبکرس برای امر خلافت از او و سایر صحابه مستحق‌تر و شایسته‌تر است، و ابوبکرس از همه صحابه افضل و برتر است [۲۲٧].

در صحیح بخاری و صحیح مسلم از عایشهلروایت است که گوید: «درباره اینکه ابوبکر برای مردم امامت نماز بکند از پیامبرصتجدید نظر خواستم. و در این تجدید نظرخواهی زیاد، آنچه برایم مسلم شد، این بود که پیامبرصغیر از ابوبکر هرگز دوست نداشت که کسی دیگر به جایش بایستد و امامت نماز بکند. بدین وسیله خواستم رسول اللهصاز ابوبکر دست بکشد» [۲۲۸].

پیامبرصدر روز وفاتش، پرده را کنار کشید در حالی که مسلمانان پشت سر ابوبکر نماز می‌خواندند. این امر پیامبرصرا مسرور و خوشحال کرد؛ در صحیح بخاری و مسلم از انس بن مالکس روایت است که ابوبکر هنگام درد و ناراحتی رسول اللهصکه به دنبال آن وفات یافت، برای مسلمانان نماز خواند. تا اینکه روز دوشنبه فرا رسید و در حالی که مسلمانان در صفوف نماز ایستاده بودند، رسول اللهصپرده اتاق را کنار کشید و به ما نگاه کرد در حالی که ایستاده بود. گویی صورتش همانند برگ قرآن [۲۲٩]بود. سپس رسول اللهصلبخندی زد. راوی گوید: در حالی که ما، در نماز بودیم، از خوشحالی به خاطر بیرون آمدن رسول اللهصاز اتاقش، متحیر شدیم و ابوبکر به عقب برگشت تا به صف بپیوندد و گمان کرد که رسول اللهصبرای نماز بیرون آمده است. اما پیامبرصبا دست به آنان اشاره نمود که به نمازتان را ادامه دهید. سپس رسول اللهصداخل اتاقش شده و پرده را پایین کشید. راوی گوید: رسول اللهصدر آن روز وفات یافت [۲۳۰].

دفعه‌ای پیامبرصاز منزل بیرون رفت و نشسته برای مسلمانان نماز خواند. ابوبکر ماند تا به دستور پیامبرصدیگر نمازها را برای مردم بخواند؛ در حدیث صحیح از عبیدالله بن عبدالله بن عتبه روایت است که گوید: «بر عایشه كداخل شدم و به او گفتم: آیا درباره بیماری رسول اللهصچیزی به من می‌گویی؟ گفت: چرا، می‌گویم. پیامبرصسخت بیمار شد و فرمود: آیا مردم نماز خواندند؟ گفتیم: نه، آنان منتظر هستند ای رسول خدا. فرمود: آب را در ظرفی برایم بریزید. ما هم این کار را کردیم. او غسل کرد و خواست از آنجا دور شود. پس بیهوش شد و بعداً به هوش آمد و فرمود: آیا مردم نماز خواندند؟ گفتیم: نه، آنان منتظر هستند ای رسول خدا. عایشهلگفت: مردم در مسجد ماندند و برای نماز عشاء منتظر رسول اللهصبودند. عایشهلگوید: رسول اللهصکسی را دنبال ابوبکر فرستاد تا برای مردم نماز بخواند. او ابوبکر را نزد پیامبرصآورد و گفت: همانا رسول اللهصبه تو دستور داده که برای مردم نماز بخوانی. ابوبکر که مرد نازک دلی بود گفت: ای عمر، برای مردم نماز بخوان. راوی گوید که عمر گفت: تو برای این کار شایسته‌تری. عایشهلگفت: پس ابوبکر در آن چند روز برای مردم امامت نماز کرد. سپس رسول اللهصسبکی را در خودش احساس کرد و برای نماز ظهر از بین دو مرد که یکی عباس بود، بیرون رفت و ابوبکر برای مردم نماز می‌خواند. هنگامی که ابوبکر، پیامبر را دید، خواست به عقب برگردد اما پیامبرصبه او اشاره کرد که به عقب نیاید. پیامبرصبه آن دو نفر گفت: مرا کنار ابوبکر بنشانید. پس آن دو، پیامبرصرا کنار ابوبکر نشاندند و ابوبکر نماز می‌خواند و با حالت ایستاده از نماز رسول اللهصپیروی می‌کرد و مردم هم از نماز ابوبکر پیروی می‌کردند و پیامبرصنشسته بود. عبیدالله گوید: بر عبدالله بن عباسبداخل شدم و به او گفتم: آیا آنچه که عایشه درباره بیماری رسول اللهصبه من گفته، به تو عرض کنم؟ گفت: بفرما. پس من هم گفته عایشه را به او عرض کردم و او چیزی از آن را انکار ننمود. فقط گفت: آیا اسم مردی که با عباس بود به تو گفت؟ گفتم: نه. گفت: آن مرد، علی بود» [۲۳۱].

