ابوبکر، پيشقدمترين صحابه برای خيرات و نيکیها، و اولين کسی که اسلام آورد
اولین کسانی که به پیامبرصایمان آوردند، به اتفاق تمامی مردم، چهار نفرند: در میان مردان، ابوبکر، در میان زنان، خدیجه، در میان کودکان، علی، و در میان بردهها، زید بن حارثه. در صحیح بخاری از ابودرداءس روایت است که او گوید: «در نزد پیامبرصنشسته بودم که ناگهان ابوبکر به طرف ما روی آورد در حالی که گوشهای از لباسش را گرفته بود تا جایی که زانویش نمایان بود. پیامبرصفرمود: «أَمَّا صَاحِبُكُمْ فَقَدْ غَامَرَ» [۲٩]«این دوست شما در گرداب خصومت فرو رفته است». آنگاه ابوبکر سلام کرد و گفت: ای رسول خدا، میان من و پسر خطاب اختلاف و درگیری جزئی بود، بلافاصله به سوی او شتافتم و پشیمان شدم و از او خواستم که مرا ببخشد، اما عمر از این کار امتناع کرد و اینک من به سوی تو روی آوردهام. پیامبرصفرمود: «يَغْفِرُ اللَّهُ لَكَ يَا أَبَا بَكْرٍ ثَلاَثًا» «خداوند تو را ببخشد ای ابوبکر، و این جمله را سه بار تکرار فرمود». سپس عمر پشیمان شد و به منزل ابوبکر آمد و پرسید: ابوبکر آنجا نیست؟ گفتند: نه. پس نزد پیامبرصآمد و بر او سلام کرد. کم کم رنگ و روی پیامبرصاز خشم برگردید تا اینکه ابوبکر ترحم و دلسوزی کرد، پس بر دو زانویش نشست و گفت: ای رسول خدا، به خدا قسم من دو بار به او ظلم کردهام [۳۰]. آنگاه پیامبرصفرمود: «إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِي إِلَيْكُمْ فَقُلْتُمْ كَذَبْتَ وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ صَدَقَ وَوَاسَانِي بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ [۳۱] فَهَلْ أَنْتُمْ تَارِكُوا لِي صَاحِبِي مَرَّتَيْنِ فَمَا أُوذِيَ بَعْدَهَا» [۳۲]: «همانا خداوند مرا به سوی شما مبعوث کرد و در جواب دعوت من گفتید دروغ میگویی، ولی ابوبکر گفت: راست میگویی. او با جان و مالش مرا یاری داد. پس آیا دست از سر رفیق و دوست من بر نمیدارید؟ دو بار این جمله را تکرار نمود. ابوبکر بعد از آن دیگر هیچ گاه مورد اذیت و آزار قرار نگرفت». در روایت دیگری آمده است: «میان ابوبکر و عمر جر و بحث بود، ابوبکر عمر را به خشم آورد و عمر با حالت خشم، او را ترک کرد. ابوبکر بلافاصله به دنبالش رفت و از وی خواست که او را ببخشد، اما عمر این کار را نکرد تا جایی که در را بر روی ابوبکر بست. راوی گوید: پیامبرصاز این برخورد عمر خشمناک شد». در این روایت آمده که پیامبرصفرمود: «إِنِّى قُلْتُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا فَقُلْتُمْ كَذَبْتَ. وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ صَدَقْتَ» [۳۳]:«همانا من گفتم: ای مردم، من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم. شما گفتید: دروغ میگویی، و ابوبکر گفت: راست می گویی».
این امر بیان میدارد که ابوبکر هیچ گاه پیامبرصرا تکذیب ننموده، و اینکه او پیامبرصرا تصدیق نموده زمانی که همه مردم او را تکذیب مینمودند. پس واضح است که ابوبکر پیامبرصرا تصدیق نمود قبل از آنکه احدی از کسانی که پیام دین را دریافته بودند، او را تصدیق نمایند.
درباره اینکه چه کسی اول، اسلام آورد، علما اختلاف نظر دارند؛ عدهای معتقدند که ابوبکر اولین کسی بود که اسلام آورد. پس او قبل از علی مسلمان شد. عده دیگری بر این باورند که علی قبل از ابوبکر اسلام آورد اما علی آن موقع خردسال بود و علما در مورد صحت اسلام آوردن فرد خردسال اختلاف نظر دارند. اختلافی در این نیست که اسلام ابوبکر کاملتر و سودمندتر از اسلام همه بوده است. بنابراین، به اتفاق همه ابوبکر پیش از همه مسلمانان، اسلامِ کاملتر و سودمندتر آورده است. و بنا به قول دیگر، ابوبکر به طور کلی در همه خیرات و نیکیها جلوتر و پیشقدمتر از مسلمانان بوده است.
ابن تیمیه در جایی دیگر میگوید: و اما راجع به اسلام آوردن خدیجه و علی و زید باید گفت که اینان جزو خانواده پیامبرصبودند که در خانه او زندگی میکردند. در مورد خدیجه، پیامبرصماجرای خود را هنگامی که وحی به ناگاه بر وی نازل شد، به او عرض کرد و خدیجه در همان ابتدا قبل از آنکه پیامبرصمأمور به ابلاغ وحی باشد، او را تصدیق کرد. و این قبل از وجوب ایمان به پیامبرصبود، زیرا زمانی ایمان به پیامبرصواجب میشود که رسالت خود را ابلاغ نماید.
در مورد علی هم ممکن است که او زمانی به پیامبرصایمان آورده باشد که خبر مبعوث شدن او را از خدیجه شنید، اگر چه خود علی به خدمت پیامبر نرسیده باشد. و فرموده پیامبرصدر حدیث عمرو بن عبسه این را تأیید میکند. در آن حدیث، عمرو بن عبسه گوید: «قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ مَعَكَ عَلَى هَذَا الأَمْرِ قَالَ: حُرٌّ وَعَبْدٌ وَمَعَهُ يومئذ أَبُو بَكْرٍ وَبِلاَل ممن آمن به» [۳۴]. «گفتم ای رسول خدا، در این امر رسالت چه کسی همراهت است و دعوتت را پذیرفته و از تو پیروی میکند؟ فرمود: یک انسانِِ آزاده و یک انسان برده. و آن موقع از میان کسانی که به او ایمان آورده بودند، ابوبکر و بلال همراهش بودند» [۳۵].
[۲٩] «غامر» در اینجا به معنای «خاصم» است؛ یعنی در گرداب خصومت فرو رفته است. [۳۰] زیرا او ابتدا دست به جر و بحث و اختلاف زده است. [۳۱] مراد آن است که صاحب مال، دست خود و رفیقش در تصرف اموالش را (به طور یکسان قرار داد، یعنی همان طور که ابوبکرسدر اموالش تصرف مینمود، پیامبر صهم در آن تصرف میکرد. یاری دادن پیامبرصبا جانش، به این معناست که ابوبکر در مواقع خطرناک و ترسناک از پیامبرصمحافظت مینمود. همچنان که در ماجرای هجرت و غیره میآید. [۳۲] به خاطر آنکه پیامبرصبزرگداشت و تكريم او را اظهار کرده بود. [۳۳] بخاری آن را روایت کرده است (ک ۶۲، ب ۵ ؛ ک ۶۵، سورة ٧ ب ۳). [۳۴] صحیح مسلم: ک ۶، ج ۲٩۴. [۳۵] این نقلهایی که احادیث درباره آن روایت شده، همان است که در منهاج السنة: ۳/۴؛ ۴/۸، ۴۲، ۴۵، ۱۳۶، ۲۵۳و ۲۵۴. آمده است. (به کتاب البدایة والنهایة: اثر ابن کثیر، ج ۳، ص ۲۶ مراجعه کنید).