ابوبکر صدیق رضی الله عنه بر ترین صحابی و مستحق ترین فرد به خلافت

فهرست کتاب

ابوبکر، با تقواترین فرد امت اسلام

ابوبکر، با تقواترین فرد امت اسلام

ابوبکر صدیق بنا به نص قرآن و سنت نبوی، با تقواترین فرد امت است ؛ در قرآن خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى ١٧ ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ ١٨ وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٢٠[اللیل: ۱٧-۲۰].

«به زودی باتقواترین مردم از آن (آتش سوزان) دور داشته می‌شود. همان کسی که مال خود را (در راه خدا) می‌بخشد تا پاک شود. و هیچ کس را نزد او حق نعمتی نیست تا بخواهد (به این وسیله) او را جزا دهد. بلکه تنها هدفش جلب رضای پروردگار بزرگ اوست».

بسیاری از علما بر این باورند که این آیه درباره ابوبکر نازل شده است. ابن جریر در تفسیر خود با سند از عبدالله بن زبیر و دیگران نقل کرده که این آیه درباره ابوبکر نازل شده است. همچنین ابن ابوحاتم و ثعلبی از عبدالله و سعید بن مسیب روایت کرده‌اند که آیه مذکور در شأن ابوبکر نازل شده است. ابن ابوحاتم در تفسیر خود ذکر کرده است: پدرم برای ما نقل کرده که محمد بن ابوعمر عدنی برای ما نقل نمود که سفیان برای ما نقل نموده که هشام بن عروه از پدرش برای ما نقل کرده و گوید: ابوبکر هفت برده‌ای که به خاطر خداوند شکنجه و اذیت و آزار می‌شدند، آزاد نمود که عبارتند از: بلال، عامر بن فهیره، نهدیه و دخترش، زنیره، ام عبیس و کنیز بنی المؤمل. سفیان گوید: زنیره، زنی رومی و کنیز بنی عبدالدار بود. هنگامی که مسلمان شد، بینایی خود را از دست داد. مشرکان گفتند: لات و عزی او را کور کرده است. او می‌گفت که من لات و عزی را قبول ندارم و به آن‌ها کافرم. سپس خداوند بینائی‌اش را به وی بازگرداند. بلال هم در حالی که زیر سنگ گذاشته شده بود و شکنجه می‌شد، ابوبکر او را خرید و آزادش کرد. مشرکان گفتند: اگر تنها یک اوقیه [٧۵]بپردازی، او را به تو می‌فروشیم. ابوبکر گفت: اگر قیمت او را یکصد اوقیه هم قرار دهید، او را از شما می‌خرم. سفیان گوید: آنگاه این آیه درباره‌اش نازل شد: ﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى...تا آخر سوره [٧۶].

اگر به فرض گفته شود که همه صحابه مشمول این آیه هستند، باید گفت که ابوبکر مستحق‌ترین و شایسته‌ترین فرد امت است که مشمول آن شود. بنابراین او با تقواترین و برترین فرد این امت است؛ زیرا خداوند «اتقی» را همراه با صفات ابوبکر، توصیف نموده، صفاتی که او از تمام امت، کامل‌ترین آن‌ها را داراست. این صفات در این آیات بیان شده است: ﴿ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ ١٨[اللیل: ۱۸] [٧٧].

«همان کسی که مال خود را (در راه خدا) می‌بخشد تا پاک شود».

و ﴿وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٢٠[اللیل: ۱٩-۲۰] [٧۸].

«و هیچ کس را نزد او حق نعمتی نیست تا بخواهد (به این وسیله) او را جزا دهد. بلکه تنها هدفش جلب رضای پروردگار بزرگ اوست».

در مورد دادن مال از جانب ابوبکر باید گفت که در احادیث صحیح از پیامبرصثابت شده که انفاق ابوبکر بهتر و برتر از انفاق دیگران است. و کمک و یاری ابوبکر در حق پیامبرصکامل‌تر و بیشتر از کمک و یاری دیگران است. در حدیث صحیح از پیامبرصآمده که ایشان فرمودند: «ما نفعني مال قط کمال أبي بکر» [٧٩]: «هیچ مالی به اندازه مال ابوبکر به من نفع نرسانده است». پیامبرصدر این حدیث از تمامی مال امت نفی کرده که همانند مال ابوبکر به پیامبرصنفع رسانیده باشد. پس چگونه ممکن است که اموال دیگران مشمول آیه قرار بگیرند ولی مال کسی که سودمندترین مال برای پیامبرصاست، مشمول آن قرار نگیرد؟! ابوبکر از راه صدقه و هدایا و نذر دیگران امرار معاش نمی‌کرد بلکه تجارت می‌کرد و از راه تجارت و کسب و کار خودش، امرار معاش می‌نمود. و هنگامی که به خلافت رسید و به خاطر مشغول شدن به امور و مصالح مسلمانان نتوانست تجارت کند، از مال خداوند و پیامبرصامرار معاش می‌کرد که خداوند آن مال را برای ابوبکر قرار داده بود، و از مال مردم مصرف نمی‌نمود. و پیامبرصچیزی از مال دنیا را به ابوبکر نمی‌داد که تنها مختص به او باشد بلکه آنچه به او می‌داد از غنائم جنگی بود که دیگرِ مسلمانان هم از آن بهره‌مند بودند. حتی پیامبرصاز ابوبکر مال می‌گرفت و آن را بر مسلمانان انفاق می‌نمود. همچنین پیامبرصاو را به کار گرفته و تا جایی که معلوم است دستمزدی را به او نداده است. ابوبکر هیچ گاه از پیامبرصنه مالی را خواسته است و نه حاجتی دنیوی، بلکه تنها علم و دانش دینی را از او خواسته است. و در صلح حدیبیه زمانی که ابوبکر به عروه بن مسعود گفت: شرمگاه لات را بمک، آیا ما فرار می‌کنیم و پیامبرصرا رها می‌کنیم؟! پیامبرصبه ابوبکر گفت: اگر دست منت تو بر من نبود، قطعاً جوابت می‌دادم. و در مسند امام احمد آمده است: «أنَّ أبابکرس کان یسقط السوط من یده فلا یقول لأحد ناولني إیاه، ویقول: إنَّ خلیلي أمرني أن لا أسأل الناس شیئاً» [۸۰].

«ابوبکرس تازیانه از دستش می‌افتاد و به کسی نمی‌گفت که آن را به دستم بده. و می‌گفت: همانا دوستِ محبوبم مرا امر کرده که از مردم چیزی نخواهم».

پس ابوبکر راجع به نعمتی که جزایش داده شود، دورترین مردم، و راجع به نعمتی که جزایش داده نمی‌شود، اولی‌ترین و نزدیکترین‌شان بوده است. بنابراین او مستحق‌ترین و شایسته‌ترین کسی است که مشمول آیه فوق الذکر باشد.

اما درباره اخلاص ابوبکر در جلب رضای پروردگارش، باید گفت که او کامل‌ترین فرد امت در این خصوص است، زیرا میان او و میان پیامبرصغیر از ایمان هیچ سبب دیگری وجود نداشته که ابوبکر به خاطر آن پیامبرصرا دوست بدارد و مالش را خرج کند. و او پیامبرصرا به خاطر رابطه خویشاوندی یاری نداده آن گونه که ابو طالب، او را یاری داد. و عمل و رفتار ابوبکر کاملاً خالصانه برای خداوند متعال بود [۸۱].

[٧۵] اوقیه برابر با هفت مثقال است. یا وزن چهل درم سنگ می‌باشد. (مترجم). [٧۶] ابن جوزی گوید: علما اتفاق نظر دارند که آيه مذکور درباره ابوبکر نازل شده است. [تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص ۳۸]. گویم: قبلاً ذکر شد که ابوبکر در حالی اسلام آورد که چهل هزار درهم داشت و سپس همه‌اش را در راه خدا مصرف نمود. [٧٧] «آن کسی که دارائی خود را (در راه خدا مصرف می‌کند و) می‌دهد تا خویشتن را (به وسیله این کار، از کثافت بخل) پاکیزه بدارد». [٧۸] «هیچ کسی بر او حق نعمتی ندارد تا (بدین وسیله به نعمتش پاسخ گوید و از سوی او به آن نعمت جزا داده شود. بلکه تنها هدف او جلب رضای ذات پروردگار بزرگوارش می‌باشد». [٧٩] احمد آن را اخراج کرده است. قبلاً نیز حدیث «إِنَّ أَمَنَّ النَّاسِ عَلَىَّ فِى مَالِهِ وَصُحْبَتِهِ أَبُو بَكْرٍ» ذکر شد. [۸۰] از ابن ابوملیکه روایت است که گوید: «هنگامی که افسار از دست ابوبکر افتاد، با دست و بازویش شترش را می‌زد تا اينكه بايستد، و آنگاه افسار را برمی‌داشت. روای گوید که همراهان به وی گفتند: چرا به ما نگفتی که آن را به دستت بدهیم؟ ابوبکر گفت: همانا دوستم، رسول خداصمرا امر کرده که از مردم چیزی نخواهم». [مسند احمد بن حنبل: ۱/۱۱، ۵/۱۵٩]. [۸۱] منهاج السنة: ۴/۱۰۱، ۲٧۴، ۲٧۵، ۲٧۶ و ۳٧۶.