این حدیثی است که عایشه و ابن عباسبهردو بر آن اتفاق دارند که از بیماری پیامبرصو جانشین خود قرار دادن ابوبکر در نماز خبر می‌دهند. و اینکه ابوبکر چند روز قبل از بیرون آمدن پیامبرصاز خانه، برای مردم نماز خواند. و اینکه وقتی پیامبرصبرای نماز ظهر خارج شد به ابوبکر دستور داد که به عقب نیاید بلکه در جای خود بایستد و پیامبرصکنار ابوبکر نشست. و مردم از نماز ابوبکر پیروی می‌‌کردند و ابوبکر در نماز پیامبرصرا پیروی می‌کرد. همه علما بر تصدیق این حدیث اتفاق نظر دارند و آن را تلقی به قبول نموده‌اند. پیامبرصقبل از این هم، ابوبکر را جانشین خود در نماز قرار داد؛ بدان گاه که نزد پسران عمرو بن عوف رفت تا میانشان صلح و آشتی برقرار سازد. و نقل نشده که پیامبرصدر غیاب خود در سفر و بیماری‌اش، جز ابوبکر کس دیگری را جانشین خود در نماز قرار داده باشد. اما تنها عبدالرحمن بن عوف در هنگام سفر برای جنگ تبوک، یک بار نماز صبح را برای مسلمانان خواند؛ زیرا پیامبرصبرای قضای حاجتش رفته بود و تأخیر نموده بود [۲۳۲]و [۲۳۳].

۳- در سنن ترمذی به طور مرفوع آمده است: «لاَ يَنْبَغِى لِقَوْمٍ فِيهِمْ أَبُو بَكْرٍ أَنْ يَؤُمَّهُمْ غَيْرُهُ» [۲۳۴]. «برای قومی که ابوبکر در میانشان است، شایسته نیست که کسی دیگر غیر از و برای آنان امامت بکند».

۴- احادیثی دیگر مانند فرموده پیامبرصبر منبر در حدیث صحیح که فرمودند: «وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا مِنَ النَّاسِ خَلِيلا لاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ، وَلَكِنْ خُلَّةُ الإِسْلامِ أَفْضَلُ، ثُمَّ قَالَ:لا تَبْقَى فِي الْمَسْجِدِ خَوْخَةٌ إِلا سُدَّتْ إِلا خَوْخَةَ أَبِي بَكْرٍ» [۲۳۵]. «اگر من از میان مردم روی زمین دوستی صمیمی را برای خود بر می‌گزیدم، قطعاً ابوبکر را به عنوان دوست صمیمی خود بر می‌گزیدم. تمام روزنه‌ها و دریچه‌های مسجد بسته شود جز روزنه و دریچه خانه ابوبکر».

قائلان به نص جلی برای آن استدلال می‌کنند به اینکه صحابه بر نامگذاری ابوبکر به عنوان خلیفه رسول خداصاتفاق نظر دارند [۲۳۶]. اینان می‌گویند: خلیفه تنها به کسی گفته می‌شود که دیگری او را جانشین خود قرار داده باشد و معتقدند که در اینجا فعیل به معنای مفعول است. پس این نشان می‌هد که رسول اللهص، ابوبکر را جانشین خود بر امتش قرار داده است. گروه دیگری از علما بر این باورند که خلیفه هم به کسی گفته می‌شود که دیگری او را جانشین خود قرار داده باشد و هم به کسی گفته می‌شود که جانشین دیگری شود. در این صورت، فعیل به معنای فاعل آمده است. به هر حال این دو وصف برای کسی جز ابوبکر ثابت نیست؛ پس تنها او خلیفه است.

ابن تیمیه/گوید: اهل سنت معتقدند که ابوبکر جانشین پیامبرصشده و او شایسته‌ترین و مستحق‌ترین فرد برای جانشینی پیامبرصاست [۲۳٧].

[۲۲۴] صحیح مسلم: ص ۶۸۱. و در آن آمده است: «سپس گفت: می‌بینید که مردم چه کار کردند. راوی گوید: سپس گفت: مردم به صبح رسیدند در حالی که پیامبرشان را از دست دادند. پس ابوبکر و عمر گفتند: در شأن رسول اللهصنیست که شما را به جا بگذارد. مردم گفتند: همانا رسول اللهصدر بین شماست، پس اگر از ابوبکر و عمر اطاعت کنید، راه می‌یابید». و در مسند احمد بن حنبل، ۵/۲٩۸، از طریق حدیث ابوقتاده آمده که او می‌گوید: ما، در سفری همراه پیامبرصبودیم. ایشان فرمودند: همانا شما اگر فردا آب نیابید، تشنه می‌شوید. مردم به دنبال پیدا کردن آب رفتند و من همراه رسول اللهصماندم». همچنین در این حدیث آمده که راوی آن گوید: «مردم به صبح رسیدند در حالی که پیامبرشان را از دست دادند. مردم به یکدیگر گفتند: همانا پیامبرصبه دنبال آب رفته است. در میان گروهی ابوبکر و عمر حضور داشتند. آن دو گفتند: ای مردم، همانا در شأن رسول اللهصنیست که برای پیدا کردن آب از شما پیشی گرفته باشد و شما را به جا گذاشته باشد. و اگر مردم از ابوبکر و عمر اطاعت بکنند، هدایت می‌یابند. این را سه بار تکرار کرد». [۲۲۵] صحیح ابن خزیمه: ۳/۶۰. [۲۲۶] صحیح بخاری، ک ۱۰، ب ۳٩، ۴۶، ۶٧، ۶۸ و ٧۰؛ ک ٩۶، ب ۵؛ صحیح مسلم، ک ۴، ب ۲۱. ابن کثیر/در کتاب البدایة والنهایة: ۵/۲۴۴ گوید: «هنگامی که پیامبر صوفات یافت، ابوبکر صدیقسنماز صبح را برای مسلمانان خواند. این زمانی بود که رسول اللهصاز بیهوشی‌ای که به خاطر درد و ناراحتی شدید = =بود، به هوش آمد و پرده اتاق را کنار کشید و به مسلمانان نگاه کرد که آنان در نماز پشت سر ابوبکر هستند. این امر پیامبرصرا خوشحال کرد و لبخندی زد. حتی مسلمانان از خوشحالی قصد داشتند که نمازشان را نیمه تمام رها کنند و حتی ابوبکر خواست به عقب بیاید تا به صف بپیوندد. اما پیامبرصبه آنان اشاره نمود که در جای‌شان بمانند و نمازشان را نیمه تمام رها نکنند و پرده را پایین کشید. و این در آخر عمر مبارک پیامبرصبود. هنگامی که ابوبکر سلام نماز داد بر پیامبرصداخل شد و به عایشه گفت: دیدم که درد و ناراحتی از رسول اللهصدور شده است، و امروز نوبت دختر خارجه است كه در منطقه سنح زندگى مى‌كند(يعنى زن ابوبكر). هنگامی که پیامبرصوفات یافت و دراین باره میان صحابه اختلاف ایجاد شد، یکی می‌گفت: پیامبرصمرد، پیامبرصرفت. و دیگری می‌گفت: پیامبرصنمرده است. آنگاه سالم بن عبیدالله نزد ابوبکر صدیق رفت ...». [۲۲٧] بعداً در این باره سخن به میان می‌آید. [۲۲۸] صحیح بخاری: ک ۶۴، ب ۸۳؛ صحیح مسلم: ک ۴، ح ٩۳، شماره ۳۱۳. [۲۲٩] کنایه از زیبایی بسیار زیاد و روشنی صورت و نورانی بودنش است. [۲۳۰] صحیح بخاری: ک ۲۱، ب ۶؛ صحیح مسلم: ک ۴، شماره ۴۱٩. [۲۳۱] صحیح بخاری: ک ۱۰، ب ۴٧، ۵۱ و ۶٧؛ ک ۶۴، ب ۸۳؛ صحیح مسلم: شماره ۳۱۱. گویم: از دیگر کسانی که احادیث جانشین قرار دادن پیامبر، ابوبکر را در نماز، روایت کرده‌اند، عبارتند از: امام مالک در کتاب «الـموطأ»، ۱/٧۰ و ۱٧۱، ترمذی در کتاب «سنن ترمذی»، به شماره ۳۶٧۳؛ و نسائی در کتاب «سنن نسائی»، ۲/۸٩-۱۰۰ و ۴/٧. [۲۳۲] مسلم آن را از سهل بن سعد الساعدی، ک ۴، ح ۱۰۲-۱۰۴ و بخاری در صحیح خود، ک ۱۰، ب ۴۸ روایت نموده‌اند. [۲۳۳] منهاج السنة: ۱/۱۸۴؛ ۴/۲٩۰-۲٩۶. [۲۳۴] منهاج السنة: ۴/۴۵. ترمذی این حدیث را در ابواب مناقب به شماره ۳٧۵۵ روایت کرده و گفته که این حدیث غریبی است. [۲۳۵] تخریج آن قبلاً ذکر شد. بعضی از علما می‌گویند: همانا درِ ابوبکر بدین خاطر استثنا شده که پیامبر دانسته که ابوبکر جانشین او می‌شود و نیاز به رفت و آمد به مسجد دارد. [۲۳۶] حاکم در مستدرک روایات صحیح از صحابه مبنی بر اجماع‌شان درباره خطاب قرار دادن ابوبکر به «یا خلیفة رسول الله» «ای جانشین رسول خدا»، در صفحات ٧٩ و ۸۰ ذکر کرده است. اما حدیث عمرو بن میمون: «وسدوا الأبواب کلها إلا باب علي». «و تمام درها را بجز در علی ببندید»، از جمله روایاتی است که اهل تشیع به خاطر مقابله و مخالفت با اهل سنت، وضع نموده‌اند [منهاج السنة: ۳/۸ و ٩. ابن جوزی هم آن را در موضوعات ذکر کرده است]. [۲۳٧] منهاج السنة: ۱/۱۸۳ و ۱۸۴؛ ۲/۲۲۳.