مقدّمه مؤلف
)ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهۡتَدِيَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ( [۳].
پروردگارا، تو را شکر و سپاسگذاریم و فقط هدایت تو را هدایت میدانیم و چنانچه خود فرمودهای: ﴿إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰ﴾ [۴][البقرة: ۱۲۰، الأنعام: ۷۱]، ما نیز به این نعمت اقرار و اذعان داریم و کتاب تو را ﴿هُدٗى لِّلنَّاسِ﴾ [۵][البقرة: ۱۸۵] میدانیم و به امر تو که فرمودهای: ﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢٩﴾ [۶][ص: ۲۹]، در کتابت تدبّر کرده و آنرا مبارک و با برکت و خیر میدانیم و طبق ﴿وَلِيَتَذَكَّرَ﴾به تذکّرات کتابت فکر خود را به کار میاندازیم، تا از صاحبان اندیشه و خرد محسوب شویم و قفل جهالت و سفاهتی که بواسطۀ عدم تدبّر در کتابت برای دیگران فراهم آمده به دلیل آیۀ: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ ٢٤﴾ [۷][محمد: ۲۴] میشکنیم. و ما قرآن تو را شفاء، نور، رحمت، برهان، هدایت، حکمت، پند و موعظۀ روشن میدانیم و به آیۀ: ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ﴾ [۸][الإسراء: ۸۲] و آیۀ: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا ١٧٤﴾ [۹][النساء ۱۷۴] و آیۀ: ﴿هَٰذَا بَصَٰٓئِرُ لِلنَّاسِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ ٢٠﴾ [۱۰][الجاثیة: ۲۰] ایمان داریم و چنانچه فرمودهای: ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ﴾ [۱۱]العنکبوت: ۵۱] و فرمودهای: ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ﴾ [۱۲][النحل: ۸۹] آن را برای راهنمایی امور دینی کافی و جامع میدانیم.
و صلوات و سلام بر پیروان کتاب تو حضرت محمّدص، یاران، اهل بیت و اتباع او که راهیافتگان راه هدایت میباشند.
و بعد؛ چون اکثر اهل زمان ما که نام مسلمانی برخود گذاشتهاند از کتاب دینی و آسمانی خود بیخبرند و لذا به عقاید متفرقۀ باطله و ذلّت نفاق و تفرقه گرفتار شده و برای تمییز بین حق و باطل به میزانی چنگ نزدهاند؛ هر کس به دنبال هر عالم نمایی رفته و به واسطۀ دین تقلیدی تحقیقات دینی را جائز نمیشمرد و درصدد تحقیق نمیباشد و اگر گاهی به فکر تحقیق افتاده معیاری که حق را از ناحق جدا سازد را ندارند و میتوان گفت در امر دین حیران و سرگردانند و راهنمایان دلسوز خیرخواه بیداری که از میزان و معیار دین آگاه باشند ندارند و غالباً دنیا طلبانی به نام دین برگردن ایشان سوار بودهاند. و عالم و جاهل توجّهی که شاید و باید به کتاب إلهی ندارند و آنرا مهجور و متروک نموده و بهرۀ شایسته از آن نبردهاند؛ حتّی در حوزههای علمی دینی تدریس آن جزء برنامه نیست، در صورتیکه خدا و رسول و سایر پیشوایان اسلام تماماً قرآن را میزانِ حقّ و باطل و رهنمای سعادت و برای همه آنرا امام، حجّت و پیشوای خود و سایرین دانسته و برای تصفیۀ حقایق دین از خرافات: قرآن را معرّفی کردهاند. متأسّفانه علل فراوانی باعث شده که مردم را از این واقعیّات دور و بیخبر داشتهاند، و از راهنمایی قرآن در امور دین و دنیا بیاطلاعاند. و بههمین جهت است که در سورۀ فرقان آیۀ ۳۰ ذکر شده که رسول خداصروز قیامت در پیشگاه عدل الهی از قوم و از أمّت در عوض شفاعت شکایت میکند، در سورۀ فرقان فرموده:
﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ يَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِي ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا ٣٠﴾ [الفرقان: ۳۰].
«رسول خدا گوید: پروردگارا، قوم من این قرآن را متروک نمودند».
یکی از علل بیخبری مردم از حقائق قرآنی همانا کسانیاند که از بیداری مردم توسط قرآن وحشت دارند و برای حفظ خرافات خود مردم را از فهم قرآن دور داشتهاند. همان گویندگانی که گاهی خود را مبلّغ قرآن میدانند، در صورتیکه به اقرار خود قرآن را قابل فهم نمیدانند و میگویند: باید امام بیاید و آن را بیان کند. کسی نیست به آنان بگوید: پس چرا رسول خداصو یازده امام بیان نکردند؟! و اگر بیان کردند پس قابل فهم شده چرا میگویید نمیفهمیم؟ خدای تعالی به امّت یهود که به دروغ مدّعی یپروی کتاب تورات بودند و به گفتار آن اعتنا نداشتند در سورۀ جمعه آیۀ ۵ فرموده:
﴿مَثَلُ ٱلَّذِينَ حُمِّلُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ ثُمَّ لَمۡ يَحۡمِلُوهَا كَمَثَلِ ٱلۡحِمَارِ يَحۡمِلُ أَسۡفَارَۢاۚ بِئۡسَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٥﴾ [الجمعة: ۵].
«آنانکه مدّعی حمل توراتند سپس حامل آن نشدهاند به مانند خری باشند که بار آن کتاب باشد، بد است مَثَل آنانکه به آیات الهی تکذیب کردهاند و خدا این قوم ستمگر را هدایت نمیکند».
در این آیه خدا ایشان را خر و ستمگر و محروم از هدایت خوانده. در این صورت؛ به کسانی-که مدّعی حمل قرآن و از آن بیخبرند چه باید گفت؟ و آیا نباید ایشان را ستمگر و دور از هدایت و بیسعادت دانست؟
به هرحال ما برای وظیفۀ دینی و وجدانی بر آن شدیم که مردم را بیدار و به راهنمایی قرآن ایشان را هشیار سازیم و با قلم ساده و روان و با دلیل و برهان؛ به مردم خود اعلان نماییم که این ذلّت و بیچارگی و سرگردانی شما به واسطۀ بیاطّلاعی و عدم تدبّر در آیات قرآن است و لذا به اشاره و مشورت دوستان به نوشتن کتاب (تابشی از قرآن) پرداختیم. و امید اجر از پروردگار جهان و نازلکنندۀ قرآن داریم. شاید جوانان روشن دلِ حقجو به وسیلۀ آن راهنمایی شده و بدین وسیله هر یک خود پرچمدار هدایت دیگران شوند. در این کتاب پس از چند فصل مقدّمات مفید، ترجمۀ روانی از قرآن و توضیحاتی از بعضی از نکات آن نگاشته میشود. و مقدّمات لازمه که دانستن آن بر هرمسلمانی واجب میباشد ذیلاً ذکر میشود:
[۳] «حمد خدائی را که ما را هدایت کرد به دین خود و اگر هدایت او نبود ما هدایت نشده بودیم». [۴] «بگو محقّقاً هدایت خدا فقط هدایت است». [۵] «قرآن هدایت است برای مردم». [۶] «کتابی که بسوی تو نازل کردیم با برکت است تا آیات آنرا تدبر کنند و تا صاحبان خرد پند گیرند». [۷] «آیا چرا در قرآن تدبّر ندارند بلکه بر دلها قفل زده شده است». [۸] «و نازل میکنیم از قرآن آنچه را که آن شفا و رحمت است». [۹] «ای مردم به تحقیق برای شما آمد برهانی از پروردگارتان و بسوی شما نازل کردیم نور روشنی را». [۱۰] «این قرآن برای مردم وسائل بینائی است و هدایت و رحمت است برای اهل یقین». [۱۱] «آیا کفایتشان نیست که ما این کتاب را بر تو نازل کردیم». [۱۲] «و این کتاب را بر تو فرود آوردیم که بیانست برای هر چیزی (از امور دینی)».