بیعت نکردن سعد بن عباده با ابوبکر
بعضی از انصار سخنانی گفتند که بزرگانشان از قبیل اسید بن حضیر، عباد بن بشر و امثال آنان که از لحاظ قوت و جلادت و بزرگی و شرف، برتر از سعد بودند، آن سخنان را نپذیرفتند و آن را انکار کردند.
از پیامبرصثابت شده که ایشان فرمودند: «خَيْرَ دُورِ الأَنْصَارِ دَارُ بَنِى النَّجَّارِ ثُمَّ دَارُ بَنِى عَبْدِ الأَشْهَلِ ثُمَّ دَارُ بَنِى عَبْدِ الْحَارِثِ بْنِ الْخَزْرَجِ ثُمَّ دَارُ بَنِى سَاعِدَةَ وَفِى كُلِّ دُورِ الأَنْصَارِ خَيْرٌ» [۲٩۴]: «بهترین قبیلههای انصار، قبیلههای بنی نجار، سپس قبیله عبدالأشهل، پس از آن قبیله بنی عبد الحارث بن خزرج و سپس قبیله بنی ساعده میباشند و در تمامی قبیلههای انصار خیر و نیکی وجود دارد». از هیچ یک از افراد سه قبیله نخست شناخته نشده که راجع به خلافت ابوبکر مخالفتی بکنند و تنها سعد بن عباده، حباب بن منذر و گروه اندکی با خلافت ابوبکر مخالفت کردند و اینان بجز سعد بن عباده پشیمان شدند و با ابوبکر صدیق بیعت کردند. سعد بن عباده بدین خاطر با ابوبکر بیعت نکرد چون انصار او را برای خلیفه تعیین کرده بودند و وقتی که در پایان به عنوان خلیفه انتخاب نشد، این امر در دلش ماند، چیزی که در دلهای بشر میماند. اما نه با زبان و نه با عمل و رفتار هیچ گاه ابوبکر را اذیت نکرد.
آنچه شهرستانی ذکر کرده که انصار بر مقدم داشتن سعد بن عباده برای خلافت اتفاق کردهاند، به اتفاق مؤرخین و کسانی که با نقل و روایت آشنایی دارند، باطل و بیاساس است و احادیث صحیح و ثابت، خلاف آن را میرسانند [۲٩۵].
با وجودی که سعد بن عباده با ابوبکر بیعت نکرد، اما در امور جامعه اسلامی مخالفت نکرد و حق را رد نکرد و از باطل جانبداری و پشتیبانی نمیکرد. بلکه حتی امام احمد/در مسند خود از ابومعاویه از داود بن عبدالله اودی از حمید بن عبدالرحمن حمیری روایت کرده -ماجرای سقیفه را ذکر کرده- و در آن آمده است که ابوبکر صدیق گفت: «ای سعد، میدانی که رسول اللهصدر حالی که نشسته بودی، فرمود: «قُرَيْشٌ وُلاَةُ هَذَا الأَمْرِ فَبَرُّ النَّاسِ تَبَعٌ لِبَرِّهِمْ وَفَاجِرُهُمْ تَبَعٌ لِفَاجِرِهِمْ». «قریش صاحب امر خلافت و زمامدار امور مسلمانان هستند. انسانهای نیکوکار پیرو نیکوکارِ قریش، و انسانهای بدکار پیرو بدکارِ قریش هستند». سعد گفت: راست میگویی. ما وزیران و فرمانبرداران و شما امیران و فرماندهان هستید». این حدیث، حدیثی مرسل و حسن است. شاید حمید آن را از بعضی از صحابه که شاهد آن بودهاند، اخذ کرده باشد. در آن حدیث فایده خیلی زیبایی وجود دارد و آن، این است که سعد بن عباده از وضعیت نخستش که ادعای خلافت میکرد، پایین آمده و به خلافت ابوبکر صدیق اذعان کرد. خداوند از همهشان راضی و خشنود باد!.
سعد بن عباده هیچ گاه ابوبکر صدیق را نکوهش و سرزنش نمیکرد و از او عیبجویی نمینمود. و این را انکار نمیکرد که ابوبکر برترین مهاجرین است. و در حالی از دنیا رفت که با ابوبکر و عمر بیعت نکرد. او در زمان خلافت عمرس وفات یافت. سعد بن عباده از پیشگامانِ نخستین انصار و از اهل بهشت است همان طور که عایشه اظهار داشته است.
کسانی از انصار که ابتدا مخالفت کردند، مخالفتشان با ابوبکر صدیق نبود بلکه میخواستند از میان قریش یک امیر و از میان آنان یک امیر انتخاب شود. و هنگامی که برایشان روشن شد که امر خلافت باید در میان قریش باشد، نزاع و اختلاف را کنار گذاشتند [۲٩۶].
[۲٩۴] صحیح مسلم: شماره ۱٩۴٩-۱٩۵۱. [۲٩۵] نسائی و ابویعلی و حاکم از ابن مسعود روایت کردهاند که او گفت: «هنگامی که رسول اللهصوفات یافت، انصار گفتند: از ما یک امیر و از شما مهاجرین یک امیر انتخاب شود. عمر بن خطاب نزد آنان رفت و گفت: ای جماعت انصار، مگر نمیدانید که رسول اللهصبه ابوبکر دستور داده بود که برای مردم امامت بکند؟ پس کدام یک از شما میپسندد که بر ابوبکر پیشی گیرد؟ انصار گفتند: پناه میبریم به خدا از اینکه بر ابوبکر پیشی گیریم. حاکم آن را صحیح دانسته است [تاریخ الخلفاء: اثر سیوطی، ص ۶۸]. [۲٩۶] منهاج السنة: ۲/۲۳٩؛ ۳/۱۵ و ۲۶٩؛ ۴/۲۱۴ و ۲۲۶.