۵- نویسندگانی که قرآن خود را به رسول خداصعرضه کردند
بسیاری از مورّخین و محدّثین از آن جمله ابوعبیده در کتاب «القراءات» و ابوعبدالله زنجانی در «تاریخ القرآن» و مجلسی در ص۷۷، ج ۹۲ «بحار الأنوار» جدید و سیوطی در کتاب «الإتقان» و محمّد بن اسحق در «فهرست» خود و بخاری در صحیح خود نوشتهاند که در زمان رسول خداصبعضی از اصحاب او قرآن را در حضور او جمع کرده و به آن حضرت عرضه میداشتند، از آن جمله علی بن ابیطالب÷، سعد بن عبید بن النعمان، ابوالدرداء، معاذ بن جبل، ابوزید ثابت بن زید، أبیّ بن کعب، عبید بن معاویه [۴۴]و زید بن ثابت [۴۵].
بخاری در یکجا از قتاده روایت کرده که گفت: از انس بن مالک سؤال کردم خادم رسول خداصکه در زمان پیغمبر چه کسی قرآن را جمع کرد؟ او چهار نفر را نام برد که همه از انصار بودند: ۱- أبیّ بن کعب ۲- معاذ بن جبل ۳- زید بن ثابت ۴- ابو زید [۴۶]. و در جای دیگر نقل کرده که یکی از جمعکنندگان قرآن در زمان رسول خداصابوالدرداء بود [۴۷]و در کتاب «الإتقان» سیوطی روایت کرده که جامعین قرآن عدّهای بودند و پنج نفر را نام برده: معاذ، عبادة بن الصامت، أبی بن کعب، ابوالدرداء و ابو ایّوب انصاری. و جای دیگر یکی از جمعکنندگان قرآن را در زمان رسول خداصعثمان شمرده و دیگر تمیمداری را نام برده. بیهقی، ابیداود و شعبی شش نفر را نام بردهاند و اضافه بر کسانیکه ذکر شد مجمع بن جاریه را شمرده. و خوارزمی در کتاب مناقب خود روایت کرده و دو نفر را نام برده که زمان رسول خداصقرآن را جمع کردند: علیّ بن ابیطالب÷و أبیّ بن کعب.
به هر حال از مجموع اخبار و روایات مسلّم میشود که عدّهای در زمان رسول خداصنویسنده و جمعکنندۀ قرآن بودند در حضور رسول خداصو حضور هزاران نفر اصحاب او. و همان قرآنها توسّط رونویس به تدریج زیاد شد که در خانۀ هر یک از مسلمانها چه اصحاب رسولصو چه تابعین، یک قرآن یا بیشتر موجود بوده، تا جایی که یک نفر مانند ربیع بن خثیم چهار صد نفر شاگرد قاری قرآن داشت، و او بود که از طرف حضرت أمیر÷مأمور سرحد قزوین شد. و آن قدر نسخههای قرآن در عصر صحابه و تابعین زیاد شده بود که در دسترس تمام مسلمین بود و به همین صورت نسخهها رو به ازدیاد بود و مسلمین از پدران خویش گرفتند و به فرزندان خود رسانیدند تا زمان ما که میلیونها قرآن نوشته و یا به چاپ رسیده و نشر شده و تمام مسلمین سابقین و لاحقین راویان و ناقلان و کاتبان این قرآن بودهاند، از زمان ما تا زمان رسول خداصبه تواتر رسیده و هیچ کتابی این چنین تواتری به خود ندیده. متأسفانه مسلمین که باید تواتر قرآن را بدانند و متوجّه باشند که قرآن سند دین و مدرک رسالت پیغمبر و سند شریعت ایشان است، در عین بیخبری مانده و متوجّه نشدهاند تا جایی که بعضی از ایشان خیال کردهاند این قرآن نوشتۀ یکی از اصحاب و راوی آن عثمان میباشد، غافل از آنکه عثمان مردم را به قرائت واحد دعوت کرد، آن هم قرآنی که بین اصحاب رسول مشهور بود و به رسولخداصعرضه شده بود، و این عمل مورد قبول اصحاب رسولصبا تأیید علی بن ابیطاب÷بود نه اینکه عثمان قرآنِ خود را که مدوّن کرده به زور بر سایرین تحمیل کرده باشد! خیر چنین نبوده، چون پس از رسول خداصدر کیفیّت قرائت بسیاری از کلمات قرآن اختلاف بود مثلا یکی ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ٤﴾و دیگری ﴿مَلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ٤﴾میخواند. یکی ﴿يَطۡهُرۡنَ﴾به تخفیف و دیگری ﴿يَطّهُرۡنَ﴾به تشدید طاء قرائت مینمود [۴۸]. خلیفۀ سوم که آن روز زمامدار مسلمین بود اصحاب رسول خداصرا خواست برای رفع اختلاف چنانکه ذیلاً بیان میشود:
[۴۴] أبو عبد الله زنجانی در تاریخ القرآن گفته (حاشیه ص ۲۵): «عبید بن معاویة؛ و گفته شده: عبید بن معاذ؛ و گفته شده: عتیک بن معاذ جزری، چنانکه در أسد الغابة آمده است.» [۴۵] نگا : أبو عبد الله زنجانی، تاريخ القرآن (ص ۲۴- ۲۵). [۴۶] صحيح بخاری، ۶۹- كتاب فضائل القرآن، حدیث (۴۷۱۷). [۴۷] صحيح بخاری، ۶۹- كتاب فضائل القرآن، حدیث (۴۷۱۸). [۴۸] قرائتهایی را که مؤلف /در مورد این دو کلمه نقل کردهاند، از قرائتهای متواتر میباشد و همواره به عنوان بخشی از قرآن قرائت میشوند. قابل ذکر است که ابوعمرو، ابن عامر و عاصم در روایت شعبه آنرا «يَطْهُرْنَ» با سکون طاء خواندهاند. اما حمزه، کسائی و عاصم در روایت حفص آنرا «يَطَّهَّرْنَ» با تشدید خواندهاند. و در لفظ «مَٰلِكِ» قراء سبعه آنرا «مَالكِ يومِ الدِّيْنِ» خواندهاند جز روایت قالون از نافع که آنرا «مَلِكِ یومِ الدینِ» خوانده است. بنابراین، تمامی این قراءات، متواتر است و ایمان به آنها بر این مبنا که بخشی از قرآن کریم هستند، واجب است. [مُصحح